گوتی . (اِخ ) طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است . این گروه نارامسین [ یکی از پادشاهان اکد ] را شکست داده بر بابل مسلطشدند و پس از چند سال نخست همسایه ٔ جنوبی خود یعنی لولوبی ها را ضربتی هولناک زدند ولی در شهرزور نایستاده فروتر رفتند. در این وقت پادشاه اکد شارکالی شاری نام داشت که نوه ٔ نارامسین بود (
2711-
2688 ق .م .)، دلیرانه برای جلوگیری از این سیل پیش آمد. در یکی از سالنامه های این پادشاه اشاره به لشکرکشی ضد گوتی ها مسطور است . در سالنامه ٔ دیگر گوید: «من پادشاه گوتی را که شرلک نام داشت اسیر کردم »، ولی پادشاه اکد نتیجه ای نگرفت و خود شکار گوتیان گردید. هجوم طوایف گوتی به بین النهرین نخستین هجومی است که تاریخ آسیای غربی قدیم ذکر آن را باقی گذاشته است . از اسناد موجود پیداست که گوتیان مردمی وحشی و سخت دل بوده و ولایت آباد بین النهرین را غرقه ٔ خون و طعمه ٔ آتش کرده اند. نویسندگان متأخر در کتیبه هابسی نفرین و لعنت بر این طایفه فرستاده و از ظلم آنان نالیده اند، مثلاً گفته اند: این طایفه دشمن خدایان بودند و سلطنت سومر را به کوهستان نقل دادند و تخم خلاف و فساد را در این سرزمین پراکندند. در نظر بابلیان که مردمی قانون شناس و نظم دان بودند بدترین چیز بی سلطانی بود، از این جهت در حق گوتیان نوشته اند که این قوم رئیس و پادشاهی نداشتند مگر پس از آنکه بر بین النهرین مسلط شدند. گویا علت اینکه بابلیان معتقد بوده اند که آن قوم سلطان نداشته اند آن است که چنانکه گفتیم در آغاز حمله ٔ رئیس آنان به دست شارکالی شاری پادشاه بابل کشته شد و با وجود از میان رفتن سردار خوداز حمله بازنایستادند. اما درباب توحش آنان می توان گفت که خالی از صحت نیست زیرا که در زمان فرمانروایی آنان بر بابل سلسله ٔ اسناد سیاسی و اقتصادی قطع شده است معلوم میشود در این شئون اختلالی رخ داده است .
علت سرازیر شدن گوتی ها به بین النهرین ممکن است فشاری باشد که از جانب شمال و مشرق از طرف قبایل هند و ایرانی بر آنها وارد شده است . از تاریخ تسلط گوتی ها بر بابل زمین اطلاع بسیاری در دست نداریم مگر نام پادشاهان آنها که در دو فهرست مندرج است میان این دو فهرست اختلاف بسیار است چون بسی از این پادشاهان در مدت سلطنت مساوی هستند شخص تعجب می کند و از صحت فهرست ها به شک می افتد. نکته ٔ دیگر که از این فهرست ها برمی آید انقلاب و آشوب آن سرزمین است زیرا که مدت پادشاهی اکثر این سلاطین کوتاه بوده است . مطابق نص یکی از این فهرست ها مدت تسلط گوتی ها
124 سال بوده ولی فهرست دیگر مصرح است که
125 سال و
40 روز پادشاهی رانده اند. اگرچه قاعدةً نمی توان در صحت حساب دبیران بابلی شک کرد ولی چون اجزاء فهرست را جمع میکنیم بیش از
91 سال و
40 روز نمی شود. معلوم نیست علت این تفاوت چیست ، ازاین رو آشکار است که هنوز اطلاعات بسیاری میتوان راجعبه احوال گوتیان به دست آورد. در پایان عهد تسلط گوتی ها نفوذ تمدن نیرومند بابلی در آن قوم مؤثر افتادو درواقع بابلی مآب شدند، ظاهراً دبیران بابلی که آن فهرست ها را جمع کرده اند این سلاطین اخیر را جزء گوتی ها نشمردند و تفاوت فهرست ها از این جهت است .
صورت فهرست اول
3 سال ایمتا (که اسم صحیح او ایم بیات است )
6 « این گیشو
6 « کی کی لگب
6 « شولمه
6 « الولومش
5 « الی ماباکش
6 « ایگش هوش
15 « ایرلگب
3 « ایباته
3 « ایارلا
1 « کوروم
3 « ...ندین
2 « ...رابوم
2 « ایراروم
1 « ایبرانوم
2 « هابلوم
2 « پوزورسین پسر هابلوم
7 « ایارلاگاندا
7 « ...
40 روز تیریگان .
پایتخت گوتی ها را شهر ارپها نزدیک کرکوک دانسته اند و این درست نیست . سبب اشتباه آن است که گوتی ها بعد از تصرف شهر سیپار نزدیک بابل مجسمه ٔ آنونیت خدای آنجا را به شهر آرپها نقل کردند. این اشتباه از سوء ترجمه ٔ کتیبه ٔ نابونائید است که در قسطنطنیه است . بعضی پایتخت آنان را سوبارتور (آشور) دانسته اند.
در آثار قدیم بابل کنیزکان گوتی نژاد را ستوده اند و آنها را مامروتی خوانده اند که به معنی صاحب بشره یا موی روشن است ، از این حیث با زنان سومری و آکدی تفاوت کلی داشته اند. راجعبه دیانت گوتی ها اسناد بسیاری در بین نیست . یکی از سلاطین گوتی موسوم به لامیراب کتیبه ای به خط و زبان آکدی گذاشته و از خدای گوتیوم و ایشتاروسین خدایان بابل درخواست کرده که آن کتیبه را از فساد نگه دارند. از زبان گوتیها چیزی معلوم نشده است ، جز اسم چند پادشاه که مذکور شد پرشایل که یکی از اساتید باستان شناسی است از تحقیق در این اسماء استنباط کرده است که گوتیان سامی نژاد نبوده اند و از مقایسه با سایر آثار می توان گفت که گوتیان از طوایف آریاتیک بوده اند یعنی نخستین موجی از مهاجرین مرکز آسیا که آثارشان به دست آمده است . عجب این است که بعضی از بلاد بابلستان در عهد سلطه ٔ این طایفه رونق وآبادی بسیار یافته است . گوتیها حکام بابلی را (که به زبان بابلی ایشکو گویند) به شرط اطاعت بر جای گذاشته اند، یکی از این ایشکوها که حاکم شهر اوما بوده ، گوید: در عهد سلطنت
35ساله ٔ سیوم پادشاه گوتی ولایت ما در خصب نعمت بود. از آثار پیداست که یکی از پادشاهان این طایفه که نامش مذکور شد یعنی لاسیراب مقداری اسلحه نذر خدای خود کرده است و این تقلیدی از رسم قدمای بین النهرین است . در موزه ٔ لوور قطعه سنگی است از دوره ٔ سلاطین سلسله ٔ نخستین بابل (
2000 سال ق .م .) در پشت این سنگ کتیبه ٔ مبسوطی دیده می شود حاکی از تسخیر ولایت آرپها که جزو کشور گوتیها در سرحد شرقی بوده است . اسنادی که معروف به الواح کرکوک است در مکان شهر باستانی آرپها به دست آمده که محل مستحکم گوتیها به شمار می آمده در مشرق کشور آشور. بنابر جدولی که در شهر نیپور کشف شده پادشاه گوتی انری داپی زیر نام داشته و قلمرو خویش را وسعتی فوق العاده داده است . آخرین پادشاه گوتی تیریگان چهل روز بیشتر سلطنت نراند و به دست اوتون لگال پادشاه شهر ارخ (سومر) از پای درآمد و بعد از
125 سال دست گوتی ها از بابل کوتاه شد. پس از بازگشت این قوم به کوهستان خود چیز بسیاری از آنها شنیده نشده است . درنتیجه ٔ انقراض دولت گوتی در ناحیه ٔ زاگروس ملوک الطوایف پیدا شدند و در بابل و ایلام نیز امراء جزء استقلال یافتند. نام اکثر این دول کوچک جدید را که از تجزیه ٔ سلطنت گوتی پدیدار گشت می دانیم زیرا که به واسطه ٔکتیبه های سارگن سابق الذکر با بعضی از آنها آشنا هستیم . (نقل از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی صص
27-
33). رجوع به تاریخ ایران تألیف سایکس ترجمه ٔ فخر داعی ج
1 ص
89 و تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ج
1 ص
116 شود.