مترادف حذر : اجتناب، احتراز، کناره گیری، احتیاط، حزم، امساک، پرهیز، دوری، بیم، ترس، هراس
برابر پارسی : دوری، پرهیز، پروا
warning
احتياط , پيش بيني , هوشياري , وثيقه , ضامن , هوشيار کردن , اخطار کردن به
زيرک , عاقل , داراي عقل معاش , بادقت , با احتياط , مواظب , بيمناک , هوشيار , محتاط , بااحتياط , ملا حظه کار , مال انديش , باتدبير , متوجه , هشدار دادن , اگاه کردن , اخطار کردن به , تذکر دادن , بسيار محتاط , با ملا حظه , هشيار
اجتناب، احتراز، کنارهگیری
احتیاط، حزم
امساک، پرهیز، دوری
بیم، ترس، هراس
۱. اجتناب، احتراز، کنارهگیری
۲. احتیاط، حزم
۳. امساک، پرهیز، دوری
۴. بیم، ترس، هراس
(حَ ذِ) [ ع . ] (ص .) پرهیزنده ، پرهیز - کننده ، ترسنده ، ترسان .
(حَ ذَ)(مص ل .)1 - پرهیز کردن . 2 - ترسیدن .
فرخی .
ناصرخسرو.
مسعودسعد.
مسعودسعد.
مسعودسعد.
سنائی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی (بوستان ).
سعدی (بوستان ).
سعدی .
سعدی .
سعدی .
مولوی .
مولوی (مثنوی ص 24).
سعدی (خواتیم ).
منوچهری .
منوچهری .
ناصرخسرو.
مسعودسعد.
خاقانی .
نظامی .
سعدی (بوستان ).
حافظ.
حذر. [ ح َ ذِ ] (ع ص )خائف . ترسان . (غیاث ). حذرگیرنده . (مهذب الاسماء). مرد بیدار. مرد باپرهیز. (منتهی الارب ). مرد بیدار و هوشیار. ترسنده . ج ، حَذِرون ، حَذاری ̍. (منتهی الارب ).
حذر. [ ح ِ ] (ع اِ) سلاح . (ترجمان عادل منسوب به جرجانی ) (مهذب الاسماء).
۱. پرهیز کردن.
۲. [قدیمی] ترسیدن و دوری کردن از چیزی.
۳. [قدیمی] بیم و پرهیز.
۱. ترسنده و باپرهیز.
۲. زیرک و هوشیار.