کلمه جو
صفحه اصلی

قزل ارسلان

فارسی به انگلیسی

name of an atabak of azerbaijan

فرهنگ فارسی

نام دو تن از اتابکان آذربایجان : قزل ارسلان عثمان . ملقب به مظفرالدین بن ایلدگز ( جرد. ۵۸۱ - ف. ۵۸۷ ه ق. ) . پس از فوت ایلدگز پسر بزرگتر وی محمد جهان پهلوان بحکومت رسید و برادر خود قزل - ارسلان را به آذربایجان و اران امارت داد. پس از فوت جهان پهلوان قزل ارسلان در دستگاه طغرل سوم سلجوقی زمامدار شد ولی بزودی میان او و طغرل بهم خورد و قزل - ارسلان طغرل را محبوس کرد و مقدمات سلطنت خود را فراهم آورد اما در شعبان ۵۸۷ شبی او را کشته یافتند و این قتل را بفدائیان اسماعیلی نسبت دادند . یا قزل ارسلان ابن ( اتابک ) ازبک از امرای اتابکان آذربایجان ملقب به اتابک خاموش ( جل. ۶٠۷ ه ق ./ ۱۲۱٠م . - ۶۲۲ ه ق . / ۱۲۲۵ م . ) وی کر وگنگ مادرزاد بود و بهمین سبب بود او را خاموش لقب دادند و او در قسمتی از آذربایجان - از جمله مراغه و روین دز- امارت داشت . در سال ۶۲۶ ه ق . هنگامی که سلطان جلال الدین خوارزمشاه در گنجه بود قزل ارسلان نزد او رفت و زمین خدمت بوسید و سپس به الموت سفر کرد و پس از یک ماه در همانجا در گذشت و سلسله اتابکان آذربایجان با فوت او برافتاد .
بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصره الدین محمد جهان پهلوان مقام او را در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان واران بامارت فرستاد .

لغت نامه دهخدا

قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (اِخ ) مظفرالدین عثمان (582 - 587 هَ . ق .). بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصرةالدین محمد جهان پهلوان مقام اورا در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان و اران به امارت فرستاد. قسمت غربی آذربایجان از حدود تبریز تا حوالی الجزیره در دست خاندانی بود از بقایای روادیان ، و این خاندان از اوایل قرن ششم هجری یعنی دوره ٔ سلطنت سلطان محمدبن ملکشاه در این ناحیه امارت یافته بودند، و از مشاهیر ایشان است آق سنقر پسر احمدیلی . فرزندان احمدیل در تبریز و مراغه و حصار محکم رویین دز از قلاع مراغه را در تصرف داشتند و در عهد ایلدگز گاهی با او در مقام آشتی بودند و زمانی در نزاع و جدال . در سال 570 یعنی دو سال پس از مرگ ایلدگز اتابک جهان پهلوان به علت مرگ امیر احمدیلی تبریز و مراغه موقع را برای تصرف آن نقاط مناسب یافت و خود مراغه را در محاصره گرفته و برادرش قزل ارسلان تبریز را، عاقبت امیر احمدیلی با جهان پهلوان صلح کرد و تبریز را به او واگذاشت .از سال 571 که جلوس طغرل دوم است تا 582 تاریخ فوت اتابک ، زمام سلطنت آخرین پادشاه سلجوقی عراق که در هفت سالگی به جای پدر نشست در دست جهان پهلوان بود و این مرد کافی عادل ادب پرور به خوبی بلاد وسیعه ای را که او و پدرش تحت امر طغرل آورده بودند اداره مینمود. جهان پهلوان از قپته خاتون دختر اینانج شحنه ای دو پسر داشت ، قتلغ اینانج و میرمیران که هیچکدام به امیری نرسیده اند لیکن دو پسر دیگر که او را از کنیزی آمده بود، یعنی ابوبکر و اوزبک هر دو اتابکی و امارت یافته اند. چون اتابک جهان پهلوان وفات یافت برادرش قزل ارسلان در دستگاه طغرل سوم زمامدار شد و او قپته خاتون زوجه ٔبرادر را هم به عقد خود درآورد لیکن به شرحی که در سلطنت طغرل آمده به زودی میان او و سلطان به هم خورد و قزل ارسلان طغرل را محبوس کرد و برای خود تهیه ٔ اسباب سلطنت دید، اما در شعبان 587 شبی او را کشته یافتند و بدنش پنجاه زخم کارد خورده بود، و نسبت قتل او را بنابر عادات معمول آن ایام به فدائیان اسماعیلی بستند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 53، 532، 534، 558 و تاریخ گزیده چ لندن ص 466، 475، 478، 837 شود.


قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ . و این مرکب است از دو کلمه ٔ قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. (آنندراج ).


قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین علت او را اتابک خاموش لقب داده اند، و او دختری را که نواده ٔ علاءالدین کربه ارسلان احمدیلی بود به عقد خود درآورد، و در قسمتی از آذربایجان از جمله بر مراغه و رویین دز امارت داشت . در سال 626 موقعی که سلطان جلال الدین منکبرنی در گنجه بوداتابک خاموش پیش او رفته زمین خدمت بوسیده سپس از آنجا به الموت سفر کرد، و پس از یک ماه در همانجا مرد. زوجه ٔ او را هم جلال الدین به زنی گرفت و سلسله ٔ اتابکان آذربایجان پس از قریب 85 سال امیری برافتاد. اتابکان آذربایجان مخصوصاً شمس الدین ایلدگز و جهان پهلوان و قزل ارسلان در تاریخ ادبیات زبان فارسی ذکر به خیر دارند، زیرا که عده ای از گویندگان بزرگ زبان شیوای ما به قصایدی غراء ایشان را مدح گفته اند و نام ایشان را جاوید ساخته اند، و مشهورترین ایشان ظهیرالدین محمد فارابی و افضل الدین خاقانی و نظامی گنجوی و شرف الدین شفروه ٔ اصفهانی و مجیرالدین بیلقانی و اثیرالدین اخسیکتی و جمال الدین اشهری میباشند. و رجوع به تاریخ افضل کرمانی چ دانشگاه ص 43 و 108 و النقود شود.


قزل ارسلان. [ ق ِ زِ اَ س َ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ. و این مرکب است از دو کلمه قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. ( آنندراج ).

قزل ارسلان. [ ق ِ زِاَ س َ ] ( اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود ( 622 - 626 هَ. ق. ). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین علت او را اتابک خاموش لقب داده اند، و او دختری را که نواده علاءالدین کربه ارسلان احمدیلی بود به عقد خود درآورد، و در قسمتی از آذربایجان از جمله بر مراغه و رویین دز امارت داشت. در سال 626 موقعی که سلطان جلال الدین منکبرنی در گنجه بوداتابک خاموش پیش او رفته زمین خدمت بوسیده سپس از آنجا به الموت سفر کرد، و پس از یک ماه در همانجا مرد. زوجه او را هم جلال الدین به زنی گرفت و سلسله اتابکان آذربایجان پس از قریب 85 سال امیری برافتاد. اتابکان آذربایجان مخصوصاً شمس الدین ایلدگز و جهان پهلوان و قزل ارسلان در تاریخ ادبیات زبان فارسی ذکر به خیر دارند، زیرا که عده ای از گویندگان بزرگ زبان شیوای ما به قصایدی غراء ایشان را مدح گفته اند و نام ایشان را جاوید ساخته اند، و مشهورترین ایشان ظهیرالدین محمد فارابی و افضل الدین خاقانی و نظامی گنجوی و شرف الدین شفروه اصفهانی و مجیرالدین بیلقانی و اثیرالدین اخسیکتی و جمال الدین اشهری میباشند. و رجوع به تاریخ افضل کرمانی چ دانشگاه ص 43 و 108 و النقود شود.

قزل ارسلان. [ ق ِ زِ اَ س َ ] ( اِخ ) مظفرالدین عثمان ( 582 - 587 هَ. ق. ). بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصرةالدین محمد جهان پهلوان مقام اورا در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان و اران به امارت فرستاد. قسمت غربی آذربایجان از حدود تبریز تا حوالی الجزیره در دست خاندانی بود از بقایای روادیان ، و این خاندان از اوایل قرن ششم هجری یعنی دوره سلطنت سلطان محمدبن ملکشاه در این ناحیه امارت یافته بودند، و از مشاهیر ایشان است آق سنقر پسر احمدیلی. فرزندان احمدیل در تبریز و مراغه و حصار محکم رویین دز از قلاع مراغه را در تصرف داشتند و در عهد ایلدگز گاهی با او در مقام آشتی بودند و زمانی در نزاع و جدال. در سال 570 یعنی دو سال پس از مرگ ایلدگز اتابک جهان پهلوان به علت مرگ امیر احمدیلی تبریز و مراغه موقع را برای تصرف آن نقاط مناسب یافت و خود مراغه را در محاصره گرفته و برادرش قزل ارسلان تبریز را، عاقبت امیر احمدیلی با جهان پهلوان صلح کرد و تبریز را به او واگذاشت.از سال 571 که جلوس طغرل دوم است تا 582 تاریخ فوت اتابک ، زمام سلطنت آخرین پادشاه سلجوقی عراق که در هفت سالگی به جای پدر نشست در دست جهان پهلوان بود و این مرد کافی عادل ادب پرور به خوبی بلاد وسیعه ای را که او و پدرش تحت امر طغرل آورده بودند اداره مینمود. جهان پهلوان از قپته خاتون دختر اینانج شحنه ای دو پسر داشت ، قتلغ اینانج و میرمیران که هیچکدام به امیری نرسیده اند لیکن دو پسر دیگر که او را از کنیزی آمده بود، یعنی ابوبکر و اوزبک هر دو اتابکی و امارت یافته اند. چون اتابک جهان پهلوان وفات یافت برادرش قزل ارسلان در دستگاه طغرل سوم زمامدار شد و او قپته خاتون زوجه ٔبرادر را هم به عقد خود درآورد لیکن به شرحی که در سلطنت طغرل آمده به زودی میان او و سلطان به هم خورد و قزل ارسلان طغرل را محبوس کرد و برای خود تهیه اسباب سلطنت دید، اما در شعبان 587 شبی او را کشته یافتند و بدنش پنجاه زخم کارد خورده بود، و نسبت قتل او را بنابر عادات معمول آن ایام به فدائیان اسماعیلی بستند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 53، 532، 534، 558 و تاریخ گزیده چ لندن ص 466، 475، 478، 837 شود.

دانشنامه عمومی

اتابک عثمان بن ایلدگز قزل ارسلان پسر اتابک شمس الدین ایلدگز (بنیان گذار دودمان اتابکان آذربایجان) است. او پس از برادرش اتابک نصرت الدین محمد و از سال ۱۱۸۶ میلادی (۵۸۲ هجری) تا سال ۱۱۹۱ میلادی (۵۸۷ هجری) به مدت ۵ سال بر آذربایجان حکومت کرد و سومین پادشاه از دودمان اتابکان آذربایجان بود.
دانشنامهٔ جهان اسلام.
فرهنگ فارسی معین.
اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه.
اتابک عثمان قزل ارسلان در دورهٔ سلطنت برادرش اتابک نصرت الدین محمد به مقام حکومت تبریز رسیده بود و پس از مرگ برادر، ابتدا پایتخت اتابکان آذربایجان را از اردبیل به تبریز منتقل کرد و سپس در این شهر بر تخت پادشاهی نشست. پس از ۵ سال حکومت، برادرزاده اش اتابک نصرت الدین ابوبکر (یا یکی از فدائیان اسماعیلیه) در سپتامبر ۱۱۹۱ میلادی (شعبان ۵۸۷ هجری) او را کشت و به جایش بر تخت سلطنت جلوس کرد.


کلمات دیگر: