کلمه جو
صفحه اصلی

باریس

عربی به فارسی

شهر پاريس , فرزند پريام


لغت نامه دهخدا

باریس . (اِخ ) معرب پاریس . رجوع به پاریس شود.


باریس. ( اِخ ) معرب پاریس. رجوع به پاریس شود.

باریس. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی مشکین شهر که در 15 هزارگزی شمال مشکین شهر و 10 هزارگزی شوسه مشکین شهر به اردبیل در جلگه واقع است. هوایش معتدل و دارای 151تن سکنه میباشد آبش از چشمه و خیاوچای ( رودخانه خیاو ). محصولش غلات ، صیفی. شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

باریس . (اِخ ) دهی است جزء دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی مشکین شهر که در 15 هزارگزی شمال مشکین شهر و 10 هزارگزی شوسه ٔ مشکین شهر به اردبیل در جلگه واقع است . هوایش معتدل و دارای 151تن سکنه میباشد آبش از چشمه و خیاوچای (رودخانه ٔ خیاو). محصولش غلات ، صیفی . شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

باریس یک روستا در ایران است که در دهستان مشگین شرقی واقع شده است. باریس ۱۳۱ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای ایران

پیشنهاد کاربران

نام ورزشگاهی در شهر نور سلطان قزاقستان

باریس به معنای چهره ی زیبا است


کلمات دیگر: