مترادف صاحب : معاشر، همراه، هم سفر، هم صحبت، همنشین، آقا، ارباب، مخدوم، مولا، خداوند، دارنده، ذی حق، مالک، موجر، خواجه، وزیر
متضاد صاحب : خادم، نوکر
برابر پارسی : دارنده، خداوند، کدیور
owner, master, possessor(of), one endowed(with)
holder, master, mistress, operator, possessed, proprietor, sahib
لنگه , جفت , همسر , کمک , رفيق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گيري يا عمل جنسي کردن , يار , شريک , همدست , رفيق شدن
(تلفظ: sāheb) (عربی) دارنده ، مالک ، دارا ؛ (منسوخ) سرور ، آقا ؛ (در قدیم) همنشین و همصحبت ، یار ؛ (در قدیم) فرمانروا و حاکم ؛ (در اعلام) لقب صاحب بن عباد وزیر دانشمندِ ایرانی ؛ (در عرفان) صاحب به معنی یار و همصحبت و خداوندگار و دارندهی چیزی میباشد.
معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین ≠ خادم، نوکر
آقا، ارباب، مخدوم، مولا
خداوند، دارنده، ذیحق
مالک، موجر
خواجه، وزیر
۱. معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین
۲. آقا، ارباب، مخدوم، مولا
۳. خداوند، دارنده، ذیحق
۴. مالک، موجر
۵. خواجه، وزیر ≠ خادم، نوکر
(حِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - معاشر. 2 - هم - صحبت ، همراه . 3 - مالک .
مرده ( ~ . مُ دِ) (ص مر.) 1 - بدون صاحب ، آن که یا آن چه صاحبش مرده باشد. 2 - بدون صاحب نوعی نفرین به معنی کاش دارنده اش می مرد.
شریعت ( ~ . شَ عَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - آن که شریعتی آورده ، پیغمبر. 2 - پیغمبر اسلام .
منصب ( ~ . مَ صَ) [ ازع . ] (اِمر.) کسی که دارای رتبه و مقامی دولتی باشد (اعم از کشوری و لشکری )، افسر.
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن حاتم فرغانی . وی در سفری که به حج رفت به بغداد شد و در آنجا حدیث گفت . علی بن عمر کسکری از وی حدیث کند. (تاریخ بغداد ج 9 ص 344).
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) تاج الدین محمدبن صاحب فخرالدین محمدبن وزیر بهاءالدین علی بن محمدبن حنا. وی رئیس و شاعر بود و از سبط سلفی حدیث کندو بسال 707 هَ . ق . درگذشت . (حسن المحاضرة ص 177).
منوچهری .
سعدی .
سعدی .
اوحدی .
نظامی .
سعدی .
ابن یمین .
منوچهری .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
مولوی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
سوزنی .
صاحب . [ ح ِ ](اِخ ) فتح الدین عبداﷲ. رجوع به عبداﷲبن محمد شود.
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمد بخاری (الامام ...). در تتمه ٔ صوان الحکمه آمده است : وی در علوم اسلامی ماهر و بر دقایق حکمت واقف بود و حافظه ای قوی داشت ، لیکن دعوی وی بر معنی او غلبه میکرد واو را تصانیفی مفید است . و درباره ٔ او من گفته ام :
لقد صحب العلم الرصین و اهله
لذلک سمیناه فی الناس صاحبا.
آنگاه دو رساله ٔ خود را که به صاحب نوشته است ، نقل می کند. در نزهةالارواح و ترجمه ٔ آن صاحب ابومحمد بخاری را ذکر کرده و گوید فیلسوفی ماهر و متبحر در علوم اوائل و اواخر است و در بسیاری قوه ٔ حافظه مشهور. رجوع به ابومحمد بخاری شود. و در کشف الظنون (ج 1 ص 126) ذیل عنوان الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة آرد: مؤلف کتاب زین الدین اسماعیل بن حسین حسینی جرجانی متوفای 535 هَ . ق . در کتاب خویش گوید که چون کتاب مختصری درطب تألیف و به نصرالدین آتسزبن خوارزمشاه اهدا کرده است ، وزیر او مجدالدین ابومحمد صاحب بن محمد بخاری از وی خواست تا آن را بسط و شرح دهد. پس زین الدین کتاب الأغراض را که تلخیصی از ذخیره ٔ اوست بنام وی نوشت .
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، 22هزارگزی خاوری سقز، کنار شوسه ٔ سقز-سنندج . دشت ، سردسیر، سکنه 600 تن ، کردی زبان ، آب آن از چشمه و رودخانه ، محصول آن غلات ، توتون ، تنباکو، لبنیات ، صیفی ، شغل اهالی زراعت ، گله داری . دبستان ، پاسگاه ژاندارمری و دو قهوه خانه کنار شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
دارنده