کلمه جو
صفحه اصلی

سپینود

فرهنگ اسم ها

اسم: سپینود (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sepinud) (فارسی: سپينود) (انگلیسی: sepinud)
معنی: از شخصیت های شاهنامه، نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر پادشاه هند ( شنگل ) و زن بهرام گور، از بانوان باستانی که نامش در شاهنامه آمده است، نام دختر شنگل هندی و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی

(تلفظ: sepinud) (در اعلام) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور ، از بانوان باستانی که نامش در شاهنامه آمده است .


فرهنگ فارسی

دختر پادشاه هند و زن بهرام گور

لغت نامه دهخدا

سپینود. [ س َ ] ( اِخ ) دختر پادشاه هند [ شنگل ] و زن بهرام گور. ( ولف ) :
سپینود گفت ای سزاوار تخت
بسازم اگر باشدم یار بخت.

دانشنامه عمومی

سپینود از شهبانوان ایران باستان است و به روایت شاهنامه فردوسی، سپینود دختر شنگل پادشاه هند بود که بهرام گور شاهنشاه ساسانی در سفر به هند دلبسته او شد و با وی ازدواج نمود.
معنای سپینود، ترکیبی از «سپید» به معنای پاک و روشن یا سپیده صبح و «نود» که پسوند فارسی به معنای فرزند و بن و نهاد است.معنای ترکیب: پاک نهاد

دانشنامه آزاد فارسی

سِپینُود
در شاهنامۀ فردوسی دختر شَنگُل، شاه هندوستان و همسر بهرام گور. وقتی شنگل از فرمانبرداری شاه ایران سرپیچی کرد، بهرام گور، خود با ظاهری ناشناس و به نام پیک شاه ایران به دربار هندوستان رفت و نامۀ شاه را در طلب خراج بدو داد. دلاوری های بهرام در دربار هندوستان چنان بود که شَنگُل نخست به مرگ او بهانه می جست، اما پس از رای زنی با وزیر خردمندش، از رأی خود بازگشت و برای پایبندکردن بهرام، زناشویی با یکی از دختران خود را به او پیشنهاد کرد. بهرام نیز سپینود را به زنی گرفت. او که چندی از کشور دور مانده بود، شبی با سپینود به سوی ایران گریخت. شَنگُل نیز بی درنگ درپی او شد و لب دریا به او رسید. از این جا بهرام خود را شناساند و شَنگُل از در پوزش درآمد. بهرام در بازگشت به ایران سپینود را به آتشکدۀ آذرگُشَسب برد تا به دین زَردُشت درآید و آداب آن بیاموزد.

پیشنهاد کاربران

سپینود به معنی برفی است که در بهشت می بارد. نام دختر پادشاه هند و همسر بهرام گور است.

ترکیبی از "سپید" به معنای پاک و روشن یا سپیده صبح و" نود" که پسوند فارسی به معنای فرزند و بن و نهاد است .
معنای ترکیب: پاک نهاد

به معنی گلم هس که سالی یه بار در اردیبهشت کنار رود میروید

سپیدی، روشنایی، برف بهشتی

وروجک

سپینود
سپینود از شهبانوان ایران باستان است و به روایت شاهنامه فردوسی، سپینود دختر شنگل پادشاه هند بود که بهرام گور شاهنشاه ساسانی در سفر به هند دلبسته او شد و با وی ازدواج نمود.
معنای سپینود، ترکیبی از �سپید� به معنای پاک و روشن یا سپیده صبح و �نود� که پسوند فارسی به معنای فرزند و بن و نهاد است. معنای ترکیب: پاک نهاد

بهنود وسپینود به هم میان.

بهنود : عزیز ، بهترین فرزندپسر

سپینود اسم دخترانه است، معنی سپینود: ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر پادشاه هند ( شنگل ) و زن بهرام گور.



در یکی از نظرات گفته بودند که
سپینود
به معنی گلم هس که سالی یه بار در اردیبهشت کنار رود میروید.
این نظر خیلی درستیه چون من اردیبهشت هستم.

الهه مقدس
اسم زن بهرام گور
برفی که در بهشت میبارد
نام من ، یعنی سپینود، در شاهنامه امده و کاملا ایرانی میباشد

برفی که در بهشت میبارد

اسم دختر زیبای منم سپینود هست.

میخام اسم دخترم رو بزارم سپینود. واقعا زیباست


کلمات دیگر: