کلمه جو
صفحه اصلی

مخچه

فارسی به انگلیسی

cerebellum

فارسی به عربی

مخیخ

مترادف و متضاد

cerebellum (اسم)
مخچه، مخ کوچک، پس مخ

فرهنگ فارسی

قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که درزیر وعقب دماغ ( مخ ) قرار گرفته و مانند دماغ دارای قشرخاکستری رنگ در خارج وطبقهای سفید رنگ در داخل است و بوسیل. سه زوج دنبال. فوقانی و تحتانی و میانی بمراکز اعصاب ارتباط دارد . عمل مخچه عبارت از تنظیم انقباضات عضلانی و تعادل بدن است . اگر ضایعاتی متوجه مخچه گردد شخص تعادل خود را از دست میدهد و مانند اشخاص مست حرکت میکند . بطور کلی مخچه عضو تنظیم تونوس و قوای عضلات و انعکاسات مربوط به تعادل ووضعهای مختلف بدن است . در وسط مخچه قسمت کرمی شکلی وجود دارد که در ایستادن و در حرکات خود بخودی ( راه رفتن ) دخالت دارد .

فرهنگ معین

(مُ چِ یا چَ ) [ ع - فا. ] (اِمصغ . ) قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیلة سه زوج دنبالة فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم انقبا

(مُ چِ یا چَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیلة سه زوج دنبالة فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم انقباضات عضلانی و تعادل بدن است .


لغت نامه دهخدا

مخچه. [ م ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) مصغر مخ. دماغ صغیر . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). فرهنگستان ایران این کلمه رابجای «دماغ اصغر» پذیرفته است. ( واژه های نو فرهنگستان ص 77 ). مرکز عصبی که در زیر مغز و پشت بصل النخاع قرار گرفته و عمل آن تنظیم انقباضات عضلانی و موازنه بدن است. ( از لاروس ). قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیرو عقب دماغ قرار گرفته و مانند دماغ دارای قشر خاکستری رنگ در خارج و طبقه سفیدرنگ در داخل است و به وسیله سه زوج دنباله فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم انقباضات عضلانی و تعادل بدن است. اگر ضایعاتی متوجه مخچه گردد شخص تعادل خود را از دست می دهد و مانند اشخاص مست حرکت می کند. بطور کلی مخچه عضو تنظیم تونوس و قوای عضلات و انعکاسات مربوط به تعادل و وضعهای مختلف بدن است در وسط مخچه قسمت کرمی شکلی وجود دارد که در ایستادن و در حرکات خود بخودی دخالت دارد. رجوع به کالبدشناسی توصیفی قسمت دوم صص 61 - 75 شود.

فرهنگ عمید

قسمت کوچکی از مغز با دو نیمکره که در پایین مخ قرار دارد.

دانشنامه عمومی

مُخچه (به انگلیسی: Cerebellum) عریض ترین قسمت پس مغز است که در حفرهٔ جمجمه ای عقبی (posterior cranial fossa) قرار دارد.
زیست شناسی و آزمایشگاه ۲، سال سوم آموزش متوسطه. ۱۳۸۶.
مخچه از نظر لغوی کلمه ای لاتین بوده و به معنی مغز کوچک می باشد. مخچه بزرگترین بخش پس مغز است و در حفرهٔ مغزی پسین یعنی در عقب بصل النخاع و پل مغزی و در زیر چادرینه مخچه قرار می گیرد. مخچه مسئول هماهنگ کردن حرکات ارادی بدن می باشد. در بخش قدامی، مخچه در مجاورت با بطن چهارم مغزی، پل مغزی و بصل النخاع قرار گرفته و در ناحیهٔ خلفی تحتانی در مجاورت با بخش صدفی استخوان پس سری و در ناحیهٔ فوقانی در مجاورت با چادر مخچه ای قرار دارد.مخچه ظاهری شبیه تخم مرغ داشته و دچار مقداری تغییر شکل شده است، بدین معنی که از بالا به پایین پهن شده و در خط وسط فشرده شده و از طرفی به طرف دیگر کشیده شده است. مخچه وزنی معادل با ۱۵۰ گرم دارد (مردان بزرگسال). در بالغین وزن مخچه یک هشتم و در اطفال یک بیستم وزن مغز را تشکیل می دهد.
به زبان ساده تر مخچه بخشی از دستگاه عصبی است که در پس سر قرار گرفته است و شامل دو نیم کره است که با توده ای به نام ورمیس (کرمینه) به هم مرتبط می شوند. مخچه در حفظ تعادل بدن و هماهنگی حرکات، نقش مهمی دارد. مخچه دارای دو بخش سفید و خاکستری است. بخش خاکستری مخچه در بیرون و بخش سفید آن، در درون مخچه قرار دارد.
هر نیمه از مخچه، همان طرف بدن را کنترل می کند، از این نظر عملکرد مخچه مغایر عملکرد سایر بخش های مغز است، زیرا در اکثر موارد، هر قسمت از مغز، بخش مخالف (طرف مقابل) خود را در بدن کنترل می کند. اعمال عمده ای که مخچه انجام می دهد عبارتند از:

دانشنامه آزاد فارسی

مُخْچِه (cerebellum)
مُخْچِه
بخشی از مغز جانوران مهره دار، و کنترل کنندۀ کشیدگی طبیعی عضلات، حرکت، تعادل، و هماهنگی. مخچه در جانوران پست تر، نظیر سمندر و سوسمارها (مارمولک ها)، نسبتاً کوچک است، اما در پرندگان بزرگ است، زیرا پرواز به هماهنگی دقیق نیازمند است. مخچۀ انسان نیز به خوبی توسعه یافته است، زیرا حرکت، دویدن، و هماهنگی ظریف حرکات دست به تعادل نیاز دارند.

گویش مازنی

۱میخ کوچک ۲زخمی میخ مانند که در دست و پا به وجود آید


/meKhche/ میخ کوچک - زخمی میخ مانند که در دست و پا به وجود آید

پیشنهاد کاربران

مغزه


کلمات دیگر: