کلمه جو
صفحه اصلی

سراجه

فارسی به انگلیسی

farcy


مترادف و متضاد

farcy (اسم)
سراجه، مشمشه

glanders (اسم)
سراجه، مشمشه، کتو، بیماری مسری اسب و انسان

فرهنگ فارسی

دهکده کوچکی است در ۱۸٠ کیلومتری تهران و ۴٠ کیلومتری جنوب شرقی قم مشرف به دریاچه حوض سلطان که قبل از خروج گاز و نفت از حوالی آن اهمیتی خاص نداشت . در سالهای اخیر چاه شماره ۲ سراجه در عمق ۲۴۵۴ متر به گاز رسیده و توجه دنیا را بدین منطقه جلب نمود . حفاری تا عمق ۲۶۱۷ متر ادامه یافت . طبق آزمایشی که بعمل آمده معلوم شد که روزانه میتوان از این چاه ۲۸٠٠ بشکه نفت سبک و قریب ۴٠ میلیون فوت مکعب گاز طبیعی بدست آورد . سپس دو چاه دیگر در این ناحیه حفر شد که حفاری آنها پس از رسیدن به گاز و نفت در عمق بیش از ۳۵٠٠ متر همچنان ادامه دارد . بطوریکه مهندسان و کارشناسان تخمین زده اند این منابع دارای ۲۲٠٠٠٠ میلیون متر مکعب گاز طبیعی و ۴٠٠ میلیون بشکه نفت سبک میباشد . در نظر است که گاز طبیعی سراجه برای مصرف کارخانه های صنعتی و مرکز ایجاد نیرو بکار برده شود .
قصبه مرکز دهستان قنوات بخش مرکزی شهرستان قم .

لغت نامه دهخدا

سراجه . [ س ِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار و دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. و محصول آن میوه و شغل اهالی زراعت است . از طریق سلطان آباد میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


سراجه . [ س ِ ج َ ] (اِخ ) نام موضعی است از مضافات قم که آنجا خربزه خوب میشود. (برهان ) (آنندراج ). دهی است از دیههای قم . (رشیدی ). سراجه 30 دیه است . (تاریخ قم ص 58). پنجم درب [ از هفت درب قم ] تلقجار که آن راه سراجه است . (تاریخ قم ص 27). راوی گوید که بدین موضع قطعاً و اصلاً عمارت نبوده است . و اول عمارتی که در او بنا نهادند سرایکی بود، گفتند سرایچه ، بعد از آن معرب کردند و گفتند سراجه . (تاریخ قم ص 65).


سراجه . [ س ِ ج َ / ج ِ ] (اِ) نام مرضی است که بر اسب و استر عارض شود. (آنندراج ) (برهان ).مرضی است مخصوص اسب که بدنام نیز گویند. (رشیدی ).


سراجة. [ س ِ ج َ ] (ع اِمص ) زین سازی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).


( سراجة ) سراجة. [ س ِ ج َ ] ( ع اِمص ) زین سازی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
سراجه. [ س ِ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) نام مرضی است که بر اسب و استر عارض شود. ( آنندراج ) ( برهان ).مرضی است مخصوص اسب که بدنام نیز گویند. ( رشیدی ).

سراجه. [ س ِ ج َ ] ( اِخ ) نام موضعی است از مضافات قم که آنجا خربزه خوب میشود. ( برهان ) ( آنندراج ). دهی است از دیههای قم. ( رشیدی ). سراجه 30 دیه است. ( تاریخ قم ص 58 ). پنجم درب [ از هفت درب قم ] تلقجار که آن راه سراجه است. ( تاریخ قم ص 27 ). راوی گوید که بدین موضع قطعاً و اصلاً عمارت نبوده است. و اول عمارتی که در او بنا نهادند سرایکی بود، گفتند سرایچه ، بعد از آن معرب کردند و گفتند سراجه. ( تاریخ قم ص 65 ).

سراجه. [ س ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار و دارای 180 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. و محصول آن میوه و شغل اهالی زراعت است. از طریق سلطان آباد میتوان ماشین برد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سراجه. [ س َ ج َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان قنوات بخش مرکزی شهرستان قم.دارای 2962 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی ، پنبه ، انار، انجیر و شغل اهالی زراعت است. از آثار قدیمی خرابه هائی در 2000 گزی ده دیده میشود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

سراجه . [ س َ ج َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان قنوات بخش مرکزی شهرستان قم .دارای 2962 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی ، پنبه ، انار، انجیر و شغل اهالی زراعت است . از آثار قدیمی خرابه هائی در 2000 گزی ده دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

سراجه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سراجه (سبزوار)
سراجه (قم)

گویش مازنی

/seraaje/ سرفه ی گوسفند که در باور چوپانان ریزش باران را در پی دارد - بیماری در زانوی اسب که در اثر حمل بار سنگین ایجاد شود

۱سرفه ی گوسفند که در باور چوپانان ریزش باران را در پی دارد ...



کلمات دیگر: