کلمه جو
صفحه اصلی

تحذیر


مترادف تحذیر : احتراز، انذار ، بازداری، حذر، منع، بیم دادن، پرهیزاندن، باز داشتن، برحذرداشتن، ترساندن، ترسانیدن

متضاد تحذیر : اغرا، تحریک، تشویق، تحریض

فارسی به انگلیسی

caution, warning

فارسی به عربی

تحذیر

عربی به فارسی

سرزنش دوستانه , تذکر , راهنمايي , اخطار , اگهي , پيش بيني احتياطي , تحذير , اشاره , زنگ خطر , اعلا م خطر , عبرت , اژير , هشدار


مترادف و متضاد

warning (اسم)
اگاه کردن، اشاره، هشدار، اخطار، اعلام خطر، اعلام، اژیر، تحذیر، زنگ خطر

determent (اسم)
انصراف، تحذیر

premonition (اسم)
اخطار، تحذیر، برحذر داشتن، فکر قبلی

prenotion (اسم)
اخطار، تحذیر، پیش اندیشه، احساس قبلی نسبت به چیزی

prevision (اسم)
پیش بینی، تحذیر

احتراز، انذار ≠ اغرا، تحریک، تشویق، تحریض


۱. احتراز، انذار ≠ اغرا، تحریک، تشویق، تحریض
۲. بازداری، حذر، منع
۳. بیم دادن، پرهیزاندن، باز داشتن، برحذرداشتن، ترساندن، ترسانیدن


فرهنگ فارسی

برحذرساختن، ترساندن، پرهیزدادن
( مصدر ) ۱- ترسانیدن بیم دادن. ۲- پرهیزانیدن پرهیز فرمودن . جمع : تحذیرات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ترسانیدن . ۲ - پرهیز دادن .

لغت نامه دهخدا

تحذیر. [ ت َ ] ( ع مص ) ترسانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || تحریز و تنبیه. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نحو ) تحذیر آنست که مخاطب را به امری که احتراز از آن واجب است متوجه کنند. احکام تحذیر: تحذیر یا با «ایّاک َ» و فروع آنست و یا بدون آن. هر گاه با «ایاک » باشد محذرمنه پس از آن ، بحال عطف یا غیر عطف آید و منصوب باشد و یا آنکه بوسیله «مِن » مجرور گردد و در هر سه حالت ، فعل ناصب وجوباً مقدر میشود، مانند: ایاک والشرَّ، ایاک الشرَّ، ایاک من الشر. و تقدیر در نخستین و دوم اینست : احذرک و احذر الشر، و در سوم : احذرک من الشر. و اگر بی ایاک باشد یا محذرمنه مکرر میشود بحال غیر عطف یا آنکه بصورت مفرد میماند و در هر حال محذرمنه منصوب است ، مانند: الشرَّ الشرَّ، الشرَّ والشرَّ، الکذب َ. و تقدیر در آنها چنین است : اِحذر الشرَّ یا اِحذر الکذب َ. و در صورت تکرار و عطف ، فعل ناصب وجوباً حذف میشود ودر باقی حذف بطور جواز است. هر گاه «ایاک » بر فعل درآید واجب است که پس از آن «مِن » ( حرف جر ) مقدر گرددو فعل با «اَن » مصدری مقرون باشد، مانند: ایاک اَن تفعل هذا؛ یعنی : ایاک مِن فعل هذا. ( از القواعد الجلیة ج 3 ص 193 ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ عمید

۱. بر حذر ساختن، ترساندن.
۲. پرهیز دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحذیر (ابهام زدایی). تحذیر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تحذیر (فقه)، به معنی برحذر داشتن و دارای احکامی در فقه اسلامی• تحذیر (نحو)، "تحذیر" مصدر باب "تفعیل" از ماده ی "حذر" و در لغت به معنای بیم دادن و بر حذر داشتن• قاعده تحذیر، یکی از قواعد فقه
...

پیشنهاد کاربران

بیم دادن؛ ترساندن

هشدار دادن


کلمات دیگر: