بایندر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بایندر. [ ی َ دُ ] (اِخ ) نام ولایتی در 55 هزارگزی جنوب شرقی ازمیر. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1237).
بایندر. [ ی َ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان در 18 هزارگزی جنوب مرکز بخش . آب آن از چشمه و قنات ، محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت ، چوبداری ، قالی و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
بایندر. [ ی َ دُ ] (اِخ ) نام طایفه ای از ترکمانان که در زمان حکومت تیموریان و خصوصاً سلطان میرزا بایسنقر شوکت و شکوهی یافتند و چون به مخالفت میرزا بایسنقر و موافقت مسیح میرزا پسر امیر حسن بیک اتفاق نمودند در جنگ قراباغ از میرزا بایسنقر شکست خوردند. مسیح میرزا با اکثر بایندریه به قتل رسیدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 436). || نام طایفه ای از ترکمانان ایران (این کلمه بصورت بای ایندر نیز نوشته شده است ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
بایندر. [ ی َ دُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 18 هزارگزی جنوب مرکز بخش. آب آن از چشمه و قنات ، محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت ، چوبداری ، قالی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
بایندر. [ ی َ دُ ] ( اِخ ) نام ولایتی در 55 هزارگزی جنوب شرقی ازمیر. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1237 ).
دانشنامه عمومی
زمین شناسی سازند بایندر = این سازند از اسم این روستا گرفته شده است و برش الگو این سازند در نزدیکی این روستا واقع شده است و قسمت عمده این سازند از شیل و ماسه سنگ می باشد که متعلق به دوران اول زمین شناسی مربوط به پالئوزویک می باشد.
این روستا در دهستان معجزات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۵ نفر (۷خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
(معروف به ترکمان. در لغت به معنی «آن زمین همیشه پرنعمت باشد») طایفۀ تُرک، از گروه های قدیمی تُرکان غز ایران و آناتولی. احتمالاً همراه سلاجقه به ایران آمده اند. بایندرها، طایفۀ اصلی اتحادیۀ آق قویونلو بوده و ریاست آن را در دست داشتند. قراعثمان آق قویونلو مؤسس دولت آق قویونلو از این طایفه است. پرچم سفید، علامت خاص این طایفه بود. بایندرها تا قرن ۹ق در دیاربکر سکونت داشتند و پس از تشکیل دولت آق قویونلو به نواحی دیگری نظیر قراباغ و نخجوان و بردع و گروس و دامنه های کوه سهند مهاجرت کردند. مراتع سهند را در زمان قاجاریه «بایندر یورتی» می خواندند. طایفۀ بایندر، پس از پیروزی شاه اسماعیل اول صفوی بر سلسلۀ آق قویونلو عملاً رو به تجزیه نهاد. گروه هایی از آنان به عثمانی گریختند، تعدادی به دست قزلباشان کشته شدند و برخی نیز به دولت صفوی پیوستند. محمدزمان سلطان بایندری از رجال دربار شاه عباس بود. فاضل خان گروسی، نویسندۀ معروف دورۀ قاجار، و امیر معزّز گروسی، از رجال مستبد دورۀ مشروطیت، از بایندرها بودند.