[ویکی الکتاب] معنی
فَجْرِ: سپیده دم (در اصل به معنی باز کردن وشکافتن است اگر صبح را فجر میگویند . برای این است که روشنی پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر میشود .کلمه فجر دو مصداق دارد یکی فجر اول که آن را کاذب میگویند چون دوام ندارد ، بعد از اندکی از بین میرود ، و شکلش شک...
معنی
یَتَفَجَّرُ: می جوشد - می شکافد (در اصل به معنی باز کردن وشکافتن است اگر صبح را فجر میگویند . برای این است که روشنی پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر میشود )
معنی
فَاجِراً: گناهکار (اسم فاعل از کلمه فجر به معنای انفجار و شکاف وسیع برداشتن است ، آنگاه میگوید : گناه را هم بدان جهت فجور نامیدند که باعث شکافته شدن و دریده شدن حرمت دیانت است ، میگوییم : فلانی مرتکب فجور شد ، و یا او فاجر است ، و ایشان فجار و فجرهاند . )
معنی
فُجَّارِ: گنهکاران پرده در - کافران هتاک(کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند و گناه را هم اگر فجور میگویند ، برای این است که گناهکار ، پرده حیا را پاره میکند ، و از صراط مستقیم خارج گشته ، به بسیاری از گناهان مبتلا می...
معنی
صَوْماً: روزه (صوم در اصل به معنای خودداری از عمل است ، مثلا صوم از خوردن ، و صوم از نوشیدن ، و از جماع و از سخن گفتن و راه رفتن و امثال آن به معنای خودداری از آنها است ، و چه بسا در معنای آن این قید را اضافه کرده باشند ، که به معنای خودداری از خصوص کارهائی ا...
معنی
صِّیَامِ: روزه داری - روزه گرفتن(صوم در اصل به معنای خودداری از عمل است ، مثلا صوم از خوردن ، و صوم از نوشیدن ، و از جماع و از سخن گفتن و راه رفتن و امثال آن به معنای خودداری از آنها است ، و چه بسا در معنای آن این قید را اضافه کرده باشند ، که به معنای خودداری ...
معنی
فُجِّرَتْ: شکافته شوند - آبشان آنقدر بالا بیاید که سد و موانع پیش رویش را بشکند (کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند لذا عبارت "وَإِذَا ﭐلْبِحَارُ فُجِّرَتْ " را مفسرین این گونه ترجمه کرده اند که "وقتی که دریاها به هم ...
معنی
یَفْجُرَ: که باز کند - که بشکافد (عبارت "بَلْ یُرِیدُ ﭐلْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ" یعنی : "[نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان میخواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [ازاعتقاد به
قیامت که بازدارندهای قوی است] باز کند [تا برای...
تکرار در قرآن: ۲۴(بار)
شکافتن. «فَجَرَ الْقَناةَ: شَقَّهُ» بعضی قید وسعت را به آن اضافه کردهاند . گفتند: هرگز به تو ایمان نیاوریم تا از این سرزمین برای ما چشمهای بشکافی. فجر و تفجیر هر دو متعدیاند و تفعیل برای مبالغه است . میان آن دو باغ نهری شکافتیم و جاری کردیم. صبح را از آن فجر گویند که شب را میشکافد (مفردات) . و نماز صبح را بخوان که نماز صبح مشهود است «فجر» در
آیه به معنی صبح است خواه به معنی فاعل باشد (شکافنده شب) و خواه به معنی مفعول باشد (شکافته شده). گناه را به قول راغب از آن فجور گویند که پرده دیانت را پاره میکند عامل آن فاجر است . جمع آن در قرآن فجر و فجار است . . تفجّر و انفجار: شکافته شدن . . . به قرینه . به نظر میآید که شکافته شدن دریاها به وسیله حرارت و تبخیر خواهد بود رجوع شود به «سجر».
[ویکی فقه] فجر (سپیده صبح). فجر به معنای سپیده صبح است.
فجر بر فجر صادق و کاذب اطلاق می شود؛ لیکن فجر صادق موضوع اکثر احکام شرعی مرتبط با فجر واقع شده است و هرگاه فجر، مطلق به کار رود، مراد همین فجر است نه فجر کاذب.
مستطیر
فجر صادق که فجر ثانی، معترض و مستطیر نیز نامیده می شود عبارت است از سپیده ای در آغاز صبح که به افق شرقی متصل است و در عرض افق، همچون نیم دایره پهن و گسترده می شود و روشنی اش هر لحظه روبه فزونی می نهد؛ بر خلاف فجر کاذب که فجر اوّل و مستطیل نیز نامیده می شود سپیده ای است باریک و کشیده و اندکی پیش از فجر صادق در بالای افق شرقی بسان ستونی به سوی آسمان کشیده می شود و هر لحظه رو به نقصان می رود تا محو گردد. از عنوان یاد شده
کاربرد فقهی
در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت و نکاح سخن گفته اند.
← در صلات
...