کلمه جو
صفحه اصلی

تبریز

فارسی به انگلیسی

tabriz

فرهنگ فارسی

شهریست مرکز آذربایجان شرقی استان سومجمعیت آن بالغ بر ۵۹۸/۵۷۶ تن . این شهر مکرر پایتخت پادشاهان بوده و ابنیه و آثار معروفی داشته که بسبب هجوم خارجیان و زلزله غالبا خراب شده . آب و هوای آن معتدل و سردسیری است . تلخه رود و مهرانرود از آن میگذرند . دارای معادن زغال سنگ زرنیخ و نمک میباشد.
شعبه ای موسیقی .
سفره یا میز و کرسی یا نام شعبه از موسیقی .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بیرون آوردن ، آشکار کردن ، پیشی گرفتن . ۲ - (اِ. ) نام مرکز استان آذربایجان شرقی .

لغت نامه دهخدا

تبریز. [ ت َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار کردن چیزی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بیرون آوردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (زوزنی ). ظاهر و آشکار کردن . (فرهنگ نظام ). پیدا و گشاده کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سبقت گرفتن اسب رمه را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || رهانیدن اسب سوار خودرا. (قطر المحیط). یکسو بردن سوار خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || از اقران خویشتن درگذشتن بفضل . (زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (از اقرب الموارد). افزون شدن بر اقران بفضل و شجاعت . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


تبریز. [ ت ِ ] (اِ) سفره . (لسان العجم شعوری ورق 299 الف ) (ناظم الاطباء). نطع. (ناظم الاطباء) :
چنانکه عام شده نعمت فراوانش
به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز.

ابوالمعانی (از لسان العجم ایضاً).


|| میز و کرسی . || نشیمن . (ناظم الاطباء). || نام شعبه ای از موسیقی . (غیاث اللغات ).

تبریز. [ ت ِ ] ( اِ ) سفره. ( لسان العجم شعوری ورق 299 الف ) ( ناظم الاطباء ). نطع. ( ناظم الاطباء ) :
چنانکه عام شده نعمت فراوانش
به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز.
ابوالمعانی ( از لسان العجم ایضاً ).
|| میز و کرسی. || نشیمن. ( ناظم الاطباء ). || نام شعبه ای از موسیقی. ( غیاث اللغات ).

تبریز. [ ت َ ] ( ع مص ) پیدا و آشکار کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). بیرون آوردن. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( زوزنی ). ظاهر و آشکار کردن. ( فرهنگ نظام ). پیدا و گشاده کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سبقت گرفتن اسب رمه را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || رهانیدن اسب سوار خودرا. ( قطر المحیط ). یکسو بردن سوار خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از اقران خویشتن درگذشتن بفضل. ( زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( از اقرب الموارد ). افزون شدن بر اقران بفضل و شجاعت. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

تبریز. [ ت َ ] ( اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است. ( غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران واقع شده است و از شهرهای معظم بوده بواسطه محاربات سپاه ایرانی و عثمانی و زلزله های مکرر ویرانی یافته اکنون دویست هزار خلق در آنجا موجودند. در سال گذشته که 1283 هَ. ق. بود بمرض وبای عام صد هزار خلق هلاکت یافتند و ما بجانب سراب و اردبیل فرار نمودیم. باری مقابر اولیاء در آن شهر بسیار بوده ، آب و هوای سازگار دارد. اکنون چند سال است که ولیعهد پادشاه در تبریز حکمران است ، فقیر بحکم شاهنشاه در خدمتش بسر میبرد. ( انجمن آرا ). لقب آن ، دارالسلطنه. ( نسخه خطی لغت محلی شوشتر موجود در کتابخانه مؤلف ). نام بزرگترین شهر ایالت آذربایجان. ( فرهنگ نظام ). شهرستان تبریز یکی از شهرستانهای آذربایجان و مرکز استان سوم کشور است ، از شمال محدود است بشهرستان مرند و اهر، از جنوب بشهرستان مراغه ، از خاور بشهرستان سراب و میانه و از باختر بدریاچه ارومیه و خوی.
آب و هوا: هوای کنار دریاچه ارومیه معتدل نسبةً گرم و مالاریایی است وقسمتهای جلگه ، معتدل ولی قسمتهای کوهستانی آن معتدل و سردسیر است.

تبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است . (غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران واقع شده است و از شهرهای معظم بوده بواسطه ٔ محاربات سپاه ایرانی و عثمانی و زلزله های مکرر ویرانی یافته اکنون دویست هزار خلق در آنجا موجودند. در سال گذشته که 1283 هَ . ق . بود بمرض وبای عام صد هزار خلق هلاکت یافتند و ما بجانب سراب و اردبیل فرار نمودیم . باری مقابر اولیاء در آن شهر بسیار بوده ، آب و هوای سازگار دارد. اکنون چند سال است که ولیعهد پادشاه در تبریز حکمران است ، فقیر بحکم شاهنشاه در خدمتش بسر میبرد. (انجمن آرا). لقب آن ، دارالسلطنه . (نسخه ٔ خطی لغت محلی شوشتر موجود در کتابخانه ٔ مؤلف ). نام بزرگترین شهر ایالت آذربایجان . (فرهنگ نظام ). شهرستان تبریز یکی از شهرستانهای آذربایجان و مرکز استان سوم کشور است ، از شمال محدود است بشهرستان مرند و اهر، از جنوب بشهرستان مراغه ، از خاور بشهرستان سراب و میانه و از باختر بدریاچه ٔ ارومیه و خوی .
آب و هوا: هوای کنار دریاچه ٔ ارومیه معتدل نسبةً گرم و مالاریایی است وقسمتهای جلگه ، معتدل ولی قسمتهای کوهستانی آن معتدل و سردسیر است .
ارتفاعات : کوه سهند در جنوب تبریز از باختر، ازکنار دریاچه ٔ ارومیه به خاور تا کمر قاسم داغ در خاور بستان آباد امتداد یافته و بلندترین قله ٔ آن حرم داغ به ارتفاع 3700 متر و کوه قاسم داغ به ارتفاع 2500متر در خاور بستان آباد است . کوه میشاب یا میشوداغ که خطالرأس کوه مزبور است حد مرزی شهرستان مرند و تبریز بوده و بلندترین قله ٔ آن علمدار به ارتفاع 3200 متر و دیگری اوزون یل 2800 متر میباشد و بعلاوه کوههای منفرد کوچک دیگری نیز در داخل شهرستان وجود دارد از آن جمله اند: کوه عون بن علی در شمال خاوری شهر به ارتفاع 1800 متر که مقبره ٔ شاهزاده عون بن علی از اولادحضرت امیر(ع ) در آن واقع است و زیارتگاه میباشد. کوه پکه چین در شمال تبریز به ارتفاع 2500 متر که تلخه رود (آجی چای ) از وسط این کوه و کوه عون بن علی عبور مینماید و کوه مرو در شمال باختری شهر تبریز و خاور صوفیان به ارتفاع 2250 متر میباشد.
گردنه : گردنه های مهم این شهرستان یکی گردنه ٔ شبلی است که بر سر راه تهران و تبریز و در جنوب قریه ٔ شبلی واقع و به ارتفاع 1650 متر است . دیگری گردنه ٔ پایان در سر راه اهر و تبریز در کوه عون بن علی به ارتفاع 1600 متر میباشد و غیر از این دو،گردنه های دیگری هم هستند که در سر راههای مالرو دهات واقع شده اند، مانند: گردنه ٔ امیری داغ و گردنه ٔ طرزم .
رودخانه : علاوه بر رودهائی که در بخش های شهرستان تبریز جاری میباشند در داخل شهر دو رود نسبةً بزرگ جریان دارد که یکی آجی چای یا تلخه رود است که از دامنه های جنوبی قوشه داغ واقع در شمال بخش آلان برآغوش از شهرستان سراب و دامنه های شمالی بزکش حد مرزی بین شهرستان سراب و میانه سرچشمه گرفته از وسط ارتفاعات عون بن علی و کوه پکه چین از شمال شهر تبریز و بخش اسکو عبور نموده و در دو هزارگزی جنوب خورخوره به دریاچه ٔ ارومیه میریزد. دیگری رود میدان چای یا میدانرود است که از دامنه های جنوبی کوه عون بن علی (در مواقع بارانی ) سرچشمه گرفته از وسط شهر عبور نموده در شمال حکم آباد به تلخه رود ملحق میشود.
معادن : شهرستان تبریز مانند سایرشهرستانهای استان سوم یک شهرستان زراعتی است ولی دارای منابع زیرزمینی مهمی میباشد که فقط از بعضی معادن آن بطور غیر مکانیزه استفاده میشود از جمله :
1 - معادن زغال سنگ در حومه ٔ جنوب خاوری شهر (باغمیشه ).
2 - معادن زرنیخ در حومه ٔ خاور تبریز. (بارنج ).
3 - معدن نمک در دهات کنار دریاچه ٔ ارومیه که از آب دریا استخراج میکنند.
4 - معدن خاک رس در قریه ٔ لیقوان از دهستان سهندآباد که برای تهیه ٔ ظروف سفالی بکار میرود.
بعلاوه دارای منابع زیرزمینی دیگری هم میباشد که هنوز اقدام به استخراج آنها نشده است مانند طلا، مس ، زغال سنگ ، نفت . در ناحیه ٔ بستان آباد تبریز آبهای معدنی گوگردی و فسفاته نیز وجود دارد.
صنایع: در تاریخها و سفرنامه های خارجی شهر تبریز بواسطه ٔ تجارت و صنعتش با عثمانیها و گرجیها و روسها و کشور هندوستان یک شهر صنعتی و تجارتی معرفی شده است حتی در دوره ٔ مغول که مرکز حکومت بود مورد نظردول همجوار قرار گرفته و بیشتر صنعتگران و بازرگانان در این شهر جمع میشدند. بعدها هم صاحبان ثروت پیشرو سایرین گردیده اقدام به تأسیس کارخانه های مهمی نمودند که هم از لحاظ مرغوبیت اجناس و محصولات و هم از لحاظ تولید ثروت و رفع بیکاری و فقر عمومی قابل اهمیت بودند که متأسفانه وقایع شهریور رشته ٔ کار این کارخانه ها را هم مانند کارهای دیگر از هم گسیخته و در عرض این مدت نتوانستند سیر طبیعی خود را در پیشرفت دنبال کنند و عده ای از کارخانه ها هم در اثر سوء جریان اقتصادی تعطیل گردیدند.
صنایع عمده ٔ شهرستان تبریز، فرش بافی و پارچه بافی (دستی و ماشینی ) است .
سازمان اداری : شهرستان تبریز از 6 بخش تشکیل شده است : بخش بستان آباد که دارای 4 دهستان و 191 آبادی و 95403 تن سکنه است . بخش اسکو دارای 3 دهستان و 65 آبادی و 51549 تن سکنه است . بخش دهخوارقان دارای 4 دهستان و 45آبادی و 39459 تن سکنه است . بخش شبستر دارای 5 دهستان و 71 آبادی و 85620 تن سکنه است . بخش سراسکند دارای 2 دهستان و 179 آبادی و 68238 تن سکنه است . بخش خداآفرین دارای 2 دهستان و 103 آبادی و 13433 تن سکنه است . موقعیت بخش خداآفرین ایجاب مینمود که تابع شهرستان اهر باشد ولی بواسطه ٔ مرزی بودن تابع شهرستان مرکزی استان سوم (تبریز) محسوب گردید.
راهها: شوسه ٔ طهران و تبریز از بخش بستان آباد و خود شهر عبور نموده در شهرستان مرند بدو شعبه ٔ شمالی و باختری مجزا میگردد. که راه شمالی بجلفا،مرز ایران و شوروی میرسد و راه باختری به ارومیه منتهی میشود که از طریق رواندوز بعراق مربوط میگردد. بغیر از راه مزبور شهرستان تبریز با بخشهای تابعه ٔ خود غیر از خداآفرین بوسیله ٔ جاده ٔ شوسه ارتباط دارد وخود بخشها هم دارای جاده های شوسه بوده و بهم مرتبط میشوند. هم چنین راه آهن جلفا و تبریز که در شمال شهردارای ایستگاه بوده و این خط در صوفیان بدو قسمت منقسم میگردد که یکی بجلفا و دیگری بشرفخانه منتهی میشود و بعلاوه خط آهن سرتاسری ایران که تا میانه امتدادیافته بود از جنوب شهرستان از بخش سراسکند شهرستان مراغه دهخوارقان و از باختر شهر تبریز عبور کرده براه آهن جلفا تبریز متصل شده است که بدین طریق راه آهن ایران با راه آهن های اروپا ارتباط یافته است .
شهر تبریز مرکز شهرستان و استان سوم که در 628 هزارگزی شمال باختری تهران و 50 هزارگزی شمال کوه سهند و 135 هزارگزی جنوب خاوری جلفا (مرز ایران و شوروی ) و 55 هزارگزی خاور دریاچه ٔ ارومیه واقع است . مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر میباشد:
طول 46 درجه و 23دقیقه . عرض 38 درجه و 15 دقیقه و ارتفاع آن از سطح دریا 1400 متر میباشد. اختلاف ساعت با تهران 25 دقیقه و 4 ثانیه است و بنابراین ساعت 12 تبریز، ساعت 12 و25 دقیقه و 4 ثانیه ٔ طهران است .
بنای اولیه ٔ شهر را برخی به خسرو کبیر پادشاه ارمنستان که معاصر اردوان چهارم پادشاه اشکانیان است نسبت میدهند. این دو با هم از سلسله ٔ اشکانیان و دوست بودند. چون اردشیر سر سلسله ٔ سلاطین ساسانی با چند تن متفق گردیده و اردوان را بقتل رساندند، خسرو بخونخواهی اردوان با اردشیر بجنگ برخاسته و پس از ده سال محاربه اردشیر به سرحد هندوستان فرار میکند و خسرو هنگام مراجعت در ایالت آتروپاتین (آذربایجان ) که متصل بسرحد ارمنستان بود شهری بنا نمودبه اسم داوریژ (در زبان ارمنی معنی انتقام دارد) که بعداً از کثرت استعمال به تاوریژ مبدل و در اثر اختلاط کلمات عرب و عجم ژ تبدیل به ز شده تاوریز گفتند که آنهم در زبان عامیانه به توریز مبدل شد که همان تبریز میباشد. حمداﷲ مستوفی مورخ ایرانی تبریز را قبةالاسلام و از بناهای زبیده خاتون زن هارون الرشید میداندکه در سال 175 هَ . ق . بنا نموده و در عهد متوکل عباسی بسال 240 هَ . ق . بر اثر زلزله خراب و بوسیله ٔ خود او تجدید بنا گردیده و 190 سال بعد از آن در سال 430 هَ . ق . بواسطه ٔ زلزله ای که قبلا بوسیله ٔ ابوطاهرمنجم شیرازی پیشگوئی شده بود خراب و در حدود 40 هزار نفر از ساکنین شهر تلف شدند تا اینکه در سنه ٔ 435 هَ . ق . ابن محمد پسر رواد ازدی که از جانب خلیفه حاکم آن دیار بود به صلاح دید منجمین به تجدید بنای شهر اقدام نمود که بر طبق پیش گوئی منجم در یک ساعت سعد از سال مزبور بنای شهر را گذاشتند که دیگر از زلزله خرابی حاصل نشود این شهر در حمله ٔ مغول هم بواسطه ٔ حسن استقبال حکمرانان وقت از لشکر مغول از آسیب حمله ٔ خانمانسوز آنها در امان ماند ولی بعدها بر اثر سیل وزلزله و اغتشاشات داخلی چندین مرتبه خراب گردید. درتحولات بیست ساله ٔ اخیر اقدام بتوسعه و آبادی شهر بعمل آمد و بواسطه ٔ احداث باغهای گردش و خیابانها و ساختمانها در آبادی شهر کوشش گردید و فعلاً دارای خیابانهای اسفالته است که مهمترین آنها خیابانی است تقریباً خاوری و باختری از یک طرف بجاده ٔ تهران و از طرف باختر دو شعبه شده یک شعبه به ایستگاه راه آهن و شبسترو یک شعبه به شهرستان مرند و جلفا منتهی میشود. در این خیابان یک گردشگاه که قبلاً قبرستان گجل نامیده میشد بباغ عمومی تبدیل شده که باغ گلستان نام دارد و باغ ملی ارک که دیوار تاریخی ارک علیشاه در کنار آن قرار دارد بنای شهرداری در چهارراه شاهپور قرار گرفته است . دیگر خیابانی است شمالی و جنوبی از شمال بمیدان توپخانه که بناهای شهربانی ، استانداری ، بانک ملی و دارائی در آن واقع است و از جنوب به پادگان نظامی منتهی میشود. خیابان لیل آباد شمالی و جنوبی است خیابان فردوسی از جلو باغ ملی تا بازار امتداد دارد و خیابان خاقانی یا ستارخان فعلی از روی پل شاهی که جدیداً با اسلوب فنی و بتون ساخته شده است عبور نموده به ناحیه ٔ شتربان در جنوب شهر میرسد و چندین خیابان فرعی و کوچک دیگر مانند تربیت و حافظ و منصور که خیابان اخیر هم پلی روی رودخانه ٔ میدان چای به اسم پل منصور دارد. آب آشامیدنی شهر تصفیه شده و بوسیله ٔ لوله کشی تأمین میشود و منبع آب در جنوب خاوری شهر نزدیک دروازه ٔ تهران قرار گرفته و روشنائی شهر بوسیله ٔ برق شهرداری و کارخانه ٔ کبریت سازی توکل و کارخانه های شخصی دیگر مانند کارخانه ٔ مهتاب تأمین میشود که بهیچوجه تکافوی روشنائی شهر را نمیکنند.
بناهای تاریخی شهر: گرچه شهر تبریز بواسطه ٔ اهمیتش اغلب مورد نظر سلاطین و قبایل جنگجو بود، بعضی در ترمیم و برخی در خرابی آن کوشیدند و دشمنان تمدن اقدامات و زحمات یکعده مردان نامی و سلاطین بزرگ را طعمه ٔ حرص و آز خود کردند و علاوه بر این آسیب های بشری بلایای آسمانی از قبیل سیل و زلزله هم در از بین بردن علائم تمدن این شهر مؤثر بود ولی با این همه حوادث بناهای تاریخی آن بحرص و طمع غارتگران هنوز هم چشمک میزند. از بناهای معروف شهر بنای مسجد و ارک علیشاه است که عده ای به تاج الدین علیشاه وزیر غازان خان مغول نسبت میدهند. طاق آن شبیه طاق کسری و خرابه ٔ آن در باغ ملی شهر باقی است .
مسجد کبود: از بناهای جهانشاه ترکمان سلیمی از ملوک قره قویونلوی آذربایجان و تاریخ بنای آن بخط ثلث بعبارت فی رابع ربیع اول سنه ٔ سبعین و ثمانمائه اقل العباد نعمةالدین محمدالنواب در چهارم ربیعاول سنه ٔ 780 هَ . ق . را میرساند. کاشیهای آن در نوع خود مهم ولی بخارج برده شده است .
امامزاده سیدحمزه و امامزاده صاحب الامر و امامزاده عون بن علی از بناهای تاریخی و زیارتگاهند، و مسجد جمعه استاد شاگرد جزء آثار باستانی است .
کارخانه ها: دارای یک کارخانه ٔ مهم پارچه ٔ پشمی و پتو و کاموابافی پشمینه و کارخانه ٔ نخ و پارچه و اجناس نخی و پشمی بنام بوستان و ظفر و بافندگی آذربایجان و چندین کارخانه ٔ کش بافی و جوراب بافی و دو کارخانه ٔ چرمسازی بنام خسروی و ایران و دو کارخانه ٔ کبریت سازی توکل و ممتاز و دو کارخانه ٔ صابون سازی و دو کارخانه ٔ نوشابه سازی و کارخانه ٔ آردسازی و فرش بافی که رویهمرفته 20 کارخانه ٔ مهم به ثبت رسیده است که کارگران آنها بیمه و مشمول قانون کار میباشند و تعدادی زیاد کارخانه های منفرد فرش بافی ، قیطان بافی و ملیله بافی ، که این کارخانه ها در منازل و کاروانسراها دایر است و کارگران آنها مشمول قانون کار نمیباشند.
فرهنگ : در حدود 50 باب دبستان و 13 باب دبیرستان 3 کلاسه ، 2 باب دبیرستان 5 کلاسه ، 5 باب دبیرستان 6 کلاسه ،2 باب دانشسرا و یک باب دانشسرای عالی دارد و از دانشگاه هم شعبه ٔ پزشکی و ادبیات و کشاورزی دائر میباشد. توضیح آنکه آمار فوق از لحاظ دخترانه و پسرانه یکجا نوشته شده 4 باب کودکستان و یک هنرستان صنعتی نیزدارد.
بهداشت : دارای یک بیمارستان شیروخورشید 85 تختخوابی و بیمارستان راه آهن 10 تختخوابی و 5 بیمارستان دولتی که جمعاً 174 تختخواب دارند و بیمارستان کودکان و زایشگاه نسوان که هر کدام 40 تختخواب و زایشگاه شیر و خورشید 65 تختخواب دارند و 4 باب بیمارستان و زایشگاه خصوصی که جمعاً دارای 35 تختخوابند. تبریز مرکز کلیه ٔ ادارات دولتی مربوط به استان سوم و پادگان نظامی و هنگ ژاندارمری و دارای ایستگاه بیسیم و رادیو وفرودگاه هواپیمائی و ایستگاه راه آهن است و دارای باغهای میوه از قبیل گیلاس ، سیب ، آلبالو، گوجه و به و باغهای انگور میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).تبریز در گوشه ٔ شرقی جلگه ٔ رسوبی همواری واقع شده که مساحتش تقریباً 55 * 30 کیلومتر مربع میباشد این جلگه شیب ملایمی بسوی ساحل شمال شرقی دریاچه ٔ ارومیه دارد و بوسیله ٔ چند رودخانه آبیاری میشود که مهمترین آنها آجی چای (تلخ رود) است که از سمت جنوب غربی کوه سولان (سبلان ) سرچشمه میگیرد و پس از عبور از محاذات قراجه داغ یعنی حد شمالی تبریز، وارد جلگه شده از شمال غربی شهر میگذرد. مهران رود (میدان چای کنونی ) که در وسط شهر جاری است از سمت چپ به تلخ رود ملحق میشود.
ارتفاع اطراف مختلف تبریز را طبق نقشه ٔ جغرافیایی روسی میتوان بین 1350 تا 1500 متر دانست و در ناحیه ٔ شمال شرقی شهر کوه عینلی - زینلی (زیارتگاه عون بن علی و زیدبن علی ) بچشم میخورد که ارتفاعش 1800 متر است و بمثابه ٔ رشته ای است که سلسله ٔ جبال قراجه داغ را که در شمال و شمال شرقی واقع شده بدامنه ٔ کوه سهند که مرتفعترین قللش در حدود 3547 متر میباشد متصل میکند (این کوه تقریباً در پنجاه کیلومتری جنوب شهر قرار دارد) چون قراجه داغ منطقه ٔ کوهستانی و کم حاصل و کم جمعیت است و کوه بزرگ سهند تمام فاصله ٔ بین تبریز و مراغه را اشغال کرده است لذا تبریز یگانه راه مناسب برای مواصلات بین شرق (امتداد آستارا [ واقع بر کرانه ٔ بحر خزر]، اردبیل ، تبریز و طهران ، قزوین ، میانه ، تبریز) و غرب (امتداد طرابوزان ، ارزروم ، خوی ، تبریز) و شمال (امتداد: تفلیس ، ایروان ، جلفا، مرند، تبریز) میباشد.
بالاخره چون دامنه های کوه سهند معبر بسیارباریکی بر کرانه ٔ شرقی دریاچه ٔ ارومیه ایجاد کرده لذا راه مواصلات بین شمال (ماوراء قفقاز، قراجه داغ ) و جنوب (مراغه ، کردستان ) باید از تبریز بگذرد.
تبریز بجهت موقع جغرافیایی ممتازش مرکز استان حاصلخیز و وسیع آذربایجان (واقع بین ترکیه و ماوراء قفقاز روسیه ٔ شوروی ) و یکی از شهرهای پرجمعیتی است که میان استانبول و هند واقع شده (و جز تفلیس و تهران و اصفهان و بغداد که از همین قبیل بشمار میروند) هیچ شهری بپای آن نمیرسد. شماره ٔ ساکنین تبریز در حدود 200000 تن است هوای تبریز در زمستان سخت است و در آن برف فراوان میبارد و در تابستان بعلت نزدیکی کوه سهند و وفور باغهای اطراف ، هوا معتدل و ملایم میگردد. هوای شهر بطور کلی سالم است و شیوع بیماری وبا و حصبه مربوط بمراعات نشدن بهداشت عمومی است کثرت وقوع زمین لرزه یکی از خصوصیات تبریز بشمار میرود. شگفت آورترین زمین لرزه ها در سال 224 هَ . ق . / 858 م و در سال 434 هَ . ق . / 1042 م اتفاق افتاده است . زمین لرزه ٔ اخیر را ناصرخسرو در کتاب (سفرنامه ٔ) خود ذکر کرده است و ابوطاهر منجم شیرازی وقوع آن را قبلاً خبر داده بود... جنبش و حرکت خفیف زمین تقریباً هر روز در تبریز حادث میشود و آن را بفعالیت آتش فشانی کوه سهند نسبت میدهند اما «خانیکوف » اکثر این جنبشها را از اختلاف تغییر محل خودبخود طبقات زمین میداند. در عهد ناصرالدین شاه باروهای شهر بکلی از بین رفت ... بدین جهت قسمتی از شهر که موسوم بقلعه (شامل محلات : چارمنار، سرخاب ، دوه چی ، ویجویه [ عامیانه : ورجی ]، مهادمهین [ عامیانه : میارمیار ]، نوبر، مقصودیه و غیره ) بود اکنون از قسمت بیرون حصار (محلات : اهراب : لیل آباد [ عامیانه : لیلاوا ]، چرنداب ، خیابان ، باغمیشه ... الخ ) جدا نیست و همچنین قصبات حومه ٔ قدیم واقع در سمت مغرب شهر (امیرخیز، چوست دوزان ، حکم آباد [ عامیانه هکماوار ]، قراملک ، قراآغاج ، آخونی ، کوچه باغ ، خطیب ) و مارالان (واقع در سمت جنوب شرقی ) بشهر ملحق شده است و شهر از سمت غرب و جنوب غربی توسعه پیدامیکند...
اسم آن :
نام این شهر همچنانکه در معجم البلدان یاقوت ج 1 ص 822 آمده تِبریز تلفظ میشده است . و یاقوت در این تسمیه به ابوزکریای تبریزی (شاگرد ابوالعلاء مصری 363 - 449 هَ . ق .) که بیک لهجه ٔ محلی ایرانی صحبت میکرد استناد میکند. (ن ک : السمعانی . کتاب الانساب ، مجموعه ٔ گیب ، ماده ٔ التنوخی ) و سیداحمد کسروی تبریزی در آذری یا زبان باستان آذربایگان . طهران ، 1304 هَ . ش . ص 11 نویسد: تلفظ تبریز بکسر تاء یکی از خصایص لهجه ٔ منسوب به خزرها است اما یگانه تلفظ کنونی تبریز بفتح تاء میباشد و در خود تبریز بر وفق لهجه ٔ ترکی آذری بطور مقلوب یعنی تربیز تلفظ میشود. منابع ارمنی این تلفظ را بفتح اول تأئید میکنند، «فاوست » بیزانسی (در قرن چهارم )آن را «تورژ» و «تورش » نوشته و «آسولیک » (در قرن یازدهم میلادی ) «تورژ» و «واردان » (در قرن چهاردهم ) «تورژ» و «دورژ» ذکر کرده است . و گویا تسمیه ٔ اخیر از لهجه ٔ عامیانه ٔ ارمنی مشتق شده و اصل کلمه «د - ای - ورژ» میباشد که معنی «این برای انتقام است » دارد... پس هم منابع ارمنی تأئید میکند که نام شهر درقرن پنجم (بلکه چهارم ) میلادی «تورژ» بود و هم بپارسی «تورز» تلفظ کرده اند و آن در زبان فارسی متداول بمعنی «تب ریز» و «تب پنهان کن » و بقول اولیا چلبی «ستمه دوکوجو» است و احتمال میرود این تسمیه یعنی «پنهان کننده ٔ تف و گرما» با جنبش های آتشفشانی کوه سهند مربوط باشد [ و همچنین به تپریز که نام معبری است بین بایزید و وان ... ] . و خط ارمنی خصوصیات لهجه ٔ پهلوی شمالی را نشان میدهد «تپ < تو» و بخصوص «رژ» بدل از «رچ » و بنظر میرسد که بایستی این تسمیه بسیار قدیمی یعنی قبل از دوره ٔ ساسانی و شاید قبل از اشکانی باشد... .
تاریخ آن :
این مسأله که آیا تبریز عیناً نام یکی از شهرهای قدیم ماد بود یا نه مشاجره ٔ زیادی برپا کرده است ... از تجزیه و تحلیل صیغه ٔ ارمنی که قبلا اشاره شد کمتر محتمل است که تبریز همان کلمه ٔ یونانی باشد که بطلمیوس آن رادر فصل دوم از جزء ششم آورده است ... واردان مورخ ارمنی که در قرن چهاردهم میلادی میزیسته نوشته : بانی تبریز خسرو ارشاکی (اشکانی 217 - 233 م .) حکمران ارمنی است و آن را برای گرفتن انتقام از اردشیر (224 - 241 م .) نخستین پادشاه ساسانی قاتل اردوان (ارتباخوس ) آخرین پادشاه پارتی بنا کرده است این داستان در هیچ مأخذ باستانی دیده نشده است و شاید علت پیدایش آن اشتقاق عامیانه ای باشد که قبلا ذکر گردید و در کتاب «فاوست بیزانس » ترجمه ٔ لوئر ... فقط این آمده که هنگام فرمانروایی ارشک دوم حکمران ارمنستان (351 - 367 م .) «واساک » سردار ارمنی به شاپور دوم ساسانی (309 - 379 م .) که در «تورژ» اردو زده بود حمله کرد و «بویکان » سردار ایرانی را بکشت و قصر شاهی را آتش زد و تیری بسوی مجسمه ٔ شاه که در آنجا وجود داشت انداخت و سپس «موشق » پسر «واساک » سپاه ایران را در تبریز شکست داد.
باید توجه داشت که اسم «تبرمئیس » نیز با اسم «تورژ» مشتبه نشود چه تبرمئیس شهری بود در مشرق گنزکا (جنزکه ) و هراکلیوس امپراتور روم در 623 م . پس از ویران ساختن گنزگا، شهر تبرمئیس و آتشکده ٔ آن را طعمه ٔ حریق ساخت ...
حکومت عرب :
اهتمام عرب هنگام فتح آذربایجان بسال 22 هَ . ق . / 642 م . متوجه سمت اردبیل بود و در بین شهرهایی که مرزبان ایران بگردآوری سپاه میپرداخت نامی از تبریز برده نشده است . (البلاذری ص 326) و لابد پس از ویرانیهایی که بنا بنوشته ٔ «فاوست » در آن رخ داده ، در آن موقع قریه ای بیش نبوده است . اما روایت بعدی که در کتاب نزهةالقلوب 370 هَ . ق . / 1340 م . آمده و بنای تبریز را بسال 175 هَ . ق . / 791 م . به زبیده زن خلیفه هارون الرشید نسبت داده شاید از اینجا ناشی شده است که پس از مصادره ٔ املاک امویان ورثان از اعمال آذربایجان در کنار ارس به زبیده رسید.
در کتاب بلاذری ص 331 و ابن الفقیه ص 258 و یاقوت ج 1 ص 822 آمده که تجدید بنای تبریز و آباد ساختن آن از کارهای خانواده ٔ «رواد ازدی » مخصوصاً پسران او الوجنا ودیگران بود که بارویی بدور شهر کشیدند. طبری در ج 3ص 1171 و ابن الاثیر در ج 6 ص 315 هنگام بحث از شورش بابک (201 - 220 هَ . ق .) یادآور میشوند، در بین غالبین شخصی بود بنام محمدبن بعیث که دو قلعه در تصرف داشت یکی شاهی که از الوجنا گرفته بود و دیگری تبریز (بدون شرح ) ... .
تبریز در 232 هَ . ق . 840/ م . یعنی سال تألیف کتاب ابن خرداذبه ، تابع محمدبن الرواد بود. (ابن خرداذبه ص 119). در 244 هَ . ق . این شهر بواسطه ٔ زمین لرزه ویران شد، اما در زمان حکومت متوکل 232 - 247 هَ . ق . دوباره آباد گردید.
بر طبق نوشته ٔ اصطخری ، تبریز چند بار دست بدست شده (حوالی سال 340 هَ . ق . ص 181 از کتاب وی ). تبریز و جبروان (دهخوارگان ؟) و اشنو بنام سرزمین بنی ردینی که در آنجا حکومت داشتند خوانده میشد، اما در روزگار ابن حوقل (حوالی سال 367 هَ . ق .) نام و نشانی از بنی ردینی نبود. رجوع به کتاب ابن حوقل ص 289 شود. و گویا امرای این ناحیه در اداره ٔ امور عملاً استقلال داشتند، چه در تاریخ بنی ساج که از سال 276 تا 317 هَ . ق . فرمانروای آذربایجان بودند هیچگونه اشارتی به دخالتشان در امور تبریز نشده است ... . اینک پاره ای حوادث ...: در 420 هَ . ق .وهسودان بن مهلان (مملان ؟) عده ٔ زیادی از رؤسای غز رادر شهر تبریز بقتل رسانید. (ابن الاثیر ج 9 ص 271). درسال 434 هَ . ق . تبریز در نتیجه ٔ زلزله ویران شد. ... در 438 ناصرخسرو امیری را در تبریز نام میبرد که به اسم سیف الدوله و شرف المله ابومنصور وهسودان بن محمد (مملان ؟) مولی امیرالمؤمنین خوانده میشد. در سال 446 هَ . ق . امیر منصور وهسودان بن محمد روادی نسبت به طغرل اظهار اطاعت کرد... .
تبریز در نخستین قرنهای هجری :
در حالیکه ابن خرداذبه ص 119 و بلاذری ص 331 و طبری ج 3 ص 117 وابن فقیه ص 285 و اصطخری ص 181 تبریز را یکی از شهرهای کوچک آذربایجان یاد میکنند، مقدسی زبان بمدح آن میگشاید و معاصر وی ابن حوقل در حدود 367 هَ . ق . تبریز را از لحاظ آبادی برتر از اغلب شهرهای کوچک آذربایجان میشمارد و مینویسد: «تجارت آن رواج دارد و نوعی پارچه ٔ معروف به ارمنی در آنجا بافته میشود» ابن مسکویه متوفی در 421 هَ . ق . میگوید: «تبریز شهر مهمی است . باروی محکمی دارد، باغهای پردرخت آن را احاطه کرده است ، مردم آن شجاع ، پرخاشجوی و توانگرند. و ناصرخسرو در 438 هَ . ق . مساحت تبریز را 1400 * 1400 گام نوشته که بنظر نمیرسد متجاوز از یک کیلومتر مربع باشد.
عصر سلجوقی : در زمان سلاجقه ٔ بزرگ از تبریز کم یاد شده است . طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت . (راحةالصدور ص 111). در 494 هَ . ق . سلطان برکیارق در جنگ با برادرش محمد به قسمت کوهستانی جنوب تبریز عقب نشینی کرد اما موقعی که دو برادر با هم آشتی کردند تبریز نصیب محمد شد و در 498 هَ . ق . سعدالملک را به وزارت برگزید. در 505 هَ . ق . نام امیر سوقمان القطبی حاکم تبریز برده شده . او مؤسس سلسله ٔ شاهان ارمن است که از سال 493 تا 602 هَ . ق . در اخلاط فرمان رانده اند. آذربایجان در زمان سلاجقه ٔ عراق که همدان را پایتخت قرار داده بودند اهمیت شایانی داشت . در 514 هَ . ق . سلطان محمود برای رفع وحشتی که از تاخت و تاز گرجیها در دل مردم تبریز افتاده بود، مدتی در آن شهر توقف کرد. در این هنگام اتابکی آذربایجان با شخصی به نام کون طوغدی بود. پس از درگذشت وی (515 هَ . ق .) آق سنقراحمد یلی امیر مراغه برای گرفتن تبریز از دست طغرل (برادر سلطان ) کوشش بسیار نمود ولی در این کار توفیق نیافت و فرمانده ٔ سپاه موصل به امر سلطان محمود به ولایت آذربایجان منصوب گردید. اما وی نیز بسال 516 هَ. ق . بدروازه ٔ تبریز کشته شد. بعد از وفات محمود 525 هَ . ق . مسعود برادر وی به تبریز آمد. داود پسر سلطان محمود او را محاصره کرد. وی ناچار شهر را ترک گفت و بالاخره داود تبریز را مقر حکومت خود ساخت ، و از این شهر بر اقطاع و تیول بزرگی که آذربایجان و اران و ارمنستان را تشکیل میداد حکومت راند (526 - 533 هَ. ق .) ... از زمان اتابکی قزل ارسلان (582 - 587) تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید... .
مغول ها: در سال 617 هَ . ق .مغولها به باروی تبریز حمله بردند و با دریافت غرامت بازگشتند. سال بعد باز مغولها هجوم آوردند. اتابک فرار کرد ولی شمس الدین طغرایی پایداری کرد و مغولها پس از دریافت مبلغی دیگر تبریز را ترک کردند. در سال 621 هَ . ق . طایفه ٔ دیگری از مغولها به تبریز آمدندو از اتابک خواستند خوارزمیانی که در تبریز مانده اند تسلیم آنان کنند و چنین شد. در 27 رجب 622 خوارزمشاه از مراغه وارد تبریز شد. اتابک فرار کرد و مردم مقدم خوارزم شاه را گرامی داشتند، جلال الدین شش سال در تبریز فرمان راند.
در سال 627 هَ . ق . رئیس ایل ترکمن گوشیالوا و حاکم رویین دژ بحوالی تبریز دست اندازی کردند. در 628 هَ . ق . جلال الدین آذربایجان را ترک کرد ومغولها بر تمام آذربایجان و بر تبریز که مرکز و مورد توجه بود دست یافتند.
ایلخانان مغول : هنگام فرمانروایی اباقا (663 - 680 هَ . ق .) تبریز پایتخت رسمی شد و تازمان الجایتو مرکز جانشینان وی بود. در 688 زمان فرمانروایی ارغون وزیر یهودی وی سعدالدوله ، پسرعم ابومنصور را بحکومت تبریز گماشت . در زمان گیخاتو درآمد تبریز هشتاد تومان (در حدود ده هزار مثقال زر مسکوک ) تخمین شده است .
در زمان غازانخان تبریز بحد اعلای رونق و شکوه رسید. این پادشاه در 694 به تبریز وارد شده و درقصری که ارغون در قریه ٔ شام (واقع در مغرب شهر و ساحل چپ آجی چای ) بنا کرده بود اقامت گزید... و سپس اوامر مؤکدی برای تخریب بتخانه ها و کلیساها و معابد یهود و قربانگاههای مقدس صادر کرد. اما در سال بعد مردم به هثوم پادشاه ارمنستان ملتجی شدند و بخواهش وی این امر ملغی شد.
در سال 699 هَ .ق . غازانخان پس از بازگشت از حمله ٔ سوریه تصمیم گرفت که شام سابق الذکر را برای خود آرامگاه ابدی اختیارکند، لذا عمارت محکمی بنیاد نهاد که از گنبد سلطان سنجر سلجوقی به مرو که در آن هنگام بلندترین عمارت اسلامی بشمار میرفت مرتفعتر بود. در این بنای بزرگ علاوه بر یک ضریح گنبددار، یک مسجد، دو مدرسه (یکی برای شافعیه و یکی برای حنفیه )، یک دارالسیاده (ضیافتخانه ٔ سادات )، یک بیمارستان ، یک رصدخانه (مثل رصدخانه ٔ مراغه )، یک کتابخانه ، یک دیوانخانه ، یک ساختمان برای اعضای اداری این دستگاه ، یک آب انبار و چند گرمابه وجود داشت . موقوفات آن بر یکصد تومان طلا بالغ میشد، ودر هر یک از دروازه های جدید شهر کاروانسرا و بازار و گرمابه ای برای مسافرین بنا کرد و از اقصی نقاط کشور درختان میوه به تبریز آورد و به آبادی و زیبایی شهر افزود. در آن هنگام طول باروی تبریز بالغ بر ششهزار گام بود. غازان باروی جدیدی به دور شهر کشید که طولش در حدود 25000 گام (چهارفرسخ و نیم ) بود و تمام باغها و محله های کوه ولیان و سنجران جزو شهر بحساب می آمد و در نزد باروی مزبور دامنه ٔ تپه های کوه ولیان (که اکنون کوه سرخاب یا عینلی زینلی خوانده میشود) یک سلسله عمارات زیبا بوسیله ٔ وزیر شهیر رشیدالدین برپا شد که بعدها به ربع رشیدی معروف گردید. (نزهةالقلوب ص 76). نامه ای در دست است که رشیدالدین ضمن آن از پسرش خواسته که چهل تن پسر و چهل تن دختر رومی برای تکثیر جمعیت و اسکان در یکی از قراء کوی جدید بفرستند. (رجوع بتاریخ ادبیات براون ج 3 ص 83 شود). و از دلائلی که تأیید میکند تبریز پایتخت و مرکز شاهنشاهی پهناوری از رود جیحون تا مصر بود بکار رفتن سکه های طلا و نقره و کیل و گز برابر واحد تبریز در آن نواحی است . در سال 705 هَ . ق . جانشین غازانخان ، اولجایتو پایتخت را از تبریز به سلطانیه منتقل ساخت ... از آنچه درخور ذکر میباشد مسجد بزرگی است که وزیر تاج الدین علیشاه در 711 هَ . ق . (در خارج کوی مهادمهین ) به بنای آن پرداخت . در 717 هَ . ق . زمان ابوسعید، رشیدالدین وزیر مستعفی به تبریز رفت اما سال بعد برای روبرو شدن با قضاء محتوم آنجا را ترک گفت ، املاک او مصادره وربع رشیدی تاراج گردید. سپس فرزند وی غیاث الدین بنابخواهش ابوسعید به قدرت رسید و ربع رشیدی را توسعه داد... .
جلائریان و چوپانیان : در زمان جلائریان تبریز مجدداً مرکز حکومت شد و اشرف 744 - 756 هَ. ق . یکی از امراء جلایریان نفوذ و قدرت را از تبریزتا فارس بسط داد. از آثار جلایریان مقبره ٔ دمشقیه است و دیگری بنای عظیم دولتخانه که بامر سلطان اویس بنا شده و دارای بیست هزار اطاق بود.
عصر تیمور: نخستین یورش تیمور به ایران بسال 786 هَ . ق . تا سلطانیه بود. در سال 787 هَ . ق . تقتمش عده ای از سپاهیان خود را به آذربایجان فرستاد. این عده به تبریز حمله کردند و پس از استیلا دست بغارت زدند و کمال خجندی یکی از مشایخ بزرگ ایران را مقتول ساختند. در سال 788 سلطان احمد جلایری که تازه وارد تبریز شده بود بوسیله ٔ تیمور طرد شد و تیمور در شام غازان اردو زد و غرامتی بنام (مال امان ) از مردم تبریز گرفت . در 795 هَ . ق . تیول هلاکو که شامل آذربایجان ، ری ، گیلان ، شیروان ، دربند و سرزمین های آسیای صغیر بود به میرانشاه بخشیده شد و تبریز پایتخت این اراضی گردید و سه سال بعد میرانشاه دیوانه شد و دست بقتل وویران ساختن بناها زد و در 802 هَ . ق . به امر تیمور، میرزا عمر پسر میرانشاه به امارت رسید. پس از تیمور بین عمر و برادرش ابوبکر نزاع افتاد. در سال 809 مجدداً تبریز بدست سلطان احمد جلایری افتاد و مردم شادی بسیار نمودند. در ربیعالاول همان سال ابوبکر به تبریز حمله کرد ولی بر اثر شیوع بیماری طاعون جرأت نکرد وارد شهر شود.
قره قویونلوها: در 809 هَ . ق . قره یوسف یکی از ترکمانان قره قویونلو در کنار رود ارس بر ابوبکر چیره شد. ابوبکر هنگام عقب نشینی شهر تبریز را دستخوش تاراج قرار داد...
در سال 823 قره یوسف درگذشت . میرزا بایسنقر موفق شد تبریز را مسخر سازد. شاهرخ پس از اینکه پسران قره یوسف را در زمستان شکست داد، در 832 اسکندر پسر قره یوسف را که بسلطانیه دست یافته بود منهزم ساخت ، و در 834 آذربایجان را به ابوسعید پسر قره یوسف که اظهار اطاعت کرده بودبخشید. سال بعد ابوسعید به دست برادرش اسکندر مقتول شد و شاهرخ بار دیگر به تبریز آمد، اسکندر عقب نشینی کرد و برادرش جهانشاه بشاهرخ پیوست و اظهار اطاعت ومودت کرد و در زمستان سال 839 حکومت آذربایجان را به جهانشاه سپرد. بنای مهمی که جهانشاه در تبریز برپاساخت ، مسجد کبود (گوگ مسجد) است (اگرچه برزین بنای این مسجد را از بیگم خاتون زن جهانشاه میداند).
آق قویونلوها: در 872 هَ . ق . جهانشاه بدست اوزن حسن کشته شد، با آنکه حسنعلی درویش پسر اسکندر و پس از او حسنعلی پسر دیوانه ٔ جهانشاه به تخت تبریز نشستند و موردحمایت ابوسعید تیموری واقع شدند، اوزن حسن در 873 تبریز را متصرف شد و پایتخت خود قرار داد. حسن در 882هَ . ق . درگذشت و در مدرسه ٔ نصریه که خود ساخته بودمدفون گشت . و پسر وی یعقوب هم پس از دوازده سال سلطنت نسبةً آرام وفات یافت و در همان مدرسه دفن شد. یعقوب در 888 در باغ صاحب آباد قصر هشت بهشت را بنا کرد. گویند در سقف ایوان این قصر تصویر جنگهای مهم ایران و تصاویر سفرا و غیره نقاشی شده بود. در حرمسرای این کاخ هزار زن سکونت داشتند و در پهلوی کاخ یک میدان بزرگ و یک مسجد و یک بیمارستان که میتوانست هر روزاز هزار بیمار پذیرائی کند بنا شده بود.
صفویه : اسماعیل اول در 906 هَ . ق . میرزاالوند آق قویونلو را شکست داد و به تبریز دست یافت . بیشتر مردم تبریز را که مذهب تسنن داشتند مجبور بقبول مذهب شیعه کرد و مخالفین را بسختی سرکوب ساخت و بسبب کینه ای که از آق قویونلوها داشت قبر گذشتگان آنان را شکافت و اجساد آنان را آتش زد و ویرانی هایی در آن شهر بوجود آورد. در 920 هَ . ق . بر اثر جنگ چالدیران قشون عثمانی وارد تبریز شدند و پس از تصرف خزاین شاهان و کوچاندن هزار نفر صنعتگر به قسطنطنیه عقب نشینی کردند و همین امر موجب شد که پایتخت شاه طهماسب به نقطه ٔ دورتری یعنی قزوین منتقل شد. در 941 هَ . ق . سپاهیان عثمانی وارد تبریز شدند و مدتی بر آن دیار فرمانروایی کردند تا عاقبت بر اثر سرما مجبور به عقب نشینی شدند. سپاهیان ایران فرصت را غنیمت شمرده بر آنان تاختند و تا شهروان پیش رفتند. در 955 سلطان سلیمان مجدداً به تبریز حمله کرد و پس از پنج روز توقف بر اثر از بین رفتن آزوقه بدست سربازان ایران مجبور به عقب نشینی شد. در 962 هَ . ق . قرارداد صلح بین ایران و ترک منعقد شد، و سی سال دوام یافت . در 993 هَ . ق . بار دیگر سپاه ترک به تبریز حمله ور شدند و با دادن سه هزار تن تلفات به تبریز دست یافتند و شهر را سه روز غارت کردند. با آن که لشکریان ایران به فرماندهی حمزه میرزای ولیعهد لشکر ترک را آسوده نمیگذاشتند وشهر دست به دست میگشت در 998 بنا به قرارداد شوم شهرهای مغرب ایران و ماوراء قفقاز به دست ترکها افتاد و عملاً بر تبریز دست یافتند. ولی هفت سال بعد شاه عباس بطور ناگهانی اصفهان را ترک گفت و پس از دوازده روز خود را به تبریز رسانید و لشکر ترک را شکست داد وحاکم شهر را تسلیم کرد و مردم تبریز ترکان شکست خورده را به خاک و خون کشیدند، و به دعوت


دانشنامه عمومی

تبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاریخ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده است.


در سال ۲۴۴ هجری قمری و در زمان حکومت ابوالفضل جعفر متوکل (خلیفهٔ عباسی) تبریز با خاک یکسان شد و تا پیش از پایان حکومت متوکل دوباره بازسازی گردید.
در سال ۴۳۴ هجری قمری تبریز از زمین لرزه سخت آسیب دید. منجمی به نام «ابوطاهر شیرازی» نیز این زمین لرزه را پیش بینی کرده ود. در سفرنامه ای که از ناصر خسرو برجای مانده، به این زمین لرزه اشاره شده است:
تبریز ( تلفظ راهنما·اطلاعات) کلانشهری در منطقه آذربایجان ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر، بزرگ ترین قطب اقتصادی منطقهٔ آذربایجان ایران و مناطق آذری نشین بوده و مرکز اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می شود.
بیشینه: ۱۸+ C°
شهر تبریز است و جان قربان جانان می کندسرمهٔ چشم از غبار کفش مهمان می کند

تبریز (ابهام زدایی). واژهٔ تبریز در موارد زیر کاربرد دارد:
تبریز؛ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی در شمال غرب کشور.
شهرستان تبریز؛ یکی از شهرستان های نوزده گانهٔ استان آذربایجان شرقی در شمال غرب ایران.
بخش مرکزی شهرستان تبریز؛ یکی از بخش های دوگانهٔ شهرستان تبریز در مرکز استان آذربایجان شرقی.
قالی تبریز؛ یکی از قالی های ایرانی بافت تبریز.
من تبریز؛ واحد اندازه گیری.
بازار تبریز؛ یکی از بزرگ ترین و مهم ترین بازارهای سرپوشیده در سطح ایران و قارهٔ آسیا
تبریز کوچه سی؛ یکی از محله های بناب در جنوب غرب استان آذربایجان شرقی.
تبریزخاتون؛ یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان دیواندره در شمال استان کردستان.
برده رش تبریزخاتون؛ یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان دیواندره در شمال استان کردستان.
تبریزک (ماه نشان)؛ نام روستایی در شهرستان ماهنشان، استان زنجان.
تبریزک (بویین زهرا)؛ نام روستایی در شهرستان بوئین زهرا، استان قزوین.
الم لی تبریز؛ نام روستایی در شهرستان پارس آباد، استان اردبیل.
تبریزآباد؛ نام روستایی در شهرستان قم، استان قم.

تبریز یا «توریز» یا «توریژ» یا «تورژ» و «دورژ» در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تو لرز» (با زبر «ت» و سکون «و») و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاریخ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده است. در زمان های دورتر، این واژه به گونۀ «تورژ یا توریژ» هم آمده است که همان معنی گفته شده در بالا را دارد. همچنین تبریز در نوشته های تاریخی و باستانی به گونۀ «دورژ» نیز آمده است که باز به همان معنای «ریخته یا ریخته شده» ی پهلوی باستان و تالشی امروز است. «دورژ» از بن و مصدر «دورِژئ یا دورِژئی» به معنا و تویین «ریزش و ریزش کردن» پهلوی و تالشی است. در پهلوی باستان و تالشی و تاتی بازمانده از آن، در گویش ها و لهجه های گوناگون این زبان باستانی، حروف « ژ ، ج ، ز» در بسیاری از واژه ها، یکی بوده و به جای هم تلفظ شده و صدا می دهند. مانند « روژ، روج، و روز» که هر سه همان روز فارسی شده است. حروف «ج، و چ» نیز مانند آنها به جای هم تلفظ می شوند. همچنین در بسیاری از واژه های پهلوی و تالشی حرف «و»، در برآمد آن به زبان فارسی به حرف «ب» در می آید. مانند:«اردویل یا آرداویل» به اردبیل، «سه وه لان»، به سبلان، و نیز «توریز یا توریژ»، به تبریز. بنابرین تبریر همان معنای « ریخته» یا «ریخته شده از تَو یا تب» یا «ریخته شده از تب و لرز زمین یا زلزله» است.


نقل قول ها

تبریز، از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی.
• -> قطران تبریزی
• «مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنهٔ اربع و ثلاثین و اربعمائه (۴۳۴) و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند؛ و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک می گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی دانست. پیش من آمد دیوان منحیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.» -> سفرنامه ناصرخسرو، ناصرخسرو قبادیانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَبْریز، مرکز استان آذربایجان شرقی و شهرستانی به همین نام در آن استان می باشد.
این شهرستان با ۱۹/۱۶۷‘۲ کمـ ۲ وسعت، از شمال به شهرستان ورزقان، از شمال غربی و غرب به شهرستان شبستر، از شمال شرقی به شهرستان هریس، از شرق به شهرستان بستان آباد، و از جنوب به شهرستان اسکو محدود است. شهرستان تبریز براساس تقسیمات کشوری سال ۱۳۸۴ش متشکل از دو بخش به نام های مرکزی به مرکزیت شهر تبریز، و خسروشهر (خسروشاه سابق) به مرکزیت خسروشهر و ۶ دهستان و ۴ شهر به نام های تبریز، باسمنج، سرد رود و خسروشهر است. شهرستان تبریز در ناحیه ای نیمه کوهستانی ـ نیمه جلگه ای واقع است. جلگه وسیع تبریز به شکل مثلثی است که قاعده آن حاشیه شرق دریاچه ارومیه، و دو ضلع دیگر آن فصل مشترک جلگه با منطقه کوهستانی عینالی (عون بن علی) با روند شمال غربی به جنوب شرقی و بلندی های پایانه توده آتشفشانی سهند با روند شمال شرقی به جنوب غربی است. بدین ترتیب، منطقه شهرستان تبریز یک جلگه میان کوهی به شمار می آید که به سمت غرب و شمال غرب از بریدگی های بلندی های آن کاسته می شود و محور بزرگ آن از شمال شرق به جنوب غرب امتداد دارد و شیب ملایم آن ۳٪ تا ۴٪، و ارتفاع متوسط آن ۳۵۰‘۱ متر از سطح دریا ست. با توجه به تحولات ساختمانی و مُرفوکلیمایی این جلگه، عوارض و عناصر قابل تشخیص آن به دو گونه هستند که به نواحی مرتفع و مناطق کم ارتفاع و مسطح می توان تقسیم کرد. میشوداغ (کوه میشو) در جنوب و جنوب غربی شهرستان مرند (شمال جلگه تبریز)، و شمال دریاچه ارومیه جلگه های تبریز و مرند را از همدیگر جدا می سازد و در منطقه صوفیان در فاصله ۳۰ کیلومتری تبریز توسط تپه ماهورهایی به موروداغ می پیوندد. در سمت شمال شرقی تبریز موروداغ قرار دارد و بلندترین نقطه آن ۲۱۰‘۲ متر است. جهت گیری این کوهستان شرقی ـ غربی است.حد جنوبی جلگه و شهرستان تبریز کوه سهند است. این کوه که از کوهستان های منفرد ایران به شمار می آید، یک توده آتش فشانی خاموش است که ۳ قله مخروطی نزدیک به هم دارد. بلندترین قله آن جام داغ با ارتفاع ۷۱۰‘۳ متر است. در دامنه های کوه سهند برخی چشمه های آب گرم وجود دارد. با این که سهند اکنون دارای یخچال های طبیعی نیست، ولی آثار یخچال های دیرین در آبریز شمالی قللی که در تبریز نمایان هستند، دیده می شود، چنان که در سلطان کوه با ارتفاع ۳۰۰‘۳ تا ۴۰۰‘۳ متر یک محوطه یخچالی در سر بالایی قریه آستاری نمودار است. دامنه های سهند از ارتفاع ۵۰۰‘۲ متر به پایین پوشیده از چراگاه های طبیعی و غنی است که محل ییلاق عشایر آذربایجان است. وسعت این مراتع در حدود ۵۰۰‘ ۵۵۷ هکتار برآورد شده است. شهرستان تبریز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار دارد و به لحاظ موقعیت توپوگرافی و گستره های کوهستانی، شرایط خاص اقلیمی و نزولات جوی، از جریان های سطحی دائمی و فصلی متعدد برخوردار است که مهم ترین آن ها عبارت اند از:۱- آجی چای، یا تلخه رود:این رودخانه با ۲۶۵ کمـ درازا مهم ترین رودخانه از جریان های سطحی منطقه، و بزرگ ترین رودخانه شهرستان و شهر تبریز است. آجی چای از ارتفاعات سبـلان و گردنـه نیر (میــان راه سراب و اردبیل) سرچشمه می گیرد و با عبور از جلگه سراب و پس از دریافت رواناب های جاری از ارتفاعات بزقوش، قوشا داغ و سهند در جهت عمومی شرقی ـ غربی، از شمال شرقی وارد جلگه تبریز می شود و با ادامه راه در این جلگه و برخورد با مناطق باتلاقی، در امتداد جاده تبریز ـ آذرشهر به سمت جنوب غربی جریان می یابد و درحوالی گاوگان در محل داش کَسَن به دریاچه ارومیه می ریزد. برخی از ریزابه های این رودخانه از اراضی گچی و نمکی عبور می کند و مقادیر بسیاری املاح همراه خود می آورد که سبب شوری آن می شود و استفاده آبیاری از آن را غیر از فصول سیلابی ناممکن می سازد. در حوالی تبریز دو پل بر روی این رودخانه وجود دارد: یکی در راه ارسباران در قریه ونیار، و دیگر پلی بزرگ در سمت شمال شهر در نزدیکی فرودگاه تبریز که با سنگ و آجر ساخته شده است و تا چندی پیش تنها پل بر سر راه تبریز ـ مرند بود و امروز جزئی از آثار تاریخی محسوب می شود و عبور و مرور از روی آن صورت نمی گیرد و در نزدیکی آن پل بزرگ دیگری ساخته شده است.۲- مهران رود، یا مهرانه رود، میدان چای:این رودخانه به درازای ۶۱ کمـ از ارتفاعات شمالی سهند مانند کمال داغی و شِرشرِ داغی سرچشمه می گیرد و در جهت شمال جریان می یابد. این رود از به هم پیوستن ۳ ریزابه به نام های توله سرچای، بارالی چای و باغچه دره سی تشکیل، و پس از عبور از دره با سمنج وارد جلگه تبریز می شود و سرانجام در نزدیکی پل فرودگاه به آجی چای می پیوندد. ۳- لیقوان رود:این رودخانه از کوه های سهند سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن اراضی زراعی لیقوان در نزدیکی باسمنج به مهران رود می پیوندد. ۴- رودخانه گماناب، یا کومورچای:این رودخانه از ارتفاعات کسبه و آغ داش سرچشمه می گیرد و در جهت شمال به جنوب جریان می یابد. طول رودخانه تا تبریز ۴۲ کمـ ، و منبع تأمین آب آن ذخایر برفی و چشمه سارهاست. ۵- آب نهند:این رودخانه از یکی از شاخه های قراداغ به نام کوه کسبه سرچشمه می گیرد و به سوی جنوب سرازیر می شود و در نزدیک روستای نهند شعبه دیگری به آن می پیوندد و سپس در نزدیکی پل ونیار به آجی چای می ریزد. امروزه سدی بر روی آن بسته شده است که بخشی از آب آشامیدنی شهر تبریز از آن تأمین می شود.در شهرستان تبریز ذخایر آب های زیرزمینی فراوانی وجود دارد. ۴۰۰ رشته قنات در این شهرستان شناسایی شده است که ۳۶۱ رشته از آن ها دایر و فعال است. شهرستان تبریز از نظر اقلیمی از مناطق سردسیر کشور به شمار می آید و دارای زمستان هایی سرد و تابستان هایی معتدل است.بیشتر بارش های شهرستان تبریز ناشی از ورود توده هوای مدیترانه ای است. همچنین ورود جریان هوایی اطلس شمالی نیزبا سرمای شدید و بارش برف همراه است. موقعیت دره تبریز و کوه های مرتفعی که این دره را در برگرفته اند و جبهه هوای سردی که از شمال غرب آذربایجان به جلگه تبریز وارد می شود، از دیگر عوامل مؤثر در بارش های این شهرستان هستند.متوسط بارندگی سالانه شهرستان تبریز ۳/۲۶۱ میلی متر است. هوای منطقه از رطوبت نسبی کمی برخوردار است. متوسط رطوبت نسبی آن ۵۱٪ است. تبریز یکی از مناطق بادخیز به شمار می آید. بررسی جریان وزش باد به لحاظ جهات جغرافیایی، سرعت و دفعات وزش باد در طی ۱۰ سال (۱۳۷۱تا ۱۳۸۱ش) نشان می دهد که بادهای محلی با شدت و ضعف از تمامی جهات به سوی شهر می وزند. معروف ترین آن ها باد شرقی است که در تمامی طول سال از سمت شرق می وزد و دیگری باد شمال شرق است که از نظر دفعات و شدت وزش، از تمامی بادهای زمستانی بیش تر است. از جمله بادهای محلی تبریز آق یِل (باد سفید) است که در اسفندماه می وزد و ذوب برف ها را تسریع می نماید و دیگر بادِ مِه است که سرد است. باد نامنظم دیگری نیز وجود دارد که هنگام وزش، هوای تبریز را آلوده می کند و گرد و غبار بر روی شهر می گستراند؛ این باد را گِچی قران (بُزکُش) گویند. اقلیم تبریز در نواحی شمالی شهر نیمه خشک سرد، و در قسمت جنوب در دامنه های سهند نیمه خشک تا مرطوب است. شهرستان تبریز به عنوان یکی از قطب های صنعتی و تجارتی کشور، و به سبب موقعیت و جایگاه جغرافیایی از لحاظ حمل و نقل از اهمیت و موقعیت ویژه ای برخوردار است. وجود مبادی ورودی و خروجی شهرستان از طریق حمل و نقل جاده ای و راه آهن، ارتباط با استان های هم جوار و نوار مرزی با کشورهای همسایـه، ارتباط با استان های جنوبی کشور از طریق جاده تبریز ـ تهران، و ارتباط از مرز بازرگان با کشور ترکیه، مهم ترین شبکه ارتباطی ایران با کشورهای اروپایی است. همچنین محور تبریز ـ جلفا نیز ارتباط ورود و خروج استان را از طریق جلفا، نوردوز و خداآفرین، با کشورهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان برقرار می سازد. شهرستان تبریز دارای یک فرودگاه است که در ۱۳۳۶ش احداث شده، و از ۱۳۷۰ش به سطح فرودگاه بین المللی ارتقا یافته است. همچنین شبکه راه آهن، ارتباط شهرستان را از طریق تبریز ـ جلفا به مرز جمهوری خودمختار نخجوان، و از طریـق تبریز ـ صوفیان ـ رازی به مرز ترکیه، و همچنین از طریق شبکه سراسری به تهران و نقاط دیگر کشور تأمین می کند. برآوردهای مطالعاتی و نتایج دو سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ش نشان می دهد که جمعیت این شهرستان به طور مداوم در حال افزایش بوده است. این افزایش نه تنها در نقاط شهری، بلکه در نقاط روستایی نیز مشهود بوده است. شرایط اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی این شهرستان و وجود شهر تبریز موجب شده است که از تراکم نسبی بالایی برخوردار باشد، چنان که جمعیت نسبی در ۱۳۷۵ش به ۹۶/۵۸۱ تن در هر کم ۲ رسیده است. جمعیت شهرستان تبریز (بر اساس محدوده تقسیمات کشوری ۱۳۸۰ش) در سرشماری عمومی ۱۳۷۵ش، ۱۲۸‘۳۲۱‘۱ تن بوده است. از این شمار ۱۵۴‘۲۲۷‘۱تن در شهرها، و ۹۷۴‘ ۹۳ تن در روستاها ساکن بوده اند. مردم شهرستان تبریز به زبان ترکی با گویش آذری (آذربایجانی) سخن می گویند و زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کاربرد دارد. بیش از ۹۰٪ از جمعیت ساکن در این شهرستان به زبان ترکی گفت و گو می کنند. مردم تبریز مسلمان و بیش تر شیعه امامی هستند. از جمعیت تبریز اندکی نیز ارمنی و آشوری اند. اقتصاد شهرستان تبریز بر پایه تجارت، صنعت، کشاورزی، باغ داری و دامداری استوار است. بنا بر برآورد مرکز آمار ایران در ۱۳۸۲ش در شهرستان تبریز ۵۴۹‘۱۹ واحد کارگاهی فعال بوده که ۸۶/ ۵۸٪ از کارگاه های صنعتی استان است. در شهرستان تبریز ۴ شهرک صنعتی با مساحت ۲۵۱ هکتار دایر است. صنایع دستی از دیگر بخش های اقتصادی این شهرستان است. قالی بافی، معرق کاری، سفالگری، گلیم بافی و طراحی قالی از مهم ترین فعالیت های این بخش است. فرش های تبریز از نظر نوع بافت، طرح و رنگ، در میان صنعت فرش بافی ایران ممتاز است و بازار جهانی دارد.در شهرستان تبریز هنوز معادن فلزات شناسایی نشده، و معادن موجود بیش تر مربوط به مصالح ساختمانی و سنگ های تزیینی است. این مصالح ساختمانی شامل پوکه معدنی، تراورتن، سنگ لاشه و گرانیت است.
جغرافیای شهر تبریز
این شهر در °۳۸ و ´ ۳ عرض شمالی و °۴۶ و ´۱۵ طول شرقی، در فاصله ۵۰ کیلومتری شمال شرقی دریاچه ارومیه، و نیز ۵۰ کیلومتری دامنه شمالی رشته کوه سهند در بخش میانی استان واقع شده است.تبریز بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر در شمال غرب و غرب ایران است و از لحاظ سیاسی، بازرگانی، صنعتی، نظامی و فرهنگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.در سرشماری آبان ماه ۱۳۷۵ این شهر دارای ۰۴۳‘۱۹۱‘۱ تن جمعیت بوده است. تبریز به سبب برخورداری از موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب یکی از جاذب ترین و مهاجرپذیرترین شهرهای استان است و با ۰۶/۲٪ نرخ رشد جمعیت، بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان شهرهای استان آذربایجان شرقی دارا ست. شهر تبریز به شکل جلگه میان کوهی یا چاله نسبتاً بزرگی است که از ۳ طرف جنوب، شمال و شرق به وسیله رشته کوه های سهند در جنوب، پکه چین (۵۰۰‘۲ متر) در شمال شرقی، بابا باغی (۳۰۰‘۲ متر) و عینالی یا سرخاب (۸۰۰‘۱ متر) در شمال شرقی و شمال احاطه شده، و از جانب غرب به اراضی هموار و شوره زاری که مخروط افکنه آجی چای به وجود آورده، محدود است. دو رودخانه آجی چای و مهران رود در تبریز جریان دارند. آجی چای در جهت شرقی ـ غربی جاری است و پس از قطع عینالی در ایستگاه آخوله وارد دشت تبریز می شود (دنباله مقاله)، مهران رود را در تبریز میدان چای می نامند. این رود پس از ورود به تبریز در جهت شرق به غرب، و پس از عبور از محلات شمال شرق و شمال مانند باغمیشه، بیلان کوه (ولیان کوه)، ششکلان، امیرخیز و چوست دوزان در نزدیکی فرودگاه به آجی چای می پیوندد. این رودخانه شهر تبریز را به دو بخش شمال و جنوب تقسیم می کند و چندین پل بر روی آن بسته شده است که از شرق به ترتیب این هاست:۱- پل میدان شهید فهمیده؛۲- پل قدیم محله قله؛۳- پلی در خیابان آب رسانی شمالی؛۴- پل قدیم معروف به پل سنگی در محله ای به همین نام؛۵- پل منصور (بهشتی)؛۶- پل قدیم و جدید قاری در ششکلان؛۷- پلی در خیابان فلسطین (ملل متحد سابق)؛۸- پل منجم؛۹- پل جدیدالاحداث کمربندی.بستر این رود عموماً در تابستان خشک و حتی انباشته از زباله است. شهر تبریز دارای آب و هوای معتدل مایل به سرد است. میانگین حداکثر دما °۹/۱۷+ و میانگین حداقل آن °۶/۶- سانتی گراد است و میانگین بارندگی سالانه آن ۳۰۸ میلی متر، و روزهای یخ بندان آن نیز حدود ۱۰۲ روز است.
حوادث طبیعی و آسیب ها
در این بخش به حوادث طبیعی و آسیب ها از قبیل زمین لرزه ها سیل ها و بیماری ها و ... که در تبریز اتفاق افتاده است پرداخته می شود.
← زمین لرزه ها
...
[ویکی فقه] تبریز (روزنامه). تَبْریز، روزنامه ای سیاسی و خبری که به زبان فارسی و در فاصلۀ سال های ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م و دست کم تا اواخر دهۀ ۴۰ش، منتشر می شد.
روزنامه تبریز در سه دورۀ جداگانه در شهر تبریز منتشر می شد:
← دوره اول
(۱) اسناد، سازمان اسناد ملی ایران، شعبۀ تبریز.(۲) اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا، مرکز اسناد ریاست جمهوری، تهران، ۱۳۸۳ش.(۳) براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۷ش.(۴) برزین، مسعود، شناسنامۀ مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.(۵) بیات، کاوه و مسعود کوهستانی نژاد، اسناد مطبوعات، تهران، ۱۳۷۲ش.(۶) تبریز (روزنامه)، تبریز، شماره های مختلف.(۷) روستایی، محسن و غلامرضا سلامی، اسناد مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.(۸) صدرهاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، ۱۳۶۴ش.(۹) کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.(۱۰) مجیدی، موسی، تاریخچه و تحلیل روزنامه های آذربایجان، ۱۲۳۰-۱۳۸۰، تهران، ۱۳۸۲ش.

پیشنهاد کاربران

تبریز نام تبریز از ملکه ترکها تومروس یا تومریس گرفته شده

ریشه ی کلمه ی #تبریز ✅


قبل از هر چیز اعلام شود که نام های مناطق فقط یک احتمال هستند و ما بیشترین و قوی ترین احتمال را منتشر میکنیم.

از این احتمالات میشود هر چیزی را نوشت هر چیزی برای هر نامی میشود منطبق کرد مگر اینکه در تاریخ آن نام مانند آذربایجان تفسیر شود.
و این تفسیر برای تبریز بسیار بسیار نزدیک است و از نام ها و تفاسیری همچون چیزی که تب را میریزد قوی تر است حتی تفسیر های مانند چشمه ی آب گرم که چشمه ی آب گرمی وجود ندارد یا اینکه گرم بنامند مضحک است آنجا گرم و نیمه گرم نیست و مضحک ترین آن بند کردن به پهلوی و امثالم بدون ریشه یابی و احتمالا آذری دادن به آن است که همگی ضعیف ترین تفسیر به تبریز هستند و خنده دار این است که نام تبریز که شهر ترک نشین است را به هر زبانی جز ترکی تفسیر کرده اند. ♦️

این پست صرفا برای حل ابهامات است.


Dav
در فارسی به صورت دیو
در ترکی به صورت داغ به معنی کوه
هر چند در آسیای میانه به داغ تاغ گویند. 🛑

در بازیدید شاه آشور در قدیمی ترین منبع تبریز را قلعه ی بلند دانسته و این قوت بخش تفسیر داغ است که به بلندی آن اشاره دارد که بعدا به شهر اطلاق شده است. 🔴

داغ از فعل تاخماق اشاره به کوبش و قدرت کوه دارد این فعل بارها در اورخون تکرار شده
و احتمالا در نام تبریز به صورت تاخار - داغار وجود داشته
واژه ی داغ در فارسی به معنی بسیار گرم در سومری به صورت تاب است و همچنین واژه ی تب در فارسی از این بن است و نشانگر تبدیل غ - ب - و است و از تخریب گرما به آن گفته شده و مستقیما به تاخما در ترکی اشاره دارد. داغیلماق و داغان شدن همگی از این بن هستند. ♦️

ایز پسوند بزرگی در ترکی
گلدین : آمدی
گلدین ایز : آمدید
دنیز
تنگ ایز : نفس تنگ گننده ی بزرگ

پسوند ایز در مغولی به صورت آشکار چنگیز به معنی بزرگ جنگ وجود دارد.


در انتها جای گفتن دارد که و - غ به صورت شبیه در عام تلفظ میشوند ( کاوقا ترکیه قووقا آذربایجانی - سووق - فعل سووماق که به صورت oo کشیده هستند و احتمال تبدیل بسیار بهم دارند در ترکیه به صورت soğuk نوشته میشود در آذربایجانی soyuq عواما با گ کوچک که در آذربایجانی وجود دارد اما ثبت نشده استفاده میشود
باغلا - بااالا - بائلا
از جمله بزرگترین تبدیل این فرم میتوان به قووماق - qovmaq که در بعضی شهر ها قوغماق - qoğmaq تلفظ میشود. )

داغاریز :
جای بسیار بلند و مستحکم همانند کوه ❇️

تفسیر دوم هم میتوان گفت که اشاره به کوه ها ی اطراف تبریز اشاره کند
داغ آراسی یا پسوند های باستانی حذف شده و تغییر یافته امثالهم
تفسیر اول بنا به حرف پادشاه آشور قدرتمند تر است.

تبریز ( تب ریز ) اسم جاهایی که اولشان تب دارنند. مثل طبرستان ( تبرستان ) . تبر. طبس ( تبس ) تبلیس ( تیفلیس ) . تب سی اسم جاهایی که ریز دارنند. مثل مهریز. نیریز. سیریز. کهریز. کهریزک. اوریز. آبریز. سیریز. . . . . . . ریز یک کلمه ی تورکی است. طرز ساختش به این صورت است. که کیریخ. قیریخ. سیریخ. میریخ. تیریخ. جیریخ. آریخ. ماریخ. شیریخ. . . . ریخ. ریخت. ریخته. و تولد فعل ریختن. از تورکی گرفته شده است.

تبریز قبلا نامش آتورپاتگان بوده است

شهری در آذربایجان شرقی با مردمی بسیار مودب و با معرفت این شهر شهر اولین هاست به قول بسیاری این منطقه خواستگاه زبان پهلویست هر چند الان جملگی ترک زبان هستند تبریز به دلیل بسیار سرد بودن در گذشته تقریبا هیچ بیماری ویروسی و باکتریائی در آن دوام نمیاورد به تبریز مشهور شده است در برخی از کتب به نام توری هم آورده شده است مسلما تومیریس و تاوریژ کلمات من ذر آوردی می باشد

معنی نام تبریز
معنی نام تبریز
به نظر میرسد تبریز در اساس نام آتشکده تب ریزنده شهر تبرمایس به ظاهر به معنی تب بر بزرگ بوده است

به نظر میرسد تبریز در اساس نام آتشکده تب ریزنده شهر تبرمایس ( به ظاهر به معنی تب بر بزرگ ) بوده است. چون شرح وجه تسمیه این شهر از زبان اولیاء چلبی و داستان شفایابی زبیده خاتون در خبر حمدالله مستوفی جز این نمی گویند: اولیا چلبی کلمه " تبریز" را به معنی "ستمه دوکوجو" ( ریزنده تف و تاب ) و این نام را با آتشفشانی دیرین کوه سهند مربوط دانسته است. وی فراموش کرده بوده است که ایرانیان قدیم پرستنده آتش آتشکده های خود بوده اند نه آتشفشانها که در اطراف تبریز هم خبری از آنها نیست.

درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز "حمدالله مستوفی" و "یاقوت حموی" می نویسند: "بنای تبریز از زبیده زن هارون الرشید است. وی که به بیماری تب نوبه مبتلا بوده؛ روزی چند در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماریش زایل می شود. به همین دلیل فرمود تا شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را "تب ریز" بگذارند. " می دانیم که پای زبیده خاتون بدین شهر نرسیده بود داستانها صرفاً بر پایه باور خاصیت شفا دهندگی آتشکده کهن تبریز که بر پایه وجه تسمیه نام شهر تبریز و دژ واقع بر روی تپه آن که تبدیل به محل آتشکده شده بوده، پدید آمده بوده است. در این روایت اساطیری هارون الرشید ( نگهبان دلیر ) جایگزین ایزد مهر مردم تبریز ( اُمرو خوارزمی ها و امیران گرجیها ) و زبیده ( همیشه بهار ) جایگزین الهه آناهیتا گردیده است. محل محرابه تبریز باید همان بقعه صاحب الامر بوده باشد که روایتش با گاو مقدس پیوند خورده است. شمس تبریزی مولانا نیز تجلی دیگری از ایزد مهر تبریزیان است:"شمس تبریزی که نور مطلق است آفتاب است و ز انوار حق است"

دو نام تارویی و تارماکیس مربوط به دو دژی می باشند که در محل شهر تبریز حالیه قرار داشته اند. لغت "تَر" ( تار ) در اوستا به معنی دفاع کردن است. لذا تارویی به معنی دژ کوچک است. و تارماکیس که به ظاهر سرانجام بعد از تلخیص های متوالی از جمله تبرمایس ( تاور - مایس= بزرگ نیرومند ) تبدیل به تبریز شده است، مرکب است از همان تَر ( تار یعنی دژ دفاعی ) ماک ( یعنی اصلی و پایدار در زبان مادی و سکایی کُردی ) و ایس ( به لغت اوستایی یعنی نیرومند ) . یعنی آن در مجموع به معنی دژ اصلی نیرومند است. هرتسفلد باستانشناس و ایرانشناس معروف آلمانی نامهای تارماکیس و تارویی با قرائتی نادرست تارواکسیا ( دژ بالنده ) و تواریر ( برخودار از نیرومندی ) آورده است.

در کتیبه سارگون دوم آشوری می خوانیم که شهر تارماکیس با کانال آب احاطه شده بوده است. سارگن در کتیبه چنین می گوید: "دیوارهای تارماکیس دو لایه بود. در اینجا خدقی به اندازه فرات است و اطراف آن را جنگلهایی پر پشت احاطه کرده اند. بناهای زیبایی در این شهر وجود دارند. هنگامی که من به شهر تارماکیس یورش بردم اهالی آنجا را ترک گفته و به صحراها گریختند. این سرزمین را به چنگ آوردم. در جاهایی مسکونی که به وضع جنگی استحکام یافته بودند نبرد کردم. دیوارهای همان دژها را تا به پی ویران کرده با خاک یکسان نمودم. خانه های داخل دژ را آتش زدم. آذوقه فراوان ساکنان آنجا را در آتش سوزاندم. انبارهای انباشته از جو را گشوده و آذوقه سپاهیان بی شمارم را تأمین نمودم. ۳۰ روستای اطراف دژ را سوزاندم. دود بر آسمان بر خاست. "

بنابراین آشکار است تارماکیس در جای صاف و گودی قرار داشته است. نظر به هیئت نام تبرمایس ( دژ نیرومند بزرگ ) معلوم میشود دژ تارویی ( دژ خرد ) بر بلندی تپه ای قرار گرفته بوده و نیاز چندانی به دیوار دفاعی بزرگ و حصین نداشته است و همانجایی است که بعداً تبدیل به آتشکده آذرآبادگان ( آتشکده درون دژ ) شده بوده است. بنابراین خود نام تبریز ( تاو - ور - ریز ) را می توان در اساس به معنی محل دژ نیرومند خرد گرفت و آن را اشاره به نام دژ تارویی کهن دانست نه تارماکیس ( تبرمایس= دژ نیرومند بزرگ ) که معنی نامش در نقطه مقابل معنی نام تارویی ( تاو - ریز ) قرار داشته است. سپاهیان هراکلیوس در جنگ با خسروپرویز آتشکده تبرمایس را سوزانده و از میان بردند. در مجموع معلوم میگردد که تارماکیس به معنی دژ نیرومند اصلی ( در محل ارگ تبریز؟ ) و تارویی به معنی دژ کوچک در قرون بعد تبرمایس ( دژ نیرومند بزرگ ) و تبریز ( تاو - ور - ریز ) یعنی دژ نیرومند خرد نامیده شده اند. از شواهد و قرائن بر می آید که تبرمایس در محلی صاف و گود و تبریز ( به معنی از بین برنده تب، همان آتشکده آذرآبادگان شهر ) در بلندی تپه تارویی واقع شده بوده است.

علی مفرد

تبریز به زبان تورکی به معنی امر به چنگ انداختن یا اتحاد داشتن، یکی شدن برای هدف خاص والبته دینی، ، ،


تب در زبان تورکی به معنی چنگ وریز امر به جمع شدن می باشد.
تبریز شهری که در گذشته دارای قناتهای فراوانی بوده می شود معنی کرد. .
تبریز شهر مقدس ، ، وادی مقدس ، ، ، که اقوامی که عقیده کفرومنحرفین اعتقادی داشتند رادر طول تاریخ در خود نابودکرده است وتنها قومی را که در خود نگهداشته است تورکان شیعه بوده است،
بنابر اشعار عاشیق ها دونیا تورکین دیر ، ، ، دونیا تبریزین دیر، ،

تبریز بانام تورکی در طول تاریخ زادگاه تورکان وجایی که از ان تورک زاییده می شود .
تبریز مرکز ۲۰۰۰۰ جنگجوی تورک اذربایجانی بود که در زمان معاویه بر علیه معاویه قیام کردندوازیاران مختار ثقفی بودند.
استاد شهریار، ، ، ، ، ، ، ، ، اذر قوشونی قیصر رومی نی اسیر اتمیش، ، ، ، کسرا اوزی سوزی دیر تاریخ که ناغیل اولماز، ،

لطفا تاریخ تبریز ، تورکان، را با مضخرفات وخیالات به نفع فراماسون ها وپان فارسها تغییر ندهید، ، ،


تبریز هیچ ربطی به اکراد و پهلویا ندارد قبل از پهلوی یه زبان التصاقی اینجا حاکم بود و الان هم یه زبان التصاقی کردها هم نمیخواد واسه ما ادعا شهر تبریز رو کنند چون ربطی به شما نداره و شما کمتر از 150 ساله با شهر نشینی آشنا شدید . خب شما دیگه ادعا نکنید خواهشا خودتون قبول دارید پشت کوه نشین بودید

بنده افتخار می کنم که اهل تبریز و آذربایجان شرقی ام
چون تبریز هم شهریار دارد هم پروین اعتصامی دارد هم جبار باغچه بان و سردار و سالار ملی
الله هامی سینا رحمت ایله سین من که اولاردان راضی ام تبریز هامی سنه قربان اولسون
جانیم سنه فدا تبریز

زنده باد قوم عزیزم تبریز. اگر تبریز نبود ایران هم نبود. تبریز مهد هنر و علم و دانش ادب است. تمام جهان در فقر و بدبختی دست و پا می زنند اما در تبریز فقری وجود ندارد. ایران باید افتخار کند که چنین قوم قدرتمند و باهوشی دارد.
تبریز یعنی جان, زندگی, عشق, محبت, دانایی, بزرگی و هر صفت زیبای دیگر.

ریشه ی کلمه ی #تبریز ✅
( دروغ نگید )

قبل از هر چیز اعلام شود که نام های مناطق فقط یک احتمال هستند و ما بیشترین و قوی ترین احتمال را منتشر میکنیم.

از این احتمالات میشود هر چیزی را نوشت هر چیزی برای هر نامی میشود منطبق کرد مگر اینکه در تاریخ آن نام مانند آذربایجان تفسیر شود.
و این تفسیر برای تبریز بسیار بسیار نزدیک است و از نام ها و تفاسیری همچون چیزی که تب را میریزد قوی تر است حتی تفسیر های مانند چشمه ی آب گرم که چشمه ی آب گرمی وجود ندارد یا اینکه گرم بنامند مضحک است آنجا گرم و نیمه گرم نیست و مضحک ترین آن بند کردن به پهلوی و امثالم بدون ریشه یابی و احتمالا آذری دادن به آن است که همگی ضعیف ترین تفسیر به تبریز هستند و خنده دار این است که نام تبریز که شهر ترک نشین است را به هر زبانی جز ترکی تفسیر کرده اند. ♦️

این پست صرفا برای حل ابهامات است.


Dav
در فارسی به صورت دیو
در ترکی به صورت داغ به معنی کوه
هر چند در آسیای میانه به داغ تاغ گویند. 🛑

در بازیدید شاه آشور در قدیمی ترین منبع تبریز را قلعه ی بلند دانسته و این قوت بخش تفسیر داغ است که به بلندی آن اشاره دارد که بعدا به شهر اطلاق شده است. 🔴

داغ از فعل تاخماق اشاره به کوبش و قدرت کوه دارد این فعل بارها در اورخون تکرار شده
و احتمالا در نام تبریز به صورت تاخار - داغار وجود داشته
واژه ی داغ در فارسی به معنی بسیار گرم در سومری به صورت تاب است و همچنین واژه ی تب در فارسی از این بن است و نشانگر تبدیل غ - ب - و است و از تخریب گرما به آن گفته شده و مستقیما به تاخما در ترکی اشاره دارد. داغیلماق و داغان شدن همگی از این بن هستند. ♦️

ایز پسوند بزرگی در ترکی
گلدین : آمدی
گلدین ایز : آمدید
دنیز
تنگ ایز : نفس تنگ گننده ی بزرگ

پسوند ایز در مغولی به صورت آشکار چنگیز به معنی بزرگ جنگ وجود دارد.


در انتها جای گفتن دارد که و - غ به صورت شبیه در عام تلفظ میشوند ( کاوقا ترکیه قووقا آذربایجانی - سووق - فعل سووماق که به صورت oo کشیده هستند و احتمال تبدیل بسیار بهم دارند در ترکیه به صورت soğuk نوشته میشود در آذربایجانی soyuq عواما با گ کوچک که در آذربایجانی وجود دارد اما ثبت نشده استفاده میشود
باغلا - بااالا - بائلا
از جمله بزرگترین تبدیل این فرم میتوان به قووماق - qovmaq که در بعضی شهر ها قوغماق - qoğmaq تلفظ میشود. )

داغاریز :
جای بسیار بلند و مستحکم همانند کوه ❇️

تفسیر دوم هم میتوان گفت که اشاره به کوه ها ی اطراف تبریز اشاره کند
داغ آراسی یا پسوند های باستانی حذف شده و تغییر یافته امثالهم
تفسیر اول بنا به حرف پادشاه آشور قدرتمند تر است.


🏞️ تبریز

نام تبریز از دو بخش تاپ ( تپه، بالا ) و ریز ( چشمه ) ساخته شده است و به معنی �ریزشگاه تپه� است؛ چرا که شهر تبریز زیر تپه عینالی جای گرفته و در شمال شهر تبریز محله ای به نام �سیلاب� هست که نشان می دهد تبریز در مسیر ریزش آب از بالای تپه به پایین بوده.

شهر �تبلیس� پایتخت کشور گورجستان هم درست مانند شهر تبریز در دامنه یک کوه به نام متا تسمیندا ( به معنی کوه مقدس ) بنا شده است و نام تبلیس هم مانند نام تبریز از دو بخش تب ( تپه، کوه ) و ریز ( ریزشگاه ) ساخته شده است و به معنی شهری در دامنه کوه است.

نیسگیلیم کدریم قاطارقاطاردی

جدای از معانی مختلف لغوی تبریز که در کتب لغت نامه درج شده، شهر تبریز خود یک تمدن و یک تاریخ است. که از جغرافیای مرزها فاصله گرفته و به یک فرهنگ تبدیل شده است. شهری متفاوت با مردمانی ویژه. نمونه ای از آن ها ستارخان، باقر خان، شهریار و پروین اعتصامی هستند که محال است کسی آن ها را نشناسد.
نمی شود فهرستی از شهرهای بزرگ ایران را تهیه نمود اما تبریز را به عنوان یک شهر زیبا و جذاب در آن قرار نداد، شمال غرب کشورمان در قسمت آذربایجان شرقی محل سکونت مردمانی آذری زبان است که به پاکی و سخاوت شهره اند. و خطه سرسبز خود را مانند جواهری گران قدر دوست داشته و برای رشد و بالندگی آن از جان می گذرند. از این رو است که شاهد پیشرفت های فرهنگی، مذهبی، علمی و… از آن ها در دوره های مختلف بوده ایم.

تور تبریز فارا گشت شما را به شهر ادب و هنر؛ شهر اولین ها؛ یکی از امن ترین شهرهای ایران؛ قطب اقتصادی منطقه آذربایجان؛ دومین شهر دانشگاهی ایران؛ قطب خودرو سازی ایران؛ شهر شکلاتی و یکی از مهم ترین شهرهای توریستی و گردشگری ایران همراه با جاهای دیدنی فوق العاده زیبای طبیعی و تاریخی می برد. همه این ها دلایلی مهم هستند که تبریز یکی از بهترین مقصد های گردشگری از زمان بنا گذاشتن سنگ ساخت آن در دوران اشکانیان و ساسانیان تا به امروز برای شما باشد که یک مسافرت خیلی لذت بخش با مرکز اصلی تور داشته باشی.

تبریز دارای آب و هوایی خنک و خاص می باشد با قدمتی نزدیک به 4500 سال. که اولین پایتخت ایران جدید نیز اسم گذاری شد و به قول سایت های خارجی سومین شهر بزرگ ایران پس از تهران و مشهد می باشد. تبریز پر از هتل های لوکس و شیک و تمیز می باشد. از هتل های 5 ستاره بین المللی همچون پارس ائل گلی و شهریار و کایا با امکانات مدرن گرفته تا هتل آپارتمان هایی که قیمت تور تبریز از تهران یا سایر شهرها را مناسب هر بودجه و سلیقه می کنند. وجود مراکز خرید مدرن و بازار سنتی فوق العاده دیدنی که ثبت جهانی شده است در کنار محصولات صنایع دستی ویژه که مختص تبریز و هنرمندان تبریزی بوده؛ لذت خرید در سفر شما را کامل پوشش می دهند و اگر اهل سوغاتی بردن باشی که صد در صد رضایت شما را با آسودگی و آرامش جلب می کند.

یاقوت حموی در �معجم البلدان� گزارش می دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان بومی �تِبریز� تلفظ می شده است. با توجه به این، مینورسکی باور دارد که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری کهن تعلق داشته باشد. این گویش به گویش های موسوم به گویش های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته است؛ یا به احتمال بیش تر، تلفظ تِبریز معرب شدهٔ نام شهر در باب فِعلیل ( در زبان عربی ) است. هم چنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به �زبان پهلوی شمالی� می باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می گیرد که این مسئله نشان می دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان های بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید پیش از اشکانیان برمی گردد.
شماری از خاورشناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشه ای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیت های گرمایی کوه سهند دانسته اند. هم چنین منابع ارمنی نام شهر را در سدهٔ پنجم ( یا چهارم ) میلادی، �تورژ� و �تَوْرِش� دانسته اند و به فارسی هم تَورز تلفظ کرده اند و با توجه به معنای متداول فارسی �تب ریز� و �تب پنهان کن� و احتمالاً نام تبریز �پنهان کنندهٔ تف و گرما� و با �جنبش های آتشفشانی کوه سهند� مرتبط بوده است. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری یکسان دارد و تبریز را در اصل �تپ ریز� می داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می شود و احتمالاً به خاطر چشمه های آب گرم اطراف آن است.

در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانهٔ دیگری وجود دارد؛ از جمله این که زبیده زن هارون الرشید به بیماری تب نوبه گرفتار شده بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آن جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را �تب ریز� بگذارند. هرچند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیهات از این دست را عامیانه و نادرست می داند.

بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ جهان اسلام، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری ( چشمه یا رود گرم ) می خوانده اند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری می نامیده اند. حتی در حال حاضر مردمان �قنبرآباد� در اطراف تبریز به این شهر توری می گویند. در نوشته های کهن ( برای نمونه ابوالفدا ) نام این شهر به شکل �تُوریز� آمده و هنوز هم در زبان های کردی و تاتی �توریز� و �تُوْری� به کار می رود.


کلمات دیگر: