کلمه جو
صفحه اصلی

سری سقطی

فرهنگ فارسی

نام بزرگی . زاهدی است معروف . امام اهل تصوف بود و در اصناف علم بکمال بود .

لغت نامه دهخدا

سری سقطی. [ س َ ی ِ س َ ق َ ] ( اِخ ) نام بزرگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زاهدی است معروف. ( منتهی الارب ). امام اهل تصوف بود و در اصناف علم بکمال بود و دریای اندوه و درد بود و کوه حلم و ثبات بود و خزانه مروت و شفقت بود و در رموز و اشارات اعجوبه بود و اول کسی که در بغداد سخن حقایق و توحید گفت او بود و بیشتر از مشایخ عراق مرید وی بودند و خال جنید بود و مرید معروف کرخی بود و حبیب راعی را دیده بود و در ابتدا در بغداد نشستی دکانی داشت و... رجوع به تذکرةالاولیاء عطار چ لیدن ج 1 ص 271 ببعد شود. سری سقطی میان سالهای 251 - 257 درگذشت. ( غزالی نامه ص 97 ). رجوع به روضات الجناب ص 308، 725 و اعلام زرکلی ج 1 ص 361 و شدالازار ص 18 و فیه مافیه ص 322.

دانشنامه عمومی

ابوالحسن سَریّ بن المُغَلَّسی السَقَطی (وفات ۲۵۳ قمری) معروف به سری سقطی عارف و صوفی قرن سوم قمری متولد بغداد بود و در ابتدا سقط فروشی می کرد. وی استاد و مرید اکثر عرفای بغداد و دائی جنید بغدادی و از شاگردان و مریدان معروف کرخی بود.
بسیاری از مشایخ عراق در قرن سوم از مریدان او بودند که از جمله می توان به احمدبن عاصم انطاکی، ابوالحسین نوری، ابوسعید خرّاز و ابوحمزه بغدادی اشاره کرد که به مصاحبت و خدمت او در آمده بودند.
در میان سخنان وی، دقایق فراوانی دربارهٔ مباحث عمده عرفانی از جمله زهد، مجاهده، انس و هیبت، خوف، اندوه، شکر، یقین، صبر، اخلاص، ذکر، عشق، فراست، غیرت، اهمیت صحبت استاد، شوق، اهمیت اطاعت از مشایخ، سماع، مشاهده، محبت و وجد به چشم میخورد.
نکته مهمی که در بیشتر منابع دربارهٔ اقوال او جلب توجه می کند آن است که غالب سخنان او را بزرگترین شاگردش یعنی جنید بغدادی روایت کرده و از این نظر اقوال وی اعتبار و اهمیت خاصی می یابد.

دانشنامه آزاد فارسی

سَرِیّ سَقَطی ( ـ بغداد ۲۵۱ق)
از بزرگ ترین مشایخ صوفی و عارف مشهور بغداد. در بغداد به دنیا آمد. گویا جنید خواهرزادۀ او بوده است. سریّ در طریقت، شاگرد معروف کرخی بود و با حارث محاسبی و بِشْرِ حافی صحبت داشت. اولین شیخی است که در بغداد، رسماً در باب توحید و احوال، به زبان و بیان صوفیان سخن گفت. او را امام بغدادیان دانسته اند و شاگردان بسیار داشت. در میان آنان، جنید به خلافت او رسید. گویند تمام وقت به عبادت مشغول بود.


کلمات دیگر: