اصغر
فارسی به انگلیسی
smaller, minor
least
فارسی به عربی
اصغر , اقل , قاصر
عربی به فارسی
اصغر , موخر , کم , زودتر , تازه تر , دانشجوي سال سوم دانشکده يا دبيرستان
فرهنگ اسم ها
اسم: اصغر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: asqar) (فارسی: اصغر) (انگلیسی: asghar)
معنی: کوچک تر، خردتر، کِهتر، [این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر ( ع ) فرزند کوچک امام حسین ( ع ) شرف و رواج دارد]، کِهتر ]این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر ( ع ) فرزند کوچک امام حسین ( ع ) شرف و رواج دارد[
معنی: کوچک تر، خردتر، کِهتر، [این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر ( ع ) فرزند کوچک امام حسین ( ع ) شرف و رواج دارد]، کِهتر ]این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر ( ع ) فرزند کوچک امام حسین ( ع ) شرف و رواج دارد[
(تلفظ: asqar) (عربی) کوچکتر ، خردتر ، کِهتر. ]این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) شرف و رواج دارد[.
مترادف و متضاد
کوچکتر، خرد، خردسال، محزون، پایین رتبه، صغیر، اصغر، کمتر، صغری، کماد
کم، تازه تر، صغیر، اصغر، زودتر
کوچکتر، صغیر، اصغر، کمتر
کوچکتر، اصغر، کمتر، پست تر
فرهنگ فارسی
صغیرتر، کوچکتر، خردتر، مونث آن صغری
( صفت ) صغیر خردتر کوچکتر . جمع : اصاغره اصغرون نث . صغری . یا عالم اصغر . بشر انسان .
از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام ویرا ذیل بدینسان آورده است : والد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بد زبان است .
( صفت ) صغیر خردتر کوچکتر . جمع : اصاغره اصغرون نث . صغری . یا عالم اصغر . بشر انسان .
از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام ویرا ذیل بدینسان آورده است : والد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بد زبان است .
فرهنگ معین
(اَ غَ ) [ ع . ] (ص تف . ) خردتر، کوچکتر.
لغت نامه دهخدا
اصغر. [ اَ غ َ ] (اِخ ) (میرزا...) از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام وی را ذیل «سادات عظام که گاهی به نظم التفات میفرموده اند» بدینسان آورده است : ولد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بدزبان است . این مطلع ازوست :
گشتم غبار و برد بکویش صبا تنم
از خاک برگرفته ٔ باد صبامنم .
این مطلع نیز ازوست :
بمیزان نظر حسن ترا با ماه سنجیدم
میان این و آن فرق اززمین تا آسمان دیدم .
گشتم غبار و برد بکویش صبا تنم
از خاک برگرفته ٔ باد صبامنم .
این مطلع نیز ازوست :
بمیزان نظر حسن ترا با ماه سنجیدم
میان این و آن فرق اززمین تا آسمان دیدم .
(از مجالس النفایس ص 137).
اصغر. [ اَ غ َ ] (اِخ ) لقب ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی . زاهد بسطامی بود چنانکه یاقوت در معجم البلدان ذیل بسطام نام و نسب وی را بدینسان آورده است : ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی زاهد البسطامی الاصغر. صاحب روضات الجنات مینویسد: و بنابرین ممکن است ابویزیدی که معاصر مولانا صادق (ع ) و صاحب سقایه ٔ خانه وی بوده بزرگتر از دو بایزید دیگر باشد و چنانکه من دریافته ام بایزیدی که از حیث زمان نسبت بدو بایزید دیگر متأخر است اصغر است . رجوع به ابویزید شود.
اصغر. [ اَ غ َ ] (ع ن تف ) خردتر. مؤنث : صُغْری ̍. ج ، اصاغر، اصاغرة و کذا اصغرون . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج ).کوچکتر. کهتر. کهین . صغیرتر. حقیرتر. مقابل اکبر.
- امثال :
اصغر من حبة .
اصغر من صعوة .
اصغر من قراد .
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه ٔ اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود.(از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه ٔ دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است ... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است ، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است ، آنگاه مطلوب یا نتیجه ٔ حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست . (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود :
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
- امثال :
اصغر من حبة .
اصغر من صعوة .
اصغر من قراد .
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه ٔ اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود.(از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه ٔ دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است ... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است ، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است ، آنگاه مطلوب یا نتیجه ٔ حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست . (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود :
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
؟
اصغر. [ اَ غ َ ] ( ع ن تف ) خردتر. مؤنث : صُغْری ̍. ج ، اصاغر، اصاغرة و کذا اصغرون. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ).کوچکتر. کهتر. کهین. صغیرتر. حقیرتر. مقابل اکبر.
- امثال :
اصغر من حبة.
اصغر من صعوة.
اصغر من قراد.
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود.( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 ). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است ، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است ، آنگاه مطلوب یا نتیجه حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286 ). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود :
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) لقب ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی. زاهد بسطامی بود چنانکه یاقوت در معجم البلدان ذیل بسطام نام و نسب وی را بدینسان آورده است : ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی زاهد البسطامی الاصغر. صاحب روضات الجنات مینویسد: و بنابرین ممکن است ابویزیدی که معاصر مولانا صادق ( ع ) و صاحب سقایه خانه وی بوده بزرگتر از دو بایزید دیگر باشد و چنانکه من دریافته ام بایزیدی که از حیث زمان نسبت بدو بایزید دیگر متأخر است اصغر است. رجوع به ابویزید شود.
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام وی را ذیل «سادات عظام که گاهی به نظم التفات میفرموده اند» بدینسان آورده است : ولد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بدزبان است. این مطلع ازوست :
- امثال :
اصغر من حبة.
اصغر من صعوة.
اصغر من قراد.
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود.( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 ). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است ، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است ، آنگاه مطلوب یا نتیجه حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286 ). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود :
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
؟
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) لقب ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی. زاهد بسطامی بود چنانکه یاقوت در معجم البلدان ذیل بسطام نام و نسب وی را بدینسان آورده است : ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی زاهد البسطامی الاصغر. صاحب روضات الجنات مینویسد: و بنابرین ممکن است ابویزیدی که معاصر مولانا صادق ( ع ) و صاحب سقایه خانه وی بوده بزرگتر از دو بایزید دیگر باشد و چنانکه من دریافته ام بایزیدی که از حیث زمان نسبت بدو بایزید دیگر متأخر است اصغر است. رجوع به ابویزید شود.
اصغر. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام وی را ذیل «سادات عظام که گاهی به نظم التفات میفرموده اند» بدینسان آورده است : ولد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بدزبان است. این مطلع ازوست :
فرهنگ عمید
صغیرتر، کوچک تر، خُردتر.
دانشنامه عمومی
اصغر از نام های عربی ویژه مردان در ایران است و شاید به یکی از این افراد اشاره نماید:
علی اصغر
اصغر عبداللهی
اصغر هاشمی
اصغر رفیعی جم
اصغر بیچاره
اصغر سمسارزاده
اصغر زمانی
اصغر حاجیلو
اصغر ادیبی
اصغر شرفی
اصغر شاهوردی
اصغر کاردوست
اصغر تفکری
اصغر افضلی
اصغر قلی زاده
اصغر طالب نسب
اصغر هشی
اصغر قهرمانی
اصغر ابراهیمی
اصغر الهی
اصغر محمدی
اصغرآباد
علی اصغر
اصغر عبداللهی
اصغر هاشمی
اصغر رفیعی جم
اصغر بیچاره
اصغر سمسارزاده
اصغر زمانی
اصغر حاجیلو
اصغر ادیبی
اصغر شرفی
اصغر شاهوردی
اصغر کاردوست
اصغر تفکری
اصغر افضلی
اصغر قلی زاده
اصغر طالب نسب
اصغر هشی
اصغر قهرمانی
اصغر ابراهیمی
اصغر الهی
اصغر محمدی
اصغرآباد
wiki: اصغر
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اصغر در منطق، موضوع قضیه مطلوب است.
موضوع قضیه مطلوب یا لفظی که در قضیه مطلوب (قضیه ای که اثبات آن منظور است) موضوع باشد، را در اصطلاح منطق، اصغر گویند، مانند «جیوه» در قیاس ذیل:مقدمه۱: جیوه فلز است.مقدمه۲: هر فلزی هادی حرارت است .نتیجه: پس جیوه هادی حرارت است .
منبع
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۹.
...
موضوع قضیه مطلوب یا لفظی که در قضیه مطلوب (قضیه ای که اثبات آن منظور است) موضوع باشد، را در اصطلاح منطق، اصغر گویند، مانند «جیوه» در قیاس ذیل:مقدمه۱: جیوه فلز است.مقدمه۲: هر فلزی هادی حرارت است .نتیجه: پس جیوه هادی حرارت است .
منبع
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۹.
...
wikifeqh: اصغر
پیشنهاد کاربران
به موضوع نتیجه اصغر میگویند.
کسی که همیشه باخت میده
اصغر:درمنطق ، موضوع قضیه مطلوب ( مجهول ) وموضوع قضیه نتیجه را �اصغر� گویند. فرقی ندارد
کوچکتر
کوچک
کمتر
کوچک
کمتر
کلمات دیگر: