برابر پارسی : خورشیدی
شمسی
برابر پارسی : خورشیدی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به شمس، خورشیدی، ( به مجاز ) سرخ رنگ، دارای شمس ( خورشید )، ( عربی ـ فارسی ) ( منسوب به شمس )، شمس ( عربی ) + ی ( فارسی ) مرکب از شمس ( خورشید ) + یای نسبت فارسی
(تلفظ: šamsi) (عربی ـ فارسی) (منسوب به شمس) ، دارای شمس (خورشید) ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرخ رنگ.
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کشیدی خنجر و آیینه ٔ رخسارخود کردی
به چشم عاشقان نظاره ٔ دیدار خود کردی .
ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد
که سر در راه آن سرو خرامان خاک خواهد شد.
(از مجالس النفائس ص 306).
- حروف شمسی ؛ حروفی هستند که وقتی در اول کلمه می آیند با آوردن حرف ( ال ) به اول آنها حرف لام تلفظ نمی شود و آن حروف مشدد خوانده می شوند، چون شمس با حرف ( شین ) شروع شده و شین خود از آن دسته حروف است لذا آنها را حروف شمسی نامیده اند، حروف شمسی 14 تا هستند و عبارتند از: ت ، ث ، د، ذ، ر، ز، س ، ش ، ص ، ض ، ط، ظ، ل ، ن. مقابل حروف قمری. ( از یادداشت مؤلف ).
- سال شمسی ؛ سال خورشیدی. سالی که بر حسب حرکت زمین به دور خورشید حساب می شود، یعنی دوازده ماه یاسیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید ( از اول فروردین تا آخر اسفند ). مقابل سال قمری ، که بر حسب گردش ماه است. ( یادداشت مؤلف ).
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنه آن 1075 تن. آب آن از قنات. راه آن ماشین رو. دبستان ، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد قدیمی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) از گویندگان معاصر سلطان سعید و مداح اوست. ابیات زیر از اوست :
کشیدی خنجر و آیینه رخسارخود کردی
به چشم عاشقان نظاره دیدار خود کردی.
ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد
که سر در راه آن سرو خرامان خاک خواهد شد.
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) بدخشانی. شاعری شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است :
چشمان من به رویت در عاشقی چنانند
کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند.
شمسی. [ ش َ ] ( اِخ ) بغدادی. از گویندگان قرن دهم هجری و شیعه ٔمتعصب است و اشعار فراوانی دارد، از آن جمله است :
گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب
ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند.
چشمان من به رویت در عاشقی چنانند
کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند.
(از مجالس النفائس ص 118).
رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب
ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند.
(از مجمعالخواص ص 296 و فرهنگ سخنوران ).
شمسی . [ ش َ ] (ص نسبی ) نسبت به عبد شمس . (منتهی الارب ). || منسوب به شمس که آفتاب بود. (ناظم الاطباء).
- حروف شمسی ؛ حروفی هستند که وقتی در اول کلمه می آیند با آوردن حرف (ال ) به اول آنها حرف لام تلفظ نمی شود و آن حروف مشدد خوانده می شوند، چون شمس با حرف (شین ) شروع شده و شین خود از آن دسته حروف است لذا آنها را حروف شمسی نامیده اند، حروف شمسی 14 تا هستند و عبارتند از: ت ، ث ، د، ذ، ر، ز، س ، ش ، ص ، ض ، ط، ظ، ل ، ن . مقابل حروف قمری . (از یادداشت مؤلف ).
- سال شمسی ؛ سال خورشیدی . سالی که بر حسب حرکت زمین به دور خورشید حساب می شود، یعنی دوازده ماه یاسیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید (از اول فروردین تا آخر اسفند). مقابل سال قمری ، که بر حسب گردش ماه است . (یادداشت مؤلف ).
شمسی . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنه ٔ آن 1075 تن . آب آن از قنات . راه آن ماشین رو. دبستان ، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
دانشنامه عمومی
آب انبار قلعه شمسی مربوط به اوایل دورهٔ قاجار است و در شهرستان اشکذر، بخش مرکزی، دهستان رستاق، روستای شمسی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۰۸۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آب انبار حاج حسن صفی مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان اشکذر، بخش مرکزی، روستای شمسی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۶۴۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روستا در دهستان رستاق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۶۷ نفر (۳۶۹خانوار) بوده است.
فرهنگ فارسی ساره
خورشید