تاتی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کودک تازه براه افتاده، تاتی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن . ۲- رفق و نرمی کردن .
آماده شدن و حاصل گشتن کار آماده شدن کار . نرمی کردن کسی برای کار .
آماده شدن و حاصل گشتن کار آماده شدن کار . نرمی کردن کسی برای کار .
فرهنگ معین
( تأتی ) (تَ أَ تّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - آماده شدن ، حاصل گشتن کار، دست دادن ، فراهم آمدن . ۲ - رفق و نرمی کردن .
(اِ. ) راه رفتن به شیوة کودکان .
(اِ. ) راه رفتن به شیوة کودکان .
(اِ.) راه رفتن به شیوة کودکان .
لغت نامه دهخدا
تاتی. ( ص نسبی ) منسوب به تات ، رجوع به تات شود.
تاتی. ( اِخ ) ( در زبان اطفال ): تاتی کردن بمعنی راه رفتن در زبان کودکان است.
تاتی. ( اِ ) تیره ای از شعبه جباره ایل عرب از ایلات خمسه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ).
تأتی. [ ت َ ءَت ْ تی ] ( ع مص ) آماده شدن و حاصل گشتن کار. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). آماده شدن کار. ( اقرب الموارد ). || رفق و نرمی کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). نرمی کردن کسی برای کار. ( اقرب الموارد ). || آمدن او را از جهتی که حاصل شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از پیش رو آمدن کسی را برای احسان. ( آنندراج ): جاءفلان یتأتی لمعروفک ؛ آمد فلان در حالتی که متعرض معروف و احسان تو بود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آسان کردن راه آب را. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و در صحاح است که عامه گویند و اتیته ، به واو بجای همزه ، اتیت الماء تأتیة و تأتیاً؛ آسان کردم راه آب را. ( منتهی الارب ).
تاتی. ( اِخ ) ( در زبان اطفال ): تاتی کردن بمعنی راه رفتن در زبان کودکان است.
تاتی. ( اِ ) تیره ای از شعبه جباره ایل عرب از ایلات خمسه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ).
تأتی. [ ت َ ءَت ْ تی ] ( ع مص ) آماده شدن و حاصل گشتن کار. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). آماده شدن کار. ( اقرب الموارد ). || رفق و نرمی کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). نرمی کردن کسی برای کار. ( اقرب الموارد ). || آمدن او را از جهتی که حاصل شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از پیش رو آمدن کسی را برای احسان. ( آنندراج ): جاءفلان یتأتی لمعروفک ؛ آمد فلان در حالتی که متعرض معروف و احسان تو بود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آسان کردن راه آب را. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و در صحاح است که عامه گویند و اتیته ، به واو بجای همزه ، اتیت الماء تأتیة و تأتیاً؛ آسان کردم راه آب را. ( منتهی الارب ).
تاتی . (اِ) تیره ای از شعبه ٔ جباره ٔ ایل عرب از ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
تاتی . (اِخ ) (در زبان اطفال ): تاتی کردن بمعنی راه رفتن در زبان کودکان است .
تاتی . (ص نسبی ) منسوب به تات ، رجوع به تات شود.
دانشنامه آزاد فارسی
مجموعه ای از گویش های مرکزی ایران، متعلق به دستۀ شمال غربی زبان های ایرانی از خانوادۀ هند و اروپایی. تاتی از یک سو به تالشی و از سوی دیگر به سمنانی نزدیک است. گویش تاتی گویش بومی مردمی است که در مناطق ترک نشین زندگی می کنند و در واقع تات، نامی است که ترک ها به مردم بومی غیر ترک داده اند. از این رو، بسیاری این گویش های بومی را آذری نام داده اند. شماری از تات ها در زمان ساسانیان برای حفظ مرزهای شمال غربیِ خود به قفقاز گسیل شدند. از این رو گروهی از تات ها در نواری منقطع از کوه های قفقاز تا کوه های خراسان پراکنده اند. تاتی قفقاز همچون زبان فارسی در شمار زبان های ایرانی جنوب غربی است. تاتی قفقاز به دو گروه شمالی و جنوبی تقسیم می شود: ۱. گویش تاتی شمالی رایج در میان کلیمیان داغستان (دربند) و جمهوری آذربایجان؛ ۲. تاتی جنوبی که زبان مسلمانان و مسیحیان شمال غربی جمهوری آذربایجان است. گویش های تاتی ایران در جنوب قزوین از تاکستان تا اشتهارد در بلوک زهرا، سگزآباد و ابراهیم آباد، اطراف زنجان، به ویژه خوئین، خلخال و طارم، شرق و شمال شرقی قزوین در رودبار الموت، و اطراف زنوز و اهر رواج دارد. در برخی از گویش های تاتی (قفقاز) جنس دستوری وجود ندارد، اما در برخی دیگر مثل اشتهاردی و تاکستانی، مذکر و مؤنث حقیقی و مجازی دیده می شود. نشانۀ جمع در تاتی متفاوت است. نیز ← تات
wikijoo: تاتی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تاتی، یکی از زبان های مهم ایرانی نو که در سرزمین های وسیعی از ناحیۀ ساوه در ایران تا منطقۀ نخجوان در جمهوری آذربایجان گسترده است، ولی به طور مشخص در استان های قزوین، زنجان و آذربایجان شرقی و نیز در بخش هایی از جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان بدان تکلم می شود.
«تات» واژه ای ترکی و به معنی «عناصر خارجی ساکن سرزمین ترکان» است. قبایل صحرانشین ــ که بیشتر آنان ترک بودند ــ مردم زراعت ـ پیشه و ایرانی تبار قفقاز را که به اطاعت خود درآورده بودند، تات می خواندند. مولوی نیز در اشعار ترکی خود، این نام را برای ایرانیان به کار برده است. در دورۀ صفویه به تمامی مردم ایرانی تبار، در مقابل قزلباشان ترک، تات گفته می شد و هنوز هم ترک زبانان منطقۀ وَفْس در استان مرکزی و منطقۀ تفرش، به گویش وَفسی «تات دیلِ» (زبان تات) می گویند. لرها نیز به ایرانیان غیرِ خود، «تات» گفته اند، و خود تات زبان ها نیز دربارۀ وجه تسمیۀ تاتی افسانه ای را نقل می کنند. نکتۀ قابل توجه دیگر در مورد این گویش، نظر گویشوران آن دربارۀ گویش خود است. مثلاً «مراغی» که از گویش های رایج در منطقۀ رودبار الموت است و می توان آن را در شمار گویش های تاتی طبقه بندی کرد، از نظر گویشورانش گویشی از تاتی نیست. مراغیان گویش خود را «مراغی»، و سایر گویش های اطراف خود را «تاتی» می نامند و نزدیکی گویش خود به تاتی تاکستان و بویین زهرا را بیش تر از ارتباطشان با تاتی رودبار و الموت می دانند.
حوزۀ گسترش
شاید بهتر باشد که تاتی «مجموعه گویش های تاتی» نامیده شود؛ چرا که تنوع قابل توجهی در آن ها دیده می شود. با توجه به پراکندگی جغرافیایی وسیع تاتی و دسته بندی گویش های آن به گروه های ایرانی شمال غربی و جنوب غربی، می توان تاتی را در اولین بررسی به دو گروه تاتی قفقازی و تاتی ایرانی تقسیم کرد.
گویش های تاتی قفقازی
تات های آسیای مرکزی در جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان زندگی می کنند. بخشی از ساکنان شبه جزیرۀ آبشوران (ناحیۀ باکو، سوراخانی و بالاخانی) و نواحی شماخی و گوبا و قوناخ کند و دیویچی و خیری و دیگر بخش های جمهوری آذربایجان و همچنین ناحیۀ دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان (کاتیاگو و طبسران) به زبان تاتی سخن می گویند. علاوه بر این، یهودیان کوهستانی که خود را «داغ ـ جفود» می نامند و در نقاط مختلف جمهوری آذربایجان (بیشتر در گوبا و شماخی و باکو) و داغستان در شهرهای دربند و مهاج قلعه و بویناکسک و برخی نواحی کوهستانی (مانند مناطق کوهستانی مجالس و ممراج و خانژال قلعه) و همچنین در شهر گروزنی زندگی می کنند، نیز به زبان تاتی سخن می گویند. این گویش که به «تاتی یهودی» نیز معروف است، به اعتقاد یارشاطر از فارسی یا یکی از گویش های نزدیک به آن اشتقاق یافته است. ارانسکی نیز بر آن است که تاتی در نظام آوایی و دستوری خود به فارسی نزدیک است و تا حدی نیز در نظام آوایی و نحوی تحت تأثیر ترکی آذری قرار دارد. بنابر یک روایت کهن، احتمال می رود که این زبان توسط سپاه ساسانیان به قفقاز منتقل شده باشد. ( نیز برای مطالعۀ ویژگی های دستوری این گروه، نک )پس می توان گفت که گویش های تاتی قفقازی به دو شاخۀ عمده تقسیم می شوند:۱. تاتی شمالی که یهودیان داغستان (دربند) و منتهیٰ الیه شمال شرقی جمهوری آذربایجان (گوبا و وارتاشِن) بدان سخن می گویند.۲. تاتی جنوبی که مسلمانان و شماری از مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان (دیویچی، لاخیج، و شبه جزیرۀ آبشوران در شرق باکو) بدان سخن می گویند.از نظر زبان شناسی، این دو شاخه از گویش های تاتی از زبان های ایرانی جنوب غربی هستند. در این گویش ها برخلاف تاتی ایرانی، تمایز جنس دستوی مشاهده نمی شود.
گویش های تاتی ایران
...
«تات» واژه ای ترکی و به معنی «عناصر خارجی ساکن سرزمین ترکان» است. قبایل صحرانشین ــ که بیشتر آنان ترک بودند ــ مردم زراعت ـ پیشه و ایرانی تبار قفقاز را که به اطاعت خود درآورده بودند، تات می خواندند. مولوی نیز در اشعار ترکی خود، این نام را برای ایرانیان به کار برده است. در دورۀ صفویه به تمامی مردم ایرانی تبار، در مقابل قزلباشان ترک، تات گفته می شد و هنوز هم ترک زبانان منطقۀ وَفْس در استان مرکزی و منطقۀ تفرش، به گویش وَفسی «تات دیلِ» (زبان تات) می گویند. لرها نیز به ایرانیان غیرِ خود، «تات» گفته اند، و خود تات زبان ها نیز دربارۀ وجه تسمیۀ تاتی افسانه ای را نقل می کنند. نکتۀ قابل توجه دیگر در مورد این گویش، نظر گویشوران آن دربارۀ گویش خود است. مثلاً «مراغی» که از گویش های رایج در منطقۀ رودبار الموت است و می توان آن را در شمار گویش های تاتی طبقه بندی کرد، از نظر گویشورانش گویشی از تاتی نیست. مراغیان گویش خود را «مراغی»، و سایر گویش های اطراف خود را «تاتی» می نامند و نزدیکی گویش خود به تاتی تاکستان و بویین زهرا را بیش تر از ارتباطشان با تاتی رودبار و الموت می دانند.
حوزۀ گسترش
شاید بهتر باشد که تاتی «مجموعه گویش های تاتی» نامیده شود؛ چرا که تنوع قابل توجهی در آن ها دیده می شود. با توجه به پراکندگی جغرافیایی وسیع تاتی و دسته بندی گویش های آن به گروه های ایرانی شمال غربی و جنوب غربی، می توان تاتی را در اولین بررسی به دو گروه تاتی قفقازی و تاتی ایرانی تقسیم کرد.
گویش های تاتی قفقازی
تات های آسیای مرکزی در جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان زندگی می کنند. بخشی از ساکنان شبه جزیرۀ آبشوران (ناحیۀ باکو، سوراخانی و بالاخانی) و نواحی شماخی و گوبا و قوناخ کند و دیویچی و خیری و دیگر بخش های جمهوری آذربایجان و همچنین ناحیۀ دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان (کاتیاگو و طبسران) به زبان تاتی سخن می گویند. علاوه بر این، یهودیان کوهستانی که خود را «داغ ـ جفود» می نامند و در نقاط مختلف جمهوری آذربایجان (بیشتر در گوبا و شماخی و باکو) و داغستان در شهرهای دربند و مهاج قلعه و بویناکسک و برخی نواحی کوهستانی (مانند مناطق کوهستانی مجالس و ممراج و خانژال قلعه) و همچنین در شهر گروزنی زندگی می کنند، نیز به زبان تاتی سخن می گویند. این گویش که به «تاتی یهودی» نیز معروف است، به اعتقاد یارشاطر از فارسی یا یکی از گویش های نزدیک به آن اشتقاق یافته است. ارانسکی نیز بر آن است که تاتی در نظام آوایی و دستوری خود به فارسی نزدیک است و تا حدی نیز در نظام آوایی و نحوی تحت تأثیر ترکی آذری قرار دارد. بنابر یک روایت کهن، احتمال می رود که این زبان توسط سپاه ساسانیان به قفقاز منتقل شده باشد. ( نیز برای مطالعۀ ویژگی های دستوری این گروه، نک )پس می توان گفت که گویش های تاتی قفقازی به دو شاخۀ عمده تقسیم می شوند:۱. تاتی شمالی که یهودیان داغستان (دربند) و منتهیٰ الیه شمال شرقی جمهوری آذربایجان (گوبا و وارتاشِن) بدان سخن می گویند.۲. تاتی جنوبی که مسلمانان و شماری از مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان (دیویچی، لاخیج، و شبه جزیرۀ آبشوران در شرق باکو) بدان سخن می گویند.از نظر زبان شناسی، این دو شاخه از گویش های تاتی از زبان های ایرانی جنوب غربی هستند. در این گویش ها برخلاف تاتی ایرانی، تمایز جنس دستوی مشاهده نمی شود.
گویش های تاتی ایران
...
wikifeqh: زبان_تاتی
[ویکی الکتاب] معنی تَأْتِی: بیاید
معنی تَأْتِیَ بِـ: بیاوری - بیاورد(مؤنث در جمله "تَأْتِی ﭐلسَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِینٍ ")
ریشه کلمه:
اتی (۵۵۳ بار)
معنی تَأْتِیَ بِـ: بیاوری - بیاورد(مؤنث در جمله "تَأْتِی ﭐلسَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِینٍ ")
ریشه کلمه:
اتی (۵۵۳ بار)
wikialkb: تَأْتِی
گویش مازنی
/taati/ الاکلنگ – تاب - پا به پا کردن و گام گذاشتن اولیه ی اطفال به کمک والدین ۳زبانی محلی
۱الاکلنگ – تاب ۲پا به پا کردن و گام گذاشتن اولیه ی اطفال ...
پیشنهاد کاربران
تاتی*تات. تته. تاته*::
در زبان لری بختیاری به معنی
عمو. فرد با تجربه. پیرمرد. شجاع
Ta tae
در زبان لری بختیاری به معنی
عمو. فرد با تجربه. پیرمرد. شجاع
Ta tae
در زمان سلسله ترک زبان صفوی
به اقوام غیر ترک ::تات می گفتند
طایفه تات خیری لر بختیاری
طایفه تات مرادی لر
تیره تات کلی لر
تیره تات علی لر
به اقوام غیر ترک ::تات می گفتند
طایفه تات خیری لر بختیاری
طایفه تات مرادی لر
تیره تات کلی لر
تیره تات علی لر
تاتی در زبان کردی هم به معنی خواهر گفته میشود وبه زن بابا همان مادر اندر هم گفته میشود
کرد::رمه گردان. عشایر ( نام قوم نیست )
کردین::نام لباس نمدی چوپانان لر بختیاری
کردین::نام لباس نمدی چوپانان لر بختیاری
درزبان کردی کلهوری تات به معنای عمو. وواژه ای برای احترام به بزرگ تراست. تات بازمانده ماد که شامل زاگروس نشینان از قبیل لرها لک ها وکردها هستند می باشد
تات ( تاته ) ::در زبان لری بختیاری به معنی عمو
تاتزا::عمو زاده
**
ایل لر بختیاری
ایل لر ممسنی
ایل کی لر ( کلهر. کلهور )
ایل لر لک
ایل لر فیلی
ایل لر بویراحمد
ایل لر سنجابی ممسنی
تاتزا::عمو زاده
**
ایل لر بختیاری
ایل لر ممسنی
ایل کی لر ( کلهر. کلهور )
ایل لر لک
ایل لر فیلی
ایل لر بویراحمد
ایل لر سنجابی ممسنی
من تات تاکستانم . ما تات ها اصلا آریایی نیستیم. ما با افتخار ساکنین اصلی ایران زمین بودیم و هستیم .
طایفه تات خیری ایل بختیاری قوم لر آریایی
ترک ها از شمال آمدند به شمال غرب ایران و اهالی این منطقه را تات نامیدند و لر ها که از قوم پارس هستند به مردم مجاور در شمالی خود تات می گویند از ساوه تا نخجوان هم تات زبانانپراکنده هستند همه این ها اشاره به منطقه باستانی ماد دارد پس تات همون ماد هستش
تات ها قومی ایرانی تبار در رشته کوه البرز هستند. تات ها در رشته کوه البرز ساکن بودند که بخشی از سرزمین ماد بود و بعدها به آن سرزمین جبال و عراق عجم هم گفته شد. گفته شده است که تات لفظی ترکی هست که به غیر ترک ها اطلاق میشد. یعقوبی مردم جبال را از قوم تبر معرفی میکند که احتمالا همان قوم تپر یا تپور هستند که به گفته استرابون و بطلمیوس ساکن کوه های البرز بودند. مسعودی مردم جبال را از قوم تتر معرفی میکند که باید مشابه همان تبر باشد. در منطقه البرز در مازندران نیز منطقه ای به نام تترستاق وجود دارد و در چالوس هم تبرکوه وجود دارد و در کلاردشت تبرسو وجود دارد و احتمالا نام تهران هم از نام این قوم گرفته شده است. تات مترادف با لفظ تبر و طبر و تپر و تپور هست و بخشی از مردم مازندران به خود تات و به زبان خود تاتی میگویند مثلا نیما یوشیج هم به زبان خود طبری گفته است و هم به زبان خود تاتی گفته است. لفظ تات از منطقه سه از قفقاز تا خراسان استعمال میشود. یاقوت حموی مردم جبال و موقان را از نژاد طبرستان معرفی میکند. طبق گفته استرابون قوم تپور در منطقه کوهستانی شمال و کوه های ماد و کوه های پارت ساکن بودند که امروزه تات ها در همین جغرافیا سکونت دارند. بنابراین تات و تبر و تپور یکی می باشند و به معنی کوهنشین میباشدو تپور و تپر و تاپور نام اولیه قوم تات هستند که پس از حمله ساسانیان تبر و طبری نامیده شدند و با قدرت گیری ترکان تتر و تت و تات نامیده شدند. زبان ما تات های طالقان به زبان تات های مازندران شباهت دارد و هر دو گروه از ریشه قوم تتر و تبر و تپر و تاپور و تپور هستیم. تات ها یا تاپور ها قومی غیور بودند که نیروهای اسکندر را به عقب راندند و حتی اسب اسکندر بوسفال را دزدیدند و آن دوران به تات ها تپور گفته میشد.
کلمات دیگر: