کلمه جو
صفحه اصلی

بادیه نشین


مترادف بادیه نشین : بادیه گرد، بیابان نشین، چادرنشین، صحراگرد، صحرانشین

متضاد بادیه نشین : شهرنشین، آبادی نشین

فارسی به انگلیسی

dweller of the desert, bedouin

مترادف و متضاد

bedouin (اسم)
بدوی، بادیه نشین، عرب بیابانی

فرهنگ فارسی

مردم چادر نشین بیابان گرد

لغت نامه دهخدا

بادیه نشین. [ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) مردم چادرنشین صحراگرد. ( ناظم الاطباء ). صحرانشین. بدوی. بادی. چادرنشین. وبری. اهل وَبَر. اعرابی. ( ترجمان القرآن ). مقابل تخته قاپو، حضری ، مدری ، قراری ، شهرنشین.

فرهنگ عمید

۱. صحرانشین.
۲. مردم چادرنشین.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بادیه نشین (اعرابی) همان بیابان نشین است. بادیه نشین در احکام با شهرنشین و روستانشین یکسان است، مگر مواردی که به سبب اختلاف طبیعت زندگی بادیه نشینی با شهرنشینی و مانند آن حکم بادیه نشین متفاوت شده است.
به کسانی که مکان ثابتی برای اقامت ندارند بلکه به صورت سیار در صحراها و مراتع زیر چادر زندگی می کنند، «بدوی» یا بادیه نشین ( اعرابی) گفته می شود، در مقابل «حضری» که اعم از شهرنشین و روستانشین است. از این عنوان در بابهای صلات، جهاد، وکالت، نکاح و شهادات سخن رفته است.

موارد بکارگیری این عنوان در فقه
تعلّق احکام شرع بر مکلّف با قطع نظر از خصوصیات سکونتی و زندگی او است. ازاین رو، بادیه نشین در احکام با شهرنشین و روستانشین یکسان است، مگر مواردی که به سبب اختلاف طبیعت زندگی بادیه نشینی با شهرنشینی و مانند آن از این قاعده استثنا شده است که در ذیل به مواردی از آن اشاره می شود.

← باب صلات
۱. ↑ جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۸۷.
...

پیشنهاد کاربران

بدویت

بیابانوند ( شاید تا اندازه ای ریشخندآمیز )

�لبنان هرگز نمی گذارد هیچ کشوری در امور درونی آن چنگ اندازد. � ( سعد حریری ) جز عربستان که هم خود، بیابانوَند ( بجای شهروند ) آن کشوریم و ناگزیر به آنچه ملک سلمان و دردانه اش دستور دهند، گردن نهاده و می نهیم.

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/01/blog - post_32. html


کلمات دیگر: