کلمه جو
صفحه اصلی

زبان فارسی

دانشنامه عمومی

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود.
دکتر میر جلال الدین کزازی از پیشروان سره گرایی بر این باور است:
زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است.
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات پرباری داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.
فارسی از دیدگاه شمار و گوناگونی ضرب المثل ها در میان سه زبان نخست جهان است.با ورود واژگان از زبان عربی (و زبان های دیگری مانند یونانی، آرامی، ترکی و غیره) به زبان فارسی، این زبان از نظر تعداد واژه ها یکی از غنی ترین زبان ها شده است. در کمتر زبانی فرهنگ واژگانی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) یا فرهنگ سخن (در ۸ جلد) دیده می شود.

نقل قول ها

زبان فارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند.
• «زبان فارسی شیرین است، این زبان ماندنی است در اساسِ آن خللی وارد نخواهد شد، کاخی است که از باد و باران گزند نخواهد یافت زیرا این بذر سخن در جای جای سرزمین ما به بار نشسته است و با پارسی زبانان آن سوی مرزهای ایران هم مستحکم تر خواهد شد و گلهای تازهای خواهد داد و با میو ه هایی شیرین به بار خواهد نشست.»• سخنرانی در جلسهٔ افتتاحیهٔ انجمن بین المللی ایران شناسی»۶ خرداد ۱۳۸۹/ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۰ لوس آنجلس -> ژاله آموزگار
• «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» -> اصل ۱۵، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
• «زبان رسمی کشور تاجیکستان تاجیکی است همچنین زبان روسی به عنوان زبان معاشرت بین ملیت ها عمل می کند. همه خلق هایی که در قلمرو جمهوری تاجیکستان زندگی می کنند حق دارند آزادانه از زبان مادری خویش استفاده کنند.» -> اصل دوم قانون اساسی جمهوری تاجیکستان
• «از جمله زبانهای پشتو، دری، ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه یی، نورستانی، پامیری و سایر زبانهای رایج در کشور، پشتو و دری زبانهای رسمی دولت می باشند.» -> مادهٔ شانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان
• «از قدیم باین زبان، زبان دَری گفته اند البته درست ترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبانِ دَری است و باید گفت زبانِ دَری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخطِ آرامی نوشته اند.» -> تاریخ خط در ایران/از سعید نفیسی/به نقل از مجلهٔ کاوش، شمارهٔ اول، دورهٔ دوم، آبان ماه ۱۳۴۲، صص ۱۸‐۲۶.
• «تخریبِ زبانِ فارسی به وسیله یِ گویندگان و گزارشگرانِ ورزشیِ صدا و سیما و ضرورتِ آموزش دادن به ایشان و تصحیح کردنِ روندهایِ نادرست، از دغدغه هایِ اصلی و اساسی من شده است. احساس می کنم عده یی افتاده اند به جانِ این زبان و این زبان دارد آرام آرام، شاید هم خیلی سریع، سر و صورتی پیدا می کند که اگر ۴۰–۳۰ سال دیگر کسی بخواهد نوشته های درست استادان زبان فارسی را بخواند، نتواند. گویی موریانه به جان این زبان افتاده باشد.» -> علی میرزایی در مقالهٔ به جان زبان فارسی افتاده ایم
• «ازآنجائیکه جوشش پیوندهای جهان فرهنگی زبان فارسی، گاه گاهی نا راحتی های حلقات معین زبان ستیزان کشورهای مختلف حوزه فرهنگی آسیای میانه را تبارز می دهد، زمزمه هائی برپا کرده،های های فریاد براه می اندارند که زبان فارسی دری، فارسی ایرانی و فارسی تاجیکی سه زبان جداگانه بوده از ریشه بهم فرق دارند. این گروهکها مدعی می شوند که گویا زبان فارسی تاجیکی متعلق به تاجیکستان، دری مربوط افغانستان وفارسی هم مال ایران می باشد. ایشان واویلاها می کنند و نظریه های مندرآوردی بیشماری می آورند که گویا این سه زبان ازهم متفاوت بوده ریشه و تاریخچهً مشترکی باهم ندارند. این نظریه پردازیها که اصلاً پایهً علمی وتحقیقی نداشته و ندارد، عمدتاً یا ازتنگ نظریهای ناسالم ذهنی تیکه داران اقوام مختلف وقبیله سالاران منشاً می گیرد ویاهم ازطرف اربابان ماجرا جو، حسود و کورذهن که ظاهراً باسیاستهای تنش افزایی، بازیهای ویرانگر روز ویا هم اوامر باداران بیگانه خود، همآهنگی دارند، سرمیزند و می خواهند این ذهنیت کاذب را بکرسی نشانند که این سه گویش دارای یک ریشه نیستند.»ن -> رسول رهین استاد دانشگاه کابل
• «دلایل مستند و آفتابی وصحه گذاریهای زیاد تاریخی ونیز پژوهشهای همه جانبه محققان و زبان شناسان جهان در زمینه وجود داردکه ثابت می سازد دری و فارسی وزبان تاجیکی یک زبان واحد است ودرطول هزاره های تاریخی باهم ریشهً مشترک داشته اند، اگردر جایی تغییراتی درلهجه ها ویا ترادف واژه ها ویا در ورودکلمات بیگانه دربین واژه های این زبان گشن بیخ بمیان آمده باشد که مسلماً درخصلت هرزبانی نهفته است، معنی آنرا ندارد که این زبان واحد را به شاخه های دری، تاجیکی و فارسی جدا سازد.» -> رسول رهین استاد دانشگاه کابل
• «در ایران زبان باستانی (فارسی باستان) هیچ گاه جای به عربی نداد، بلکه دگرگون گردید. پس از آمدن اسلام، توأم با مقداری لغات عربی، به الفبای آن زبان تحریر شد.» برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، مقدمه.• این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است.• «پارس، پرسیس یا فارس، به سخن دقیقتر، کشور یا ملتی نیست، بلکه نام ایالتی است در کرانهٔ شمالی خلیجی به همین نام. ایرانیان هیج گاه این نام را به تمامی ممکلت اطلاق نکردند؛ ولی زبان خود را بدین نام می خوانند زیرا که گویش محلی فارس، زبان اصلی فرهنگی و سیاسی کشور شد- همتن گونه که گویش توسکانی زبان ایتالیایی، گویش کاستیلیایی زبان اسپانیایی و گویش مناطق مجاور لندن زبان انگلیسی گردید. نامی که خود ایرانی ها برای کشورشان همیشه به کار برده اند، و در سال ۱۳۱۴ شمسی (۱۹۳۵ میلادی) به بقیه جهان نیز تحمیل کردند، ایران است. این نام از واژهٔ قدیمی آریانم، حالت جمع مِلکی به معنای «سرزمین آریاها» مشتق شده است و قدمت آن به مهاجرت های نخست اقوام هندو-آریایی می رسد.»برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، بخش پیش از مسیحیت.• این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است.• «در دوره سامانیان (۲۶۲–۳۸۹ هـ ق)، پایتخت شان، بخارا، کانون احیای فرهنگ ایرانی شد. در عهد بیشتر پادشاهان سامانی، زبان رسمی، فارسی بود. سامانیان به تشویق ان و دانشمندان ایرانی پرداختند، و قرن دهم و یازدهم میلادی شاهد تولد ادبیات جدید فارسی بود، که به الفبای عربی نوشته می شد و با وجود تأثیر ژرف دین و سنت اسلامی، اساساً و مشخصاً ایرانی بود.»برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، بخش خلافت عباسیان.• این گفتاورد به گذشته زبان فارسی مربوط است.• «یکی از بزرگترین مشکلات در دانشگاه ها این است که به پژوهش در عرصه زبان و ادبیات فارسی آن طور که باید و شاید پرداخته نمی شود. پژوهش ها باید در فهم متون و رفع مشکلات به ما کمک کنند در حالی که اغلب به امور جانبی و اصطلاحات غریبی که بیشتر جنبه صوری دارند می پردازند که نمی توانند چندان کمکی به ما در شناخت مفاهیم دقیق و پیام های مستمر در میراث ادبی کنند.»'مهری باقری -> روزنامه رسالت، شماره ۶۹۹۵ به تاریخ ۶/۳/۸۹، صفحه ۱۹ (بانو)
• «زبان شیرین فارسی عامل مهم وحدت ملی ایرانیان و میراث مشترک همه فارسی زبانان است، از این رو حفظ، تقویت و گسترش این زبان تمدن آفرین وظیفه ای ضروری و ارزشمند برای پاسداری از استقلال و کیان سرزمین و ملت ما است. هویت فردی و اجتماعی هر یک از ما در گرو زبان ما است و زبان فارسی مانند منشوری است که هویت فرهنگی تمامی ما ایرانیان را شکل می دهد. پاسداشت و پیشبرد زبان فارسی باید به دور از هر گونه تنگ نظری و نگاه باستان گرایانه، سره گرایانه، قومی و نژادی دنبال شود.» -> حسن روحانی
• «چرا یادگیری زبان های مادری و اشاعهٔ آن ها را جز در مورد زبان فارسی، خیانت به کشور، به سرزمین آبا و اجدادی همهٔ آدم ها می شمارید؟» -> رضا براهنی
• «اشتراکات فرهنگی شامل چند بخش است؛ زبان، موسیقی و تبعات فرهنگ قدیم. ما در تاریخ سابقه فرهنگی مشترکی با افغانستان داریم. مثلاً وقتی می گوییم خواجه عبدالله انصاری، او از هرات است اما ما به عنوان یک ایرانی، او را می شناسیم. ما دو ملت خودمان را از هم و یکی می دانیم و تفاوتی میان خود و افغان ها قایل نمی شویم. اما تفاوت هایی هم در این بین هست؛ مثلاً گویش در زبان. فارسی یکی است اما لهجه متفاوت است و این لهجه خودش فرهنگ ویژه ای ایجاد می کند؛ چون صاحبان لهجه مشترک وحدت رویه بیشتری با هم دارند... ما فضاهای مشترک معماری داریم. معماری دوره تیموری و سلجوقی و فضاهایی که در ایران و هرات داریم، کاملاً شبیه هم است که نشان می دهد در آن دوران ما معماری مشترک هم داشته ایم.» -> حسام الدین سراج
• «آگاهی های ما دربارهٔ ایران، ایرانی، ایرانیت و نیز دربارهٔ فارسی دری در سده های نخست اسلام هنوز مه آلود و ازهم گسیخته است.» در «چالش میان فارسی و عربی» -> آذرتاش آذرنوش
• «از روند عمومی تاریخ و مسکن گزیدن عرب ها در ایران آگاهیم، اما درست نمی دانیم جامعهٔ عرب نژادِ تازی زبان چگونه با تودهٔ ایرانیان فارس زبان رابطه برقرار می کرد، چگونه دسته های بی شمار عرب در جامعهٔ ایران تحلیل رفتند، چرا زبان عربی، با همهٔ توانمندی های دینی و ادبی و علمی و سیاسی، نتوانست جای زبان فارسی را بگیرد، فارسی کجا بود و پیش از آن که سربرکشد چرا دیرزمانی در تاریکی پایید. کی و کجا به نگارش درآمد و چگونه زبان رسمی ایران شد، این زبان نوپا که پشتوانه ای بس کهن داشت چگونه می توانست زبان نیرومند و مقدس عربی را در کنار خود تحمل کند، یا چه شد که عربیِ فراگیر، اندک اندک دامن درمی کشید تا زبان رقیب، همه جا پا بگیرد و عربی را در حوزهٔ دین و دانش محدود سازد؟» در «چالش میان فارسی و عربی» -> ]
• «ایرانی بودن با همهٔ مصیبت ها به زبان فارسی اش می ارزد. من در یادداشت هایم آرزوی زبانی را می کنم که وقتی از کوه صحبت می کند به سختی کوه باشد و وقتی از جان یا روح... از سَبُکی به دست نتواند آمد». -> شاهرخ مسکوب
• «یکی از ویژگی های زبان فارسی آن است که حتی وقتی نوشته ای چند صد ساله را می خوانی به آسانی مقصود نویسنده را درمی یابی و در برخی موارد اگر نام نویسنده را ندانی ممکن است تصور کنی که آن را همسایهٔ بغل دستی همین دیشب نوشته است.» سرمقالهٔ مجلهٔ رشد آموزش زیست شناسی، شمارهٔ ۸۰، پاییز ۱۳۸۹ -> محمد کرام الدینی
• «زبان فارسی عامل نزدیک کننده اقوام ایرانی است و تقویت لهجه ها و گویش ها، سبب تفرقه نمی شود. عوامل وحدت ملی ما به تاریخ بومی مان برمی گردد. اگر تاریخ را بدانیم می بینیم که یک ریشه داریم و گذشته تاریخ و نژادمان به هم نزدیک بوده و حوادث تلخ و شیرین همه با هم رخ داده است. ما یک خانواده ایم و یک هویت تاریخی سبب نزدیکی همه ماست و جهل و بی اطلاعی نسبت به آن، عامل تفرقه و دشمنی است.» -> علی یونسی
• «زبانِ فارسی، زبانِ داستان هایِ خسروان و قصه هایِ شبانه است.» -> ابوریحان بیرونی در پیشگفتار کتاب الصیدنه
• «علوم از همه سویِ جهان به زبانِ عربی فراآورده شده و دل ها بدان آراسته گشته و زیور یافته و نیکویی هایِ این زبان در رگ و پی ها روان شده است. اما هر قومی زبانی را که بدان خوگر است خوشگوار می پندارد و آن را با همه درشتی ها و نارسایی هایش برای نیازهایِ خود به کار می برد؛ و این نکته را با خویشتنِ خویش می سنجم که خوگر با زبانی است (زبان خوارزمی) که هرگاه چیزی از علم در آن بنشانند چنان شگفت می نماید که دیدنِ شتر بر بام و زرّافه در زیر پالان. سپس به تازی و فارسی پرداخته ام که در هر یک دستی دارم و در آن ها کار کرده ام. مرا نکوهش به تازی خوشتر است تا ستایش به فارسی؛ و معنای این گفته آن کس داند که در کتابی علمی که به فارسی در آورده اند در نگرد تا ببیند که چگونه آب و رنگِ آن می رود و چهرش تیرگی می پذیرد و بی هوده می شود، چرا که این زبان جز به کارِ بازگفتنِ داستان هایِ خسروان و قصه های شبانه نیاید.» -> ابوریحان بیرونی در پیشگفتار کتاب الصیدنه
• «من آنم که در پای خُوکان نریزم/مراین قیمیتی دُر، لفظ دری را.» -> ناصرخسرو
• «گرچه اردو در عذوبت شکر است/طرز گفتار دری شیرین تر است.» -> اقبال لاهوری
• «گرچه هندی در عذوبت شکر است/طرز گفتار دری شیرین تر است.» -> اقبال لاهوری
• «زبان فارسی، زبان اول مکتب اهل بیت است.» -> اسفندیار رحیم مشایی
• «روزی خواهد رسید که هفت میلیارد نفر جمعیت دنیا زبان فارسی را فرابگیرند که این شدنی است.» -> محمود احمدی نژاد
• «در منطقه شرق از شبه قاره تا چین هرجا که اسلام و فرهنگ اسلامی نفوذ کرده زبان فارسی نیز همراه آنبوده است. همراهی زبان فارسی با دین و معارف اسلامی و محتوای عرفانی آن یکی ازعوامل گسترش زبان فارسی در این منطقه از جهان محسوب می شود و ما شاهد بودیم که بسیاری از شیفتگان امام و انقلاب اسلامی تحت تأثیر جاذبه ی سخنان امام و حقایق انقلاب زبان فارسی را فراگرفتند.» در دیدار بااعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (۱۳۷۰/۱۱/۲۹) -> سید علی خامنه ای
• «امروز برای پالایش زبان فارسی و زدودن آلودگیها از آن باید ضابطه ی صحیحی در استفاده از این زبان بوجود آید و راه بر زبان اصیل فارسی در محیطهای علمی باز شود.»در دیدار بااعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (۱۳۷۰/۱۱/۲۹) -> سید علی خامنه ای
• «فارسی، زبانی غنی و شیرین است. هزار شیوه در کار فارسی گویی و فارسی نویسی برای عنوان زدن وجود دارد.»در دیدار مدیران و مسؤولان مطبوعات کشور (۱۳۷۵/۰۲/۱۳) -> سید علی خامنه ای

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زبان فارسی یا پارسی زبان تکلم عده ای از ایرانیان و عده ای از ساکنان آسیای مرکزی است. خط این زبان همان خط عربی است با اضافه چهار حرف پچگژ . بین خط عربی و فارسی تفاوت های دیگری نیز وجود دارد.زبان فارسی دارای ادبیات غنایی قوی و گنجینه بزرگ شعر است.زبان شیرین و دیرین فارسی چه در قالب فارسی باستان و کتیبه ها و سنگ نوشته های خطوط میخی و چه در قالب فارسی میانه و سنگ نوشته های خطوط پهلوی و چه در قالب فارسی دری و خط فارسی که دارای فرهنگ غنی و پربار ادبیات بعد از اسلام است، همه جا بهترین سرمایه ملی و هویت ما ایرانیان است. این امانت گرانبها میراثی است که سینه به سینه و نسل به نسل به دست ما رسیده است.
یکی از مهم ترین ویژگی های انسان نسبت به حیوان، زبان و توانایی سخنگویی اوست؛ به گونه ای که از دوران یونان باستان، فلاسفه، انسان را به «حیوان ناطق» تعریف کرده اند. (البته بسیاری، ناطق را به معنای متفکر گفته اند، ولی در ادامه مقاله روشن خواهد شد که سخنگویی و تفکر رابطه ای نزدیک دارند) گرچه استفاده از صداها برای انتقال مفاهیم به شکل بسیار ساده در حیوانات هم وجود دارد، ولی آنچه ویژه انسان است کاربرد وسیع الفاظ قراردادی برای انتقال مفاهیم است به همین جهت بسیاری از زیست شناسان بر داروین که چنین تفاوت فاحشی بین انسان و حیوان را نادیده گرفته، خرده گرفته اند.
← زبان از نگاه زبان شناسان
زبان شیرین و دیرین فارسی چه در قالب فارسی باستان و کتیبه ها و سنگ نوشته های خطوط میخی و چه در قالب فارسی میانه و سنگ نوشته های خطوط پهلوی و چه در قالب فارسی دری و خط فارسی که دارای فرهنگ غنی و پربار ادبیات بعد از اسلام است، همه جا بهترین سرمایه ملی و هویت ما ایرانیان است. این امانت گرانبها میراثی است که سینه به سینه و نسل به نسل به دست ما رسیده است؛ همین گوهر گرانسنگ است که فردوسی می گوید عجم را با آن بها داده و قدر و قیمت بخشیده است.بسی رنج بردم در این سال سیعجم زنده کردم بدین پارسی
← هویت ایرانیان در ایران و جهان
مردم ایران، زبان فارسی را برای خوب فهمیدن و خوب سخن گفتن و خوب نوشتن می خواهند و از آن گویایی و پویایی می جویند و با واژه های دشوار و دیرفهم و گاهی نامفهوم بیگانه انس و الفتی ندارند و ذائقة آنها این کلمات نامانوس و ناهمرنگ را نمی پسندد و به قول آن جوانمرد رویگرزاده میهن دوست سیستانی باید گفت: «سخنی که من اندر نیابم چرا باید گفتن»شایسته است ادیبان، شعرا و فرهنگ دوستان ایرانی هم جلوی نفوذ واژه های بیگانه را به زبان فارسی بگیرند و هم از گویش های درونی میهنمان مانند گویش های آذری، کردی، لری، بلوچی، بختیاری، تالشی، تفرشی، خوزی، زاگرسی، سگزی، سمنانی، کرمانی، گیلکی و... که سرشار از واژه های ناب و اصیل فارسی هستند بهره بگیرند و اگر چنین جنبش و پویش و کوششی برای پالایش و پربارتر کردن زبان فارسی رخ دهد و هر کس که سوزی در دل و شوری در سر دارد دست به کار شود و زیر نظر فرهنگستان زبان فارسی، فعالیت خود را شروع کند، دیری نمی پاید که به جای لغات بیگانه واژه های ایرانی ناب جایگزین می شود و هر ایرانی در هر گوشه ای از این کهن مرز و بوم به نوبه خود هم خدمتی می کند و هم لذتی می برد و هم وحدت و یگانگی و همبستگی ایرانیان نسبت به یکدیگر بیشتر و بهتر می شود.
جایگاه زبان فارسی
...

پیشنهاد کاربران

تاروپوت


کلمات دیگر: