نشان شیر و خورشید ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد.
نشان شیر و خورشید، نشان رسمی ملی ایران در دوره های قاجار و پهلوی
نشان افتخار شیر و خورشید ایران، نشان افتخار دولتی ایران در دوره های قاجار و پهلوی
نشان شیر و خورشید سرخ ایران نشان ستایش از کوشش در راه جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران
نشان شیر و خورشید (داستان) داستانی از آنتوان چخوف
نشان شیر و خورشید، نشان رسمی ملی ایران در دوره های قاجار و پهلوی
نشان افتخار شیر و خورشید ایران، نشان افتخار دولتی ایران در دوره های قاجار و پهلوی
نشان شیر و خورشید سرخ ایران نشان ستایش از کوشش در راه جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران
نشان شیر و خورشید (داستان) داستانی از آنتوان چخوف
wiki: ایرانی به نام راحت قلم می پردازد. او این داستان را در سال ۱۸۸۷ مطابق با ۱۳۰۵ (قمری) یعنی نه سال پیش از کشته شدن ناصرالدین شاه نوشته است.
نشان افتخار شیر و خورشید
نکته جالب در این داستان ایرانی بودن یکی از قهرمان های اصلی قصه است. این داستان در یکی از شماره های کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو به چاپ رسیده است. اول چیزی که مبنای نوشتن این داستان شده یا در واقع چرایی شکل گرفتن این قصه را از زبان مترجم آن کریم کشاورز بخوانید:
در عهد قاجار نشان شیر و خورشید و دیگر نشان و امتیازات غالباً به اشخاص ـ بدون استحقاق ـ داده می شد یا حتی فروخته می شد. از دو نمونه زیر صحت این مدعی مکشوف می گردد :از یادداشت های اعتمادالسلطنه (عهد ناصری): «... اما چیزی که محل تعجب این است که چنجاه فرمان نشان ـ سفید مهر ـ بدون تعیین درجه که همراه امین اقدس (عمه ملیجک) کرده بود سی و هشت طغرا از آن ها را به طور انعام به میرزا رضاخان قونسول تفلیس (مقصود ارفع السلطنه یا «پرنس ارفع» است) داده اند که به هر کس می خواهد بفروشد. حالت متمولین روس و قید آن ها به نشان معین است. البته میرزا رضا خان به ده هزار تومان فرامین را خواهد فروخت …» (جمع کل مخارج امین اقدس زن محبوب شاه برای معالجه کوری، در فرنگ، ده هزار تومان شده بود)
تقاضای نشان شیر و خورشید … (تقاضای چهار نفر فرانسوی از مظفرالدین شاه به هنگام اقامت وی در پاریس. از خاطره های مهماندار فرانسوی شاه ـ نقل از «اطلاعات» مورخ ۲۳/۱۱/۵۴ ـ صفحه ۱۱). شاهنشاه عظیم الشانا ـ غرض از تحریر این عریضه که من به عرض آن مفتخرم آن که من و دوستانم ـ ژول برونل و ابل شنه ـ میل داریم که با نهایت افتخار چهار بطری شراب شامپانی و دو بطری شراب بردو به حضور مبارک تقدیم داریم. استدعای ما در مقابل آن است که اعلیحضرت هم ما را به اعطای نشان شیر و خورشید مفتخر فرمایند. امید آن که از این بذل عنایت دریغ نشود. ما رعیت فرانسه ایم و سابقاً به خدمت سپاهیگری اشتغال داشتیم. سلامت ذات همایونی و سعادت مملکت شاهنشاهی ایران آرزوی ماست. خوبست اعلیحضرت یکی از گماشتگان خود را بفرستند تا بطری ها تقدیم شود. با نهایت افتخار سلامت ذات شاهانه را خواستاریم. زنده باد اعلیحضرت مظفرالدین شاه، زنده باد ایران.آنتوان چخوف داستان نویس نامی روس نیز در سال ۱۸۸۷ م. (۱۳۰۵ ه. ق) یعنی نه سال پیش از کشته شدن ناصر الدین شاه ـ داستانی زیر عنوان «نشان شیر و خورشید» نوشته و منتشر کرده که موید نظر اعتمادالسلطنه و مضمون نامه بالای چند نفر فرانسوی مذکور است و ترجمه آن از نظر خوانندگان می گذرد.
نشان افتخار شیر و خورشید
نکته جالب در این داستان ایرانی بودن یکی از قهرمان های اصلی قصه است. این داستان در یکی از شماره های کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو به چاپ رسیده است. اول چیزی که مبنای نوشتن این داستان شده یا در واقع چرایی شکل گرفتن این قصه را از زبان مترجم آن کریم کشاورز بخوانید:
در عهد قاجار نشان شیر و خورشید و دیگر نشان و امتیازات غالباً به اشخاص ـ بدون استحقاق ـ داده می شد یا حتی فروخته می شد. از دو نمونه زیر صحت این مدعی مکشوف می گردد :از یادداشت های اعتمادالسلطنه (عهد ناصری): «... اما چیزی که محل تعجب این است که چنجاه فرمان نشان ـ سفید مهر ـ بدون تعیین درجه که همراه امین اقدس (عمه ملیجک) کرده بود سی و هشت طغرا از آن ها را به طور انعام به میرزا رضاخان قونسول تفلیس (مقصود ارفع السلطنه یا «پرنس ارفع» است) داده اند که به هر کس می خواهد بفروشد. حالت متمولین روس و قید آن ها به نشان معین است. البته میرزا رضا خان به ده هزار تومان فرامین را خواهد فروخت …» (جمع کل مخارج امین اقدس زن محبوب شاه برای معالجه کوری، در فرنگ، ده هزار تومان شده بود)
تقاضای نشان شیر و خورشید … (تقاضای چهار نفر فرانسوی از مظفرالدین شاه به هنگام اقامت وی در پاریس. از خاطره های مهماندار فرانسوی شاه ـ نقل از «اطلاعات» مورخ ۲۳/۱۱/۵۴ ـ صفحه ۱۱). شاهنشاه عظیم الشانا ـ غرض از تحریر این عریضه که من به عرض آن مفتخرم آن که من و دوستانم ـ ژول برونل و ابل شنه ـ میل داریم که با نهایت افتخار چهار بطری شراب شامپانی و دو بطری شراب بردو به حضور مبارک تقدیم داریم. استدعای ما در مقابل آن است که اعلیحضرت هم ما را به اعطای نشان شیر و خورشید مفتخر فرمایند. امید آن که از این بذل عنایت دریغ نشود. ما رعیت فرانسه ایم و سابقاً به خدمت سپاهیگری اشتغال داشتیم. سلامت ذات همایونی و سعادت مملکت شاهنشاهی ایران آرزوی ماست. خوبست اعلیحضرت یکی از گماشتگان خود را بفرستند تا بطری ها تقدیم شود. با نهایت افتخار سلامت ذات شاهانه را خواستاریم. زنده باد اعلیحضرت مظفرالدین شاه، زنده باد ایران.آنتوان چخوف داستان نویس نامی روس نیز در سال ۱۸۸۷ م. (۱۳۰۵ ه. ق) یعنی نه سال پیش از کشته شدن ناصر الدین شاه ـ داستانی زیر عنوان «نشان شیر و خورشید» نوشته و منتشر کرده که موید نظر اعتمادالسلطنه و مضمون نامه بالای چند نفر فرانسوی مذکور است و ترجمه آن از نظر خوانندگان می گذرد.