کلمه جو
صفحه اصلی

استخوان بندی


مترادف استخوان بندی : اسکلت، پیکره بندی، ساختار

فارسی به انگلیسی

frame, frame-work, shell, skeleton, [fig.] tramework

skeleton, [fig.] tramework


frame, frame-work, shell, skeleton


فارسی به عربی

اطار , عظم , علم التشریح , هیکل عظمی

مترادف و متضاد

bone (اسم)
استخوان بندی، استخوان، عظم

anatomy (اسم)
تجزیه، تشریح، ساختمان، ساختمان بدن، کالبد شناسی، استخوان بندی، مبحی تشریح

skeleton (اسم)
ساختمان، استخوان بندی، شالوده، طرح، اسکلت، کالبد، طرح ریزی

framework (اسم)
استخوان بندی، بدنه، کالبد، چارچوب، چهارچوبه، چوب بست

اسکلت


پیکره‌بندی، ساختار


فرهنگ فارسی

مجموع استخوانهای یک فرد جانور مجموع استخوانهای بر هم نهاد. یک حیوان اسکلت .

داربست یا چارچوبی از استخوان‌های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می‌بخشد متـ . استخوانگان


فرهنگ معین

( ~. بَ ) (اِمر. ) اسکلت ، کالبد.

لغت نامه دهخدا

استخوان بندی. [ اُ ت ُ خوا / خا ب َ ] ( اِ مرکب ) مجموع استخوانهای یک تن.مجموع استخوانهای برهم نهاده حیوان. || ( حامص مرکب ) اِنشاز. || بند و بست اعضاء. ( آنندراج ). || کنایه از درست کردن انگاره وبستن ترکیب الفاظ و عبارات. ( آنندراج ) :
بی قناعت نتوان شد ز سعادتمندان
استخوان بندی دولت بهما پیوسته ست.
صائب.

فرهنگ عمید

۱. مجموع استخوان هایی که در بدن یک جاندار به یکدیگر متصل شده و به وسیلۀ انقباض و انبساط عضلات به حرکت درمی آید، اسکلت.
۲. شالوده، بنیاد.

دانشنامه عمومی

استخوان بندی یا اسکلت (از واژه یونانی σκελετός اسکلتوس٬ به معنی بدن خشک شده یا مومیایی)٬ در زیست شناسی٬ داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم است که به بدن شکل می بخشد. استخوان بندی وظیفه حفظ و نگهداری بدن جانوران و همچنین حرکت راحت تر و سریع تر را بر عهده دارد. جانوران مهره دار دارای اسکلت داخلی و اکثر جانوران بی مهره دارای اسکلت خارجی می باشند. تنها تعداد کمی از جانوران همانند کرم خاکی هستند که هیچگونه استخوان بندیی ندارند.
اسکلت محوری (axial skeleton)
اسکلت اندام ها (appendicular skeleton)
در بدن انسان استخوان بندی شامل دو دسته کلی زیر می گردد :
در مجموع در بدن انسان حدود ۲۰۰ استخوان وجود دارد. قسمت محوری شامل جمجمه، ستون مهره ها و اتصالاتشان، دنده ها و جناغ سینه است. اسکلت ضمیمه شامل دست و پا و در جانوران شامل بال پرواز و باله شنا می باشد که از نظر تکاملی بعداً به قسمت اولیه اضافه می شوند.

دانشنامه آزاد فارسی

استخوان بندی (skeleton)
(یا: اسکلت) قالب سخت یا نیمه سختی که بدن جانور را حفظ می کند، به آن شکل می دهد، از اندام های داخلی آن محافظت می کند، و نقاط اتصال عضلات را فراهم می آورد. اسکلت در مهره داران از استخوان و غضروف، در بندپایان از کیتین، در نرم تنان و سایر بی مهرگان از کربنات کلسیم، و در بسیاری از آغازیان تک یاخته از سیلیکا تشکیل شده است. اسکلت پستانداران از حدود ۲۰۰ قطعه استخوان تشکیل شده است که با رباط به هم متصل اند. هر استخوان از مادّۀ معدنی، فسفات کلسیم، و پروتئین ساخته شده است. اسکلت انسان متشکل از ۲۰۶ قطعه استخوان است و ستون مهره ها ساختار مرکزی پشتیبانی کننده را می سازد. حرکت بدن با کمک مفصل های قابل حرکت صورت می پذیرد. مفصل آرنج از آن جمله است. عضلات را زردپی ها به استخوان ها متصل می کنند و انقباض عضلات باعث ایجاد حرکت می شود. اسکلت ممکن است داخلی باشد و تشکیل اسکلت داخلی بدهد یا خارجی است و اسکلت خارجی را پدید می آورد، از جمله در پوستۀ حشرات و خرچنگ ها. نوع دیگری از اسکلت، که در بی مهرگانی از قبیل کرم خاکی یافت می شود، اسکلت هیدروستاتیک است. در این نوع اسکلت، سختیِ جزیی بر اثر مایعِ محبوس درون حفرۀ بدن ایجاد می شود. از آن جا که مایع قابل فشرده شدن نیست، انقباض در یک نقطه از بدن موجب انبساط در بخش دیگری می شود و بدین ترتیب حرکت دودی صورت می گیرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{skeleton} [پزشکی، زیست شناسی] داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می بخشد متـ . استخوانگان

نقل قول ها

استخوان بندی/اسکلت بخشی از بدن است که ساختار حمایت کننده از یک ارگانیزم را تشکیل می دهد.
• نشانه شناسی: «اسکلت مظهر مرگ و گاه مظهر شیطان است.»• «در کیمیا، اسکلت نماد سیاهی، عفونت، فساد و رنگ و علمی است که قبل از استحاله رخ می دهد؛ اسکلت نشانگر مرگی ایستا در مرحله ای مشخص نیست، بلکه نمایانگر مرگی پویاست، و به عبارت دیگر، یک پیشگوست. وسیله ای است برای شکل جدیدی از زندگی.»• «اسکلت با لبخند طعنه آمیز و حالت متفکرش، نماد دانسته های آن کسی است که از آستان ناشناختگی عبور کرده و به وسیلهٔ مرگ در راز عالم آخرت رسوخ کرده است.»• «در رؤیا، اسکلت نشانهٔ نزدیکی واقعه ای است که رخ خواهد داد و با در هم شکستنِ برخی از عادات، زندگی را مستحیل خواهد کرد، عاداتی که صاحبِ آن با نگرانی زوالِ آن ها را دنبال می کند، بی آنکه بداند چه چیز جانشین آن ها خواهدش شد.» -> ژان شوالیه

پیشنهاد کاربران

اسکلت، پیکره بندی، ساختار


کلمات دیگر: