کلمه جو
صفحه اصلی

جیران


مترادف جیران : آهو، غزال

فارسی به انگلیسی

gazelle

فرهنگ اسم ها

اسم: جیران (دختر) (ترکی، مغولی) (طبیعت) (تلفظ: jeyrān) (فارسی: جيران) (انگلیسی: jeyran)
معنی: آهو، غزال، چشمِ زیبا، ( به مجاز ) معشوقِ زیبا

مترادف و متضاد

آهو، غزال


فرهنگ فارسی

همسایگان، جمع جار
( اسم ) جمع جار همسایگان .
ده از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه کوهستانی معتدل سالم سکنه آن ۶۵۴ تن .

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جار، همسایگان .
(جَ یا جِ ) [ تر. ] (اِ. ) آهو، غزال .

(جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جار؛ همسایگان .


(جَ یا جِ) [ تر. ] (اِ.) آهو، غزال .


لغت نامه دهخدا

جیران . (ع اِ) ج ِ جار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جار شود: فضله ٔ مکارم ایشان به ارامل و پیران و اقارب و جیران برسد. (گلستان ).


جیران . [ ] (اِخ ) ناحیه ایست میان سیراف و عمان . (منتهی الارب ).


جیران . [ ج َ ] (ترکی ، اِ) غزال . آهو. (ناظم الاطباء).


جیران . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . کوهستانی ، معتدل سالم . سکنه ٔ آن 654 تن . آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. این ده در دو محل نزدیک بهم قرار گرفته و بنام جیران بالا و پائین مشهور است و سکنه ٔ جیران بالا 339 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جیران. ( ع اِ ) ج ِ جار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جار شود: فضله مکارم ایشان به ارامل و پیران و اقارب و جیران برسد. ( گلستان ).

جیران. [ ج َ ] ( ترکی ، اِ ) غزال. آهو. ( ناظم الاطباء ).

جیران. [ ] ( اِخ ) ناحیه ایست میان سیراف و عمان. ( منتهی الارب ).

جیران. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. کوهستانی ، معتدل سالم. سکنه آن 654 تن. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده در دو محل نزدیک بهم قرار گرفته و بنام جیران بالا و پائین مشهور است و سکنه جیران بالا 339 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ عمید

آهو.
= جار٤

جار٤#NAME?


دانشنامه عمومی

جیران ممکن است به موارد زیر اشاره کند:
اندیس کوه جیران، یک اندیس فلزی در حوالی شهر رامشک استان سیستان و بلوچستان ایران
اندیس مس جیران، یک اندیس فلزی در استان سیستان و بلوچستان ایران
تپه جیران، تپه ای باستانی در بخش مرکزی شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی ایران
تپه جیران قلعه شمالی وجنوبی، تپه ای باستانی در بخش مرکزی شهرستان دامغان استان سمنان ایران
تپه کانی جیران، تپه ای باستانی در بخش مرکزی شهرستان سنقر استان کرمانشاه ایران
جیران (همسر ناصرالدین شاه قاجار)، خدیجه خانم تجریشی، ملقب به فروغ السلطنه؛ یکی از همسران ناصرالدین شاه قاجار
جیران (کرانی)، روستایی از توابع بخش کرانی شهرستان بیجار استان کردستان ایران
جیران (نیشابور)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی ایران
جیرانبلاغی، روستایی از توابع بخش ترکمان چای شهرستان میانه استان آذربایجان شرقی ایران
جیران تپه، تپه ای باستانی در بخش مرکزی شهرستان ابهر استان زنجان ایران
جیران دره، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان هشترود استان آذربایجان شرقی ایران
جیران سفلی، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران
جیران سفلی (مراغه)، روستایی از توابع بخش سراجو شهرستان مراغه استان آذربایجان شرقی ایران
جیران علیا، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران
جیران علیا (مراغه)، روستایی از توابع بخش سراجو شهرستان مراغه استان آذربایجان شرقی ایران
جیران منگه، روستایی از توابع بخش کرفتو شهرستان دیواندره استان کردستان ایران
قنات جیران، مراغه، قناتی در روستای جیران سفلی از توابع بخش خواجو شهرستان مراغه استان آذربایجان شرقی ایران
قنات جیران سفلی، مراغه، قناتی در روستای جیران علیا از توابع بخش خواجو شهرستان مراغه استان آذربایجان شرقی ایران
قنات جیران علیا، تربت جام، قناتی در روستای کاریزکهنول از توابع بخش صالح آباد شهرستان تربت جام در استان خراسان رضوی ایران

آهوی زیباچشم.


پیشنهاد کاربران

معنیش به ترکی میشه معشوقه ی زیبا

آهو _ مارال

جیران در عربی به معنای همسایه هاست
همسایه مرد
چون جمع مذکر می باشد
ونَ و ینَ

جیران در ترکی به معنای آهو

مایه افتخارتمام اسماست ظریف ونازه همچون آهو

جیران یک اسم ترکی به معنای آهو یا غزال است
همچنین این کلمه کنایه از معشوقه یا چشم زیبا هم هست

سلام اسم من جیران ومایه افتخاره و13 سالمه جیران به عربی یعنی همسایه ترکا به یه دختر خیلی زیبا می گن جیران و یک آهو است که خیلی تند می دود و چشمای خیلی خوشگلی داره اسم سوگلی ناصردین شاه و اسم مادر آقا محمد خوان قاجار هم جیران هست


جیران به معنی آهوی چشم زیبا هست نوع خاصی از آهو ها ک چشم های درشتی داره . . . توی عربی هم معنی همسایه میده هم معنی آب زلال و روان. . .

در عربی: همسایگان ( جمع جار )

آهو

اسم من جیرانه و همیشه در اکثر جاها تک و خاص دیده میشدم مخصوصاًدر مدرسه دیگه من رو به فامیلی صدا نمیکنند چون یه دونه جیران داریم و همچنین اسم با مسمایی دارم چون فامیلیم هم تبریزیان هست همیشه خاص باشید. . . . . . .

جیران در زبان کوردی به معنی همسایه می باشد

ریشه جیران عربی هست و در عربی به معنای همسایه ، در ترکی به معنای آهوی زیبا. . .

اسمه من جیرانِ و من عاشقشم و چون چشام بادامی هست خیلی بم میاد ، تعریف از خود نباشه البته D:


جیران به معنای پسر و دختر ربط دارد جیران ریشه ای بع نام اهو است جیران هم اسم دختر است و هم بع اسم پسر نام دارد

یه اسم کاملا ترکی به معنی آهو ( زیبا )

سلام افتخار میکنم که در کشورم ایران عزیز هموطنانی با زبان های مختلف زندگی میکنند زبان ترکی زبان کردی زبان عربی و . . .
در نوشته های بالا متوجه شدم به این سه زبان معنی داره

اسم مادر من جیران هست
جیران به معنی آهو است و عشق زیباست یا همان معشوقه زیبا
تمام اسم ها زیبا هستند و یکی از زیبا ترین آنها که از نظر من در ردیف اول قرار دارد جیران است


آهو، غزال، مارال


در ترکی به معنی آهو
یه اصتلاحه و به افراد خوشگل هم میگن

در ترکی جیران ب فرد دوس داشتنی و لجباز گفته میشه

افتخار میکنم به اسمم
که چنین اسمی دارم


بر خلاف اون چیزی که در افواه شایع هست اسامی مارال و جیران به هیچ وجه ترکی نیست و این اسامی از قرن هفتم هجری همزمان با حمله مغولان به زبانهای ترکی و فارسی راه پیدا کرده است. گواه این حرف نیز نبودن اثری از این کلمات در نوشته های قبل از قرن هفتم است.

مردان همسایه

من میخواستم واسه رمانم اسم جیران رو به کار ببرم خیلی به کارم اومد و چون ترکم میدونم میشه آهو و اسم خیلی پر معنی هست

خیلی اسم زیبایی مادر من خیلی زیبا ومهربان بود روحش شاد ودر آرامش

اسم مادرم جیران بود واقعا اسم زیبا یی مادر من هم مثل اسمش زیبا ومهربان بود روحش شاد ودر آرامش


کلمات دیگر: