کلمه جو
صفحه اصلی

داورزن

فرهنگ فارسی

۱ - بخش باختری شهرستان سبزوار که مجموع جمعیت آن ۲۵۶۸۷ تن است . ۲ - مرکز آن قصبه داور زن است که در باختر شهر سبزوار سر راه شوسه مشهد بتهران واقع است.هوای آن معتدل و قریب ۶۵٠ تن جمعیت دارد.محصول : غلات انواع میوه پنبه کنجد زیره شغل مردم : کشاورزی و قالی بافی است .
قصبه مرکز بخش داورزن شهرستان سبزوارست

لغت نامه دهخدا

داورزن . [ وَ زَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش داورزن شهرستان سبزوارست . این قصبه در باختر شهر سبزوار و سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به تهران واقع و 650 سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و میوه و پنبه و کنجد و زیره و شغل اهالی زراعت و کسب و مالداری و قالیچه بافی و راه آنجا اتومبیل روست . بخشداری ، ژاندارمری ، نمایندگی آمار و دبستان دارد و آسایشگاهی در زمان رضاشاه ساخته شده است که اینک بخشداری در آن سکنی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). || نام محلی کنار راه شاهرود و نیشابور میان کاهک و سودخر در 600800 گزی تهران .


داورزن . [ وَ زَ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان سبزوار و در باختر آن واقع و محدودست : از شمال به کوه جغتای و زواک و اندقان . از خاور به بخش حومه . از جنوب به خارتوران و دهستان همائی از بخش ششتمد. و از باختر به بخش عباس آباد از شهرستان شاهرود. این بخش از سه دهستان بنام فرنیان ، باشتین و گاه تشکیل شده است و 48 آبادی بزرگ و کوچک دارد مجموع نفوس آن 25687 نفرست . کلیه ٔ قراء بخش در اطراف مسیر شوسه ٔ مشهد به تهران واقعند قسمتی از آنها در دامنه ٔ کوه قرار دارند. هوای قرائی که در جنوب شوسه واقعند هر چه بطرف کال شور نزدیک می شوند گرم تر میشود مخصوصاً بواسطه ٔ همجوار بودن با خارتوران بادهای سوزان شدیدی در جنوب این بخش در جریان است . آب مزروعی کلیه آبادیها در دامنه ٔ کوه جغتای و اندقان و زواک ، چشمه سار و رودخانه و در جنوب بخش از قنوات تأمین میشود. محصول عمده ٔ بخش غلات و پنبه و زیره و کنجد و انواع میوه . شغل مردان زراعت و کسب صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی وکرباس و شال است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


داورزن. [ وَ زَ ] ( اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان سبزوار و در باختر آن واقع و محدودست : از شمال به کوه جغتای و زواک و اندقان. از خاور به بخش حومه. از جنوب به خارتوران و دهستان همائی از بخش ششتمد. و از باختر به بخش عباس آباد از شهرستان شاهرود. این بخش از سه دهستان بنام فرنیان ، باشتین و گاه تشکیل شده است و 48 آبادی بزرگ و کوچک دارد مجموع نفوس آن 25687 نفرست. کلیه قراء بخش در اطراف مسیر شوسه مشهد به تهران واقعند قسمتی از آنها در دامنه کوه قرار دارند. هوای قرائی که در جنوب شوسه واقعند هر چه بطرف کال شور نزدیک می شوند گرم تر میشود مخصوصاً بواسطه همجوار بودن با خارتوران بادهای سوزان شدیدی در جنوب این بخش در جریان است. آب مزروعی کلیه آبادیها در دامنه کوه جغتای و اندقان و زواک ، چشمه سار و رودخانه و در جنوب بخش از قنوات تأمین میشود. محصول عمده بخش غلات و پنبه و زیره و کنجد و انواع میوه. شغل مردان زراعت و کسب صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی وکرباس و شال است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

داورزن. [ وَ زَ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش داورزن شهرستان سبزوارست. این قصبه در باختر شهر سبزوار و سر راه شوسه عمومی مشهد به تهران واقع و 650 سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و میوه و پنبه و کنجد و زیره و شغل اهالی زراعت و کسب و مالداری و قالیچه بافی و راه آنجا اتومبیل روست. بخشداری ، ژاندارمری ، نمایندگی آمار و دبستان دارد و آسایشگاهی در زمان رضاشاه ساخته شده است که اینک بخشداری در آن سکنی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ). || نام محلی کنار راه شاهرود و نیشابور میان کاهک و سودخر در 600800 گزی تهران.

دانشنامه عمومی

داورزن در شهرستان داورزن استان خراسان رضوی در شرق ایران قرار دارد. این شهر، مرکز شهرستان داورزن است و بر اساس مصوبهٔ هیئت وزیران در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۷۵ از روستا به شهر ارتقاء یافته است.
از مکان های دیدنی این شهر می توان بنای تاریخی مسجد جامع، یخدان های خشتی، امام زاده سه تن (ع) و سی وهفت پل نام برد.از مفاخر این شهرستان دکتر محمد رضا داورزنی( معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای، وزارت ورزش و جوانان ایران، نایب رئیس کنفدراسیون والیبال آسیا و عضو دپارتمان مالی اف آی وی بی می باشد. محمدرضا داورزنی از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۶ رئیس فدراسیون والیبال ایران بود.) می باشد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۲٬۷۴۴ نفر (در ۸۸۵ خانوار) بوده است.
وجه تسمیهدر وجه تسمیه این بخش،به نام داورزن اقوال گوناگونی وجود دارد:

پیشنهاد کاربران

یغناب ( یغ ناب در تاجیکستان ) . قیسناب ( قیس ناب ) بیناب ( بناب ) میناب. سیناب. زرناب ( زروان. زرغان. زرقان. زرگان ) قیناب. غیناب ( در خراسان ) . . و هر کلمه ایی آخرش ناب باشد. تورکی است.

داورزن ( دا ور زن ) زن مثل زنگان. زنجان. زنگین. زنبور. زنخدان. زنبیل. . . . . . همه اش تورکی است.

همشون تکراری و باحال بود


کلمات دیگر: