کلمه جو
صفحه اصلی

یهودستیزی

فارسی به انگلیسی

antisemitism

دانشنامه عمومی

یهودی ستیزی (به انگلیسی: Antisemitism ، ترجمهٔ تحت اللفظی: نگرش ضد سامی) به ستیزه جویی با یهودیان و نگاه منفی و کینه جویانه همراه با پیش داوری نسبت به آنچه یهودی است گفته می شود.
داستان بنی قریظه در ترازوی قرآن و تراث روایی
کنفرانس هولوکاست تهران
جهودکشان
تاریخ یهودی ستیزی در اروپا اساساً با دوران پیدایش مسیحیت و داعیهٔ پیروان آن برای سلطهٔ انحصاری و به رسمیت شناساندن زورمدارانهٔ دین خود به عنوان یگانه مذهب رسمی شروع می شود. اولین گروه های مسیحی در اروپا، یهودیانی بودند که به آیین عیسوی گرویده و با اتکا به انجیل، مسیحیت را به عنوان مذهب جانشین برای آیین یهود و به مثابهٔ وحدت جدید و اسرائیل حقیقی درک می کردند. این اعتقاد به نفی تعلق یهودیان به محدودهٔ متحدین خدا و متهم کردن آن ها به آزار و قتل مسیح منجر شد. یهودی ستیزی از قرن دوم میلادی در تاریخ، ادبیات و موعظه های مسیحی با پیگیری دنبال شد و به شکل تحقیر دینی و قومی در آیین مسیحی تکامل یافت. یهودی ستیزی اولیه در مسیحیت بر کندذهنی و بردگی یهودیان، تکذیب رسالت مسیح و قتل او توسط یهودیان و نهایتاً طرد آنان از سوی خدا تکیه دارد. البته در انجیل چشم انداز بازگشت و نجات آخرین بقایای آن ها مطرح و از زاویه دین شناسی با از بین بردن یهودیان و تحمیل مسیحیت به آنان مرز بندی شده است. یهودی ستیزی در قرن ۴ و ۵ که مسیحیت به دین دولتی ارتقا یافت، کیفیت نوینی یافت. در این دوره تخریب کنیسه ها، حملات دایمی به یهودیان، تصویب قوانینی بر مبنای ممنوعیت گرویدن مسیحیان به دین یهود، جلوگیری از ازدواج میان یهودی ها و مسیحیان و محروم کردن یهودیان از شرکت در مراجع رسمی و دولتی رایج شد. یهودی ستیزی با گسترش مسیحیت در جوامع اروپایی از محدودهٔ محافل دینی خارج و به بخشی از اعتقادات مذهبی ـ خرافی عوام تبدیل شد. اوهامی ازقبیل به صلیب کشیدن کودکان مسیحی و استفاده از خون آن ها برای مراسم مذهبی و شفای بیماران، مسموم کردن چشمه های آب توسط یهودیان حتی تا میانهٔ قرن بیستم، برای برانگیختن خشونت عمومی در میان توده های مسیحی، علیه پیروان دین یهود مؤثر واقع می شدند. خصومت ضدیهودی در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی در اروپای مرکزی به تخریب بسیاری از مراکز مسکونی و عبادیِ یهودیان و کشتار جمعی آن ها منجر شد. بدین ترتیب، گرچه از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران، اختلافات عقیدتی ریشهٔ خصومت ضدیهودی و عدم پذیرش اجتماعیِ آن ها در تاریخ هزارسالهٔ قرون وسطی در اروپا را تشکیل می دهد، اما محروم کردن آنان از مشاغل کلیدیِ دولتی، مصادرهٔ زمین های آن ها توسط زمینداران بزرگِ وابسته به کلیسا، ممنوعیت فعالیت آن ها در حرفه های صنعتی توسط صنوف، به غارت کشیدن دائمی اموال و دارایی آنها، سوق دادنشان به خرید و فروش کالا و نزول خواری، و نهایتاً تحریک توده های مذهبی علیه آن ها دلالت بر جنگ قدرتی با انگیزه های اقتصادی دارد که با پوشش مذهب میدان را می آراید. در این جنگ که هدفمند قدرت زدایی کامل یهودیان را از حق مالکیت و شرکت برابر در امور و حقوق اجتماعی دنبال می کرد، یهودی به عنوان سمبل معصیت در افکار عمومی توده های محروم که خود قربانی سودجویی زمینداران و تجار بزرگ بودند، معرفی شد. پروژه یهودی، سمبل گناه از سوی کلیسا و قدرتمندان اقتصادی عصر به گونه ای در میان عوام تبلیغ شد که توجهشان از مکانیسم واقعی مناسبات تبعیض آمیز اجتماعی به کینه و نفرت کور علیه «یهودی ذاتاً گناهکار» منحرف شد. آدرنو و هورکهایمر این پدیده را در میان انسان ها زیر عنوان فرافکنی گمراه در مقابل فرافکنی اندیشمندانه تعریف می کنند. فرافکنی گمراه به معنای انتقال فاقد تأمل احساسات، عواطف و آرزوهای سرخورده انسان ها بر روی یک موضوع، یا یک فرد یا یک پدیده است. فرافکنی گمراه در مثال یهودی ستیزی، ساختن تصویری به غایت منفی از یهودی و سپس تعبیه علت تمامی ناکامی های اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی و حسی خود بر روی این کاراکتر شیطانی است.
با تأسیس مراکز تجاری (اواسط قرن ۱۶) که مبادلات پولی و تجاری را در انحصار خود درآوردند، تنها امکان موجودیت اقتصادی یهودیان نیز از آن ها سلب شد و روند به فقر کشانیدن و پراکنده کردن آنان، ابعاد بی سابقه ای یافت. هم زمان با خشونتهای اقتصادی، منزوی کردن فرهنگی و سیاسی پیروان دین یهود، از طریق وادار کردن آن ها به زندگی در محلات ویژه گتو و تحمیل نصب علامت یهودانه بر لباسهایشان، که بعدها در بسیاری از کشورهای دیگر نیز باب شد، به اجرا درآمد و به این ترتیب یکی از کریه ترین جلوه های تبعیض و تحقیرهای انسانی به هنجاری اجتماعی تبدیل شد، بدون آنکه درازای قرنها قلع و قمع سیاسی اقتصادی، ذره ای از جنون یهودی ستیزی در جوامع مسیحی اروپایی کاهش بیابد. حتی جنبش اصلاح طلبی پروتستانیسم درون کلیسای کاتولیک نیز فاقد پتانسیل کافی برای مقابله با خشوت کور علیه دگراندیشی مذهبی بود. لوتر سرکرده این جنبش، تا زمانی که به گرویدن یهودیان به جنبش اصلاح طلبی امیدواربود، در نوشته ای زیر عنوان «مسیح یک یهودی مادرزاد است»، اتهاماتی از قبیل کشتن مسیحیان و استفاده از خون آن ها برای شفای بیماران را مورد تردید قرار داد و فساد کلیسای پاپ را مسبب موفقیت و بقای یهودیت اعلام کرد. لوتر در سال ۱۵۴۳ نظرات خود را تغییر داد و در نوشته ای به نام «از یهودیان و دروغهایشان» از لعن و نفرینهای دینی فراتر رفته و تعقیب و خون ریزی «یهودیان ملعون و مطرود» را به مقامات بالا توصیه کرد. لوتر در این نوشته با صراحت به آتش کشانیدن کنیسه ها، ویران کردن خانه های یهودیان، طرد کردن آن ها از خیابانها و شهرها، مصادره اموال و دارایی های آن ها و وادار کردنشان به کارهای دشوار بدنی بدون دستمزد را تشویق و ترغیب می کند.
در قرن هیجدهم مسیحیت از زاویه درک از خرد و قوانین طبیعت مورد انتقاد فلسفه روشنگری قرار گرفت. همراه با آن طرح دولت غیر دینی، شکل پذیری دولت و فرد، اصل حق برابری همه انسان ها و مسئله یهودیان به مرکز توجه روشنگران تبدیل شد.. اصل جدایی دین از دولت، محرومیت یهودیان را از آموزش و عدم شرکت آنان در امور اجتماعی را زیر سؤال قرار داد و تدریجاً دیوارهای خارجی گتوهای یهودیان از میان برداشته شد و وضعیت آموزش برای آن ها تا اندازه ای بهبود یافت. علی رغم اندک بودن تعداد طرفداران روشنگری در اروپا و تلقی متناقض و نوعی یهودی ستیزی پنهان در میان اغلب آنها، می توان انقلاب فرانسه و روشنگری در اروپا را از زاویه تفکر رواداری و عملکرد انقلابی و نقد خردمندانه از نظم موجود در جامعه، نقطه عطفی در تاریخ یهودی ستیزی تلقی کرد که از میان برداشتن مرزهای گروهی بین مسیحیان و یهودیان را هدف گیری می کرد. تفاوتی که میان نحوه استدلال روشنگران اروپایی با طرفداران نظم و تفکر حاکم، در گفتار یهودی ستیزی وجود داشت را می توان در مبحث «علت و معلول» خلاصه کرد. طرفداران نظم حاکم بر این بودند که «فساد و مضر بودن» قوم یهود دلیلی برای تحقیر و محرومیت اجتماعی آنهاست. در مقابله با این نظر، انقلابیون فرانسه و روشنگران آلمان تحقیر و محرومیت های اجتماعی یهودیان را مسبب «فساد و مضر بودن» یهودیان می دانستند. راه حلی که ارائه می شد، بر پایه معتبر دانستن حقوق انسانی و اجتماعی برای اقلیتی قومی و مذهبی قرار نداشت، بلکه به رسمیت شناختن این حقوق را به اینکه یهودیان دیگر یهودی نباشند و از اعتقادات و آداب و رسومِ ویژهٔ خود دست بردارند، مشروط می کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

یهودسِتیزی (anti-Semitism)
کاریکاتور یهودستیزی، اثر سی لئاندره (1898)، فرانسه
تعصب یا تبعیض علیه یهودیان۱ و آزار آنان به منزلۀ گروهی نژادی. از لحاظ تاریخی حدود ۲هزار سال است که از سوی مسیحیان اروپا۲ یهودستیزی اعمال می شود. یهودستیزی اصل اعتقادی سران آلمان نازی بود. گفته شده است که در یهودکشی۳ (۱۹۳۳ـ۱۹۴۵) تعداد بسیاری یهودی در اردوگاه های کار اجباری و نژادکشی۴ های ساکنان مناطقی همچون محلۀ یهودی های ورشو۵ کشته شدند. هرچند برخی محققان این آمار و ارقام را منطبق با واقع نمی دانند و آن را برساخته صهیونیست ها برای بهره برداری های سیاسی می دانند. یهودستیزی نوعی نژادپرستی۶ است. همچنان که صهیونیسم نیز نوعی نژادپرستی است. تخریب بیت المقدس (اورشلیم) در ۷۰م، بسیاری از یهودیان را مجبور به اقامت در اروپا و سراسر قلمرو امپراتوری روم۷ کرد. در قرن ۴م، مسیحیت به منزلۀ مذهب رسمی امپراتوری برگزیده شد و همین مسئله، تبعیض موجود را، که به دوران های پیش از مسیحیت بازمی گشت و در آثار سِنِکا۸ و تاکیتوس۹ به آن اشاره شده است، علیه یهودیانی افزایش داد که مذهب خود را تغییر نمی دادند. یهودستیزی در قرون وسطا به سبب جنگ های صلیبی۱۰ و دادگاه تفتیش عقاید افزایش یافت. مارتین لوتر۱۱، از نخستین نویسندگان بزرگ آثار ضدیهود، ادعا می کرد که یهودیت روح مردم آلمان را آلوده کرده است. در قرون وسطا، قوانین وضع شده یهودیان را از تملک زمین یا عضویت در صنف پیشه وران منع می کرد؛ لذا آنان برای امرار معاش به نزول خواری وتجارت روی آوردند و وقتی کارشان رونق گرفت، گرفتار غضب و تنفر شدند. در ۱۲۹۰م بسیاری از یهودیان را از انگلستان بیرون کردند، اما کرامول۱۲ در ۱۶۵۵ دوباره به آنان اجازۀ ورود داد. از قرن ۱۶م براساس قوانینِ بسیاری از شهرها، یهودیان ناگزیر به زندگی در منطقه ای مجزا یا محله های یهودی نشین۱۳ شدند. اندیشۀ لیبرالیستی اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ موقعیت یهودیان را در جامعۀ اروپا بهبود بخشید. چنان که مثلاً در امپراتوری اتریش ـ مجارستان۱۴ اجازه یافتند مالک زمین شوند و یا پس از انقلاب فرانسه۱۵ در ۱۷۹۰ «حقوق بشر۱۶» شامل یهودیان فرانسه نیز می شد. ظهور ملی گرایی قرن ۱۹ و نظریه های نژادی، خشم و انزجار تازه ای را برانگیخت و اصطلاح «یهودستیزی» در ۱۸۶۰ وضع شد. از لحاظ لغوی اصطلاح آنتی سمیتیزم به مفهوم تبعیض علیه مردم سامی نژاد۱۷ (← سامی۱۸) است، اما در عمل فقط علیه یهودیان اعمال شده است. یهودستیزی در اتریش، فرانسه که قضیۀ دریفوس۱۹ ۱۸۹۴ـ۱۹۰۶ نمونۀ آن است، و آلمان افزایش یافت و از ۱۸۸۱ کشتارهای دسته جمعی در لهستان و روسیه موجب فرار پناهندگان به امریکا که قانون اساسی آن از آزادی دینی دفاع می کرد، انگلستان، و دیگر کشورهای اروپایی و نیز فلسطین (← صهیونیسم) شد. در قرن ۲۰، استفادۀ فاشیسم و حزب نازی۲۰ از نظریه های نژادی، منجر به آزار و نسل کشی۲۱ سازمان یافته شد. اَشکال ساده تر یهودستیزی همچون اخراج یهودیان از مناصب دانشگاهی در دانشگاه های امریکا پیش از ۱۹۴۵ نیز رایج بود. پس از جنگ جهانی دوم، پیدایش رژیم اشغالگر قدس در ۱۹۴۸ با حمایت انگلستان و امریکا و اشغال سرزمین های فلسطینیان و کشتار بی رحمانۀ آنان توسط این رژیم و بی اعتنایی آن به کلیه قطعنامه های سازمان ملل متحد، به مبارزات ضدصهیونیستی فلسطینی ها انجامید. نیز ← یهودآزاری؛ هولوکاست
Jews
European Christians Holocaust pogrom warsaw ghetto racism Roman Empire Seneca Tacitus Crusades Martin Luther Cromwell ghetto Austro-Hungarian Empire French Revolution rights of man Semitic Semite Dreyfus affaire Nazi Party genocide


کلمات دیگر: