کلمه جو
صفحه اصلی

قصص

فرهنگ فارسی

جمع قصه
( اسم ) جمع قصه حکایت ها افسانه ها : و اشعار متقدمان در قصص و مغازی برین معنی ناطقست .
جمع قصه

فرهنگ معین

(قِ صَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قصه .

لغت نامه دهخدا

قصص . [ ق ِ ص َ ] (ع اِ) ج ِ قِصّة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قصة شود.


قصص. [ ق َ ص َ ] ( ع مص ) قَص . ( اقرب الموارد ). رجوع به قَص شود.

قصص. [ ق َ ص َ ]( ع اِ ) سینه یا سر آن یا میانه آن یا استخوان آن. || قصه. || پشم بریده گوسفند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قَص شود. || قصص الهُزال ؛ دنوالموت. ( اقرب الموارد ).

قصص. [ ق ِ ص َ ] ( ع اِ ) ج ِ قِصّة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قصة شود.

قصص. [ ق ُ ص َ ] ( ع اِ ) ج ِ قُصّة.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قُصّة شود.

قصص . [ ق َ ص َ ] (ع مص ) قَص ّ. (اقرب الموارد). رجوع به قَص ّ شود.


قصص . [ ق َ ص َ ](ع اِ) سینه یا سر آن یا میانه ٔ آن یا استخوان آن . || قصه . || پشم بریده ٔ گوسفند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَص ّ شود. || قصص الهُزال ؛ دنوالموت . (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. = قصه
۲. بیست وهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۸ آیه.

دانشنامه عمومی

سوره قَصَص سوره ۲۸ از قرآن است و ۸۸ آیه دارد. این سوره مکی است و نام دیگرش «موسی و فرعون» است.به فراخور کاربرد واژه «قَصَص» در آیه ۲۵، این سوره نیز «قَصص» نام گرفته است که به معنای «بازگویی سرگذشت» می باشد.
ترجمهٔ فارسی
آیات ۳ تا ۴۶ این سوره بطور مفصّل به داستان موسی و فرعون و آیات پایانی آن نیز به داستان قارون می پردازد و به سرنوشت آنچه از دید مسلمانان، «شکیبایان نیکوکار و بدکاران گناهکار» دانسته می شود اشاره می کند.اگر چه در سی و چهار سوره از سوره های قرآن به گونه ای از داستان موسی و فرعون سخن رفته ولی تنها در این سوره است که به بازگویی مفصل این داستان توجّه شده است.
متن سوره

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَصَصَ: داستانها - قصّه ها (کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است و چون در قصه گفتن نیز خبر و واقعه ای را پی گیری می کنند ، استفاده شده است )
معنی تَذُودَانِ: آن دوزن منع می کردند - آن دوزن حبس می کردند (از ذود به معنای حبس و منع است ، و مراد از آن در آیه شریفه 23 سوره مبارکه قصص این است که : آن دو زن گوسفندان خود را از اینکه به طرف آب بروند ، و یا از اینکه با گوسفندان مردم مخلوط شوند ، جلوگیری میکردند )
معنی قَصَّ: حکایت کرد - داستان نقل کرد- قصّه گفت(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و قصص به مع...
معنی یَقُصُّ: حکایت می کند - داستان نقل می کند- قصّه می گوید(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصیه و...
معنی یَقُصُّونَ: حکایت می کنند - داستان نقل می کنند- قصّه می گویند(کلمه قص به معنای دنباله جای پا را گرفتن و رفتن است ، و جمله قصصت اثره به معنای رد پای او را دنبال کردم است و این کلمه به معنای خود رد پاهم هست ، مانند آیه فارتد علی آثارهما قصصا و آیه و قالت لاخته قصی...
تکرار در قرآن: ۳۰(بار)
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقیب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسی ذیل آیه 62 بقره فرموده: قصص به معنی قصه و سرگذشت است و در ذیل آیه 111 یوسف فرموده: قصص خبری است که بعضی پشت سر بعضی باشد از اخبار گذشتگان علی هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گوید: قصص اخباری است پی جوئی و پیروی شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنی پی جویی است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَیْ‏ءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گویند که گوینده آن را تعقیب می‏کند و در دنبال آن است. . چون موسی پیش شعیب آمد و سرگذشت خویش را حکایت کرد گفت نترس از قوم ستمکاران نجات یافتی. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» یعنی سرگذشت را آنطور که بود حکایت کرد. * . مادر موسی به خواهرش گفت: او را بجوی«قصّ» در اینجا به معنی اصلی به کار رفته. * . بعضی قصص را در آیه مصدر گرفته و احسن البیان گفته‏اند ولی اسم بهتر است یعنی ما بهترین سرگذشت را برای تو حکایت می‏کنیم. * . قصصاً در آیه به معنی پی جویی و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقدیرش«یَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» می‏باشد یعنی گفت: آن همان است که می‏جستیم و پی جویانه به نشانه قدمهای خویش بازگشتند.

پیشنهاد کاربران

شورت یو


کلمات دیگر: