کلمه جو
صفحه اصلی

تیپ


مترادف تیپ : یگان نظامی، سه گردان، جنس، صنف، سنخ، نوع، گروه، نمونه، وضع ظاهر، سرووضع، شیوه لباس پوشیدن

برابر پارسی : نمونه

فارسی به انگلیسی

type, [n.] brigade, [adj.] closely set, rank

[n.] brigade, closely set, rank


type


فارسی به عربی

لواء

مترادف و متضاد

brigade (اسم)
دسته، تیپ، تشکیلات، فئه

یگان نظامی، سه گردان


جنس، صنف، سنخ، نوع


گروه


نمونه


وضع ظاهر، سرووضع، شیوه لباس پوشیدن


۱. یگان نظامی، سه گردان
۲. جنس، صنف، سنخ، نوع
۳. گروه
۴. نمونه
۵. وضع ظاهر، سرووضع، شیوه لباس پوشیدن


فرهنگ فارسی

سرگشته، مدهو ، حیران ، بیقرار، شتاب زده، نمونه، سرسلسله، سرمشق، صورت، مثال
( اسم ) واحدی درنظام که در تشکیلات کنونی شامل چند هنگ ( فوج ) است و هر لشکر شامل چند تیپ . یا به تیپ یکدیگر زدن با یکدیگر منازعه کردن .

یگانی راهکنشی معمولاً کوچک‌تر از لشگر که گرو‌ه‌ها یا گردان‌ها و یگان‌های کوچک‌تر برای رفع نیاز به آن اعزام می‌شوند


فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - نمونة شاخص از یک دسته ، نوع ، جنس و صنف . ۲ - واحدی در نظام کمتر از لشکر، بیشتر از هنگ .

لغت نامه دهخدا

تیپ. ( اِ )دسته. گروه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). نمونه بارز یکدسته. نوع جنس. صنف. ( فرهنگ فارسی معین ). به این معنی ظاهراً از کلمه تیپ فرانسه مأخوذ است : جماعت افغان که قزلباشیه را مستعد حرب دیدند لشکر خود را سه تیپ کرده یک دسته در میان و دو دسته از دو طرف... ( مجمل التواریخ گلستانه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || لشکری که مرکب از دو فوج یا بیشتر است و صاحب منصب آن سرتیپ گفته میشود. ( فرهنگ نظام ). واحدی در نظام که در تشکیلات کنونی شامل چند هنگ ( فوج ) است و هر لشکر شامل چند تیپ. ( فرهنگ فارسی معین ). || متصل به یکدیگر. بی درز. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- به تیپ یکدیگر زدن ؛ در تداول به معنی منازعه کردن. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. دسته ای از مردم با خصوصیات مشترک.
۲. شخصیتی که نمونۀ عالی و بارز از یک صنف یا یک دسته از مردم است.
۳. نحوۀ لباس پوشیدن یک شخص: خوش تیپ.
واحدی نظامی، پایین تر از لشکر، و شامل چند هنگ.

واحدی نظامی، پایین‌تر از لشکر، و شامل چند هنگ.


۱. دسته‌ای از مردم با خصوصیات مشترک.
۲. شخصیتی که نمونۀ عالی و بارز از یک صنف یا یک دسته از مردم است.
۳. نحوۀ لباس پوشیدن یک شخص: خوش‌تیپ.


دانشنامه عمومی

تیپ (به فرانسوی: Type، تیپ)(به انگلیسی: Type، تایپ) (به فارسی افغانی: لِوا) پیش تر با عنوان بریگاد، یکی از یگان های ارتشی است. هر تیپ معمولاً از ۳٬۰۰۰ تا ۶٬۰۰۰ سرباز تشکیل شده است. معمولاً ۲ هنگ با هم یک تیپ و ۴ تیپ با هم یک لشکر تشکیل می دهند. فرمانده یک تیپ معمولاً درجهٔ سرتیپی دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

واحدی نظامی در تشکیلات ارتش، از عهد افشاریه. بزرگ تر از فوج (سپاهی ۱۰۰۰نفری) و کوچک تر از لشکر یا تومان (سپاه ۱۰هزار نفری) است. در دورۀ شاه عباس اول صفوی چون اجرای وظایف امیرتومان دشوار شده بود، لذا از آن صرف نظر شد. نادرشاه افشار، با توجه به این مشکلات، واحد تیپ را به وجود آورد که از سه تا شش فوج متجانس تشکیل می شد. فرماندهی تیپ معمولاً به عهدۀ یکی از سرداران برجسته و مورد اعتماد نادر بود. عنوان سرتیپ نیز از همین دوره رواج یافت و به صاحب منصب تیپ اطلاق می شد. در برخی منابع، ترتیب دیگری برای تیپ در نظر گرفته اند.

فرهنگ فارسی ساره

چهرمان


فرهنگستان زبان و ادب

{brigade} [علوم نظامی] یگانی راهکنشی معمولاً کوچک تر از لشگر که گرو ه ها یا گردان ها و یگان های کوچک تر برای رفع نیاز به آن اعزام می شوند

گویش مازنی

/tip/ خال – لک

خال – لک


گویش دزفولی

قطره یا کمی بیشتر از قطره


واژه نامه بختیاریکا

اُردی

پیشنهاد کاربران

تیپ=دسته پوش ( پوشش یک دست ) .

به زبان امروزی اندام. هیکل. قامت



کلمات دیگر: