کلمه جو
صفحه اصلی

الجزیره

فارسی به انگلیسی

mesopotamia

فرهنگ فارسی

شهری در الجزایر کرسی شهرستان الجزیره ۳۶۱٠٠٠ سکنه ( ۹۵٠٠٠٠ با حومه ) دارای دانشگاه .

لغت نامه دهخدا

( الجزیرة ) الجزیرة. [ اَ ج َ رَ ] ( اِخ ) بین النهرین. ( نخبةالدهر دمشقی ). الجزیره یا عراق عرب نام زمینهای واقع میان دجله و فرات و شامل رقه ، موصل ، سنجار، دیاربکر و بغداد است این نواحی را مزوپوتامی نیز میگویند. ( از لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ). الجزیره یا جزیره اَقور، میان دجله و فرات و مجاور شام و شامل دیار مضرو دیاربکر است. ( از امتاع الاسماع مقریزی ، 467 و حاشیه آن ). در کامل ابن اثیر ( ج 7 ص 134 و 137 ). الجزیره نقطه ای از واسط ذکر شده است. رجوع به عراق عرب و بین النهرین و لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 شود.
الجزیره. [ اَ ج َ رَ ] ( اِخ ) همان الجزایر پایتخت کشور الجزایر است. رجوع به الجزایر ( پایتخت ) شود.

الجزیرة. [ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) بین النهرین . (نخبةالدهر دمشقی ). الجزیره یا عراق عرب نام زمینهای واقع میان دجله و فرات و شامل رقه ، موصل ، سنجار، دیاربکر و بغداد است این نواحی را مزوپوتامی نیز میگویند. (از لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1). الجزیره یا جزیره ٔ اَقور، میان دجله و فرات و مجاور شام و شامل دیار مضرو دیاربکر است . (از امتاع الاسماع مقریزی ، 467 و حاشیه ٔ آن ). در کامل ابن اثیر (ج 7 ص 134 و 137). الجزیره نقطه ای از واسط ذکر شده است . رجوع به عراق عرب و بین النهرین و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 شود.


الجزیره . [ اَ ج َ رَ ] (اِخ ) همان الجزایر پایتخت کشور الجزایر است . رجوع به الجزایر (پایتخت ) شود.


دانشنامه عمومی

۳۶°۴۶′۳۵″شمالی ۳°۰۳′۳۱″شرقی / ۳۶٫۷۷۶۳°شمالی ۳٫۰۵۸۵°شرقی / 36.7763; 3.0585
پکن، جمهوری خلق چین
برلین، آلمان
تونس، تونس
پاریس، فرانسه
مونترال، کانادا
لندن، بریتانیای کبیر
ازمیر، ترکیه
صور، لبنان
سانتیاگو، شیلی
صوفیه، بلغارستان
مسکو، روسیه
بوردو، فرانسه
بارسلونا، اسپانیا
شهر اَلجَزیره پایتخت کشور الجزایر در شمال آفریقا است.
در محلهٔ کنار دریای الجزیره، در دوران باستان یک کوچ نشین بازرگانی فنیقی وجود داشت به نام ایکوسیم.
این دهکده بعداً به صورت شهر کوچک رومی ایکوسیوم درآمد.

دانشنامه آزاد فارسی

الجزیره (Algiers)
(به فرانسوی: آلژه) پایتخت و بزرگ ترین و مهم ترین شهر الجزایر، مرکب از دو بخش قدیم و جدید، با ۳,۹۱۷,۰۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳). در جلگۀ ساحلی باریکی بین کوه های اطلس و دریای مدیترانه واقع شده است. در اواخر هزارۀ اول پ م، فنیقیان یک مرکز تجاری در محل این شهر بنا کردند. رومی ها در همین محل شهر ایکوسیوم را ساختند. در قرن ۴ق/۱۰م بربرها آن را اشغال کردند. شهر کنونی در اوایل دورۀ حکومت بنی زیری (۵۴۷ـ۷۳۶ق/۹۷۲ـ۱۱۵۲م) از بربرهای صَنهاجه، بنا نهاده شد. در ۶۳۲ق/۱۲۳۵م، به تصرف ابوزکریا یحیی بن عبدالواحد (۶۲۷ـ۶۴۷ق/۱۲۲۹ـ۱۲۴۹م) مؤسس سلسلۀ حفصیان تونس، درآمد. نام شهر از چند جزیرۀ کوچک کنار ساحل گرفته شده است. یکی از این جزایر، به نام پنون، در ۷۰۱ق/۱۳۰۲م به اشغال اسپانیا درآمد و سبب توسعۀ تجارت میان الجزایر و اسپانیا شد. الجزیره در ۹۲۳ق/۱۵۱۶، به تصرف خیرالدین بارباروسا درآمد و در ۹۲۴ق/۱۵۱۸ بخشی از امپراتوری عثمانی شد. شهر مزبور در قرن ۱۱ق/۱۷، از پایگاه های دزدان دریایی بود، که تا مدت های طولانی سبب ناامنی بخش بزرگی از دریای مدیترانه شده بودند. در ۱۲۴۶ق/۱۸۳۰، فرانسوی ها شهر را اشغال کردند. در ۱۹۴۲، متفقین آن را از اشغال دولت ویشی خارج کردند و در ۱۹۴۳، مرکز دولت فرانسۀ آزاد و مقر ژنرال شارل دوگل شد. این شهر در سال های مبارزه با استعمار فرانسه، یکی از کانون های اصلی آزادی خواهان الجزایری بود. این شهر پس از استقلال الجزایر در ۱۹۶۲، پایتخت آن کشور شد. شهر جدید، که در زمان سلطۀ فرانسوی ها ساخته شد (۱۸۳۰)، معماری اروپایی دارد. نبرد الجزیره، بین ملی گرایان الجزایر و ارتش و مهاجران فرانسوی، درخلال جنگ استقلال الجزایر (۱۹۵۴ـ۱۹۶۲) در این شهر اتفاق افتاد.

نقل قول ها

الجزیره پایتخت و بزرگترین شهر الجزایر.
• «عشق به شهرها غالباً عشقی نهانی است. شهرهایی چون پاریس، پراگ و حتّی فلورانس به روی خود فروبسته می شوند، و بدین ترتیب محدود به دنیای ویژه خویش اند. امّا الجزیره، و همراهِ آن پاره از مجلس های ممتازش، چون شهرهای ساحلی به سوی آسمان گشوده می شود، همانند دهانی یا زخمی. آنچه در الجزیره می توان دوست داشت، همان است که گذرانِ زندگی همه کس از آن است. یعنی دریا در خمِ هر کوچه ای و مایه ای از خورشید و زیبایی نژاد؛ و مانندِ همیشه، در گسترهٔ این عرصهٔ بی آزرم، و بر سر این خوان سرور، رایحهٔ مرموز دیگری هم هست. در پاریس، ممکن است انسان از نبودِ فضا و کمبود صدای بال مرغان آسمانی دل تنگ گردد. در اینجا دستِ کم آدمی غرق در چنین نعمتی است؛ و چون هر آروزیی برآورده می شود، انسان می تواند بسنجد که تا چه پایه توانگر است...» از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۷ و ۱۳۸، از باد در جمیلا -> آلبر کامو
• ادامهٔ سخنِ بالا: «در الجزیره، برای هر کس جوان است و اهلِ زندگی، هر چیزی پناه و بهانهٔ پیروزی است: لنگرگاه، آفتاب، بازی سرخ و سفیدِ مهتابی میکده های کنارهٔ دریا، گل و ورزشگاه و دخترانِ سیمین ساق نو رسیده. ...» از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۹، از باد در جمیلا -> آلبر کامو

جدول کلمات

الجزیره


کلمات دیگر: