کلمه جو
صفحه اصلی

کوشکی

لغت نامه دهخدا

کوشکی . (اِخ ) طایفه ای از ایل کردطرهان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 65).


کوشکی. ( اِخ ) دهی از دهستان میان آباد که در بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع است و 143 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

کوشکی. ( اِخ ) طایفه ای از ایل کردطرهان. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 65 ).


دانشنامه عمومی

(سده ای؛ خمینی شهر اصفهان) کوشکی به سکون شین. ساختمان بالای پشت بام؛ طاق راه پله هایی که به پشت بام منتهی می شود. در لهجۀ خمینی شهر، واژۀ پرکاربردی است.


کوشکی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره بدارد:
طایفه کوشکی
طوایف طرهان قدیم

پیشنهاد کاربران

دوست عزیز با احترام اینجانب فرزاد کوشکی از منطقه کوشکی لرستان هستم و با اطمینان کامل از ایل و از طایفه خود به عرض میرسانم که ایل کوشکی هیچ ربطی با کردها ندارد. برای صحت ارز بنده میتوانید به تاریخنامه مستوفی ایل کوشکی مراجع کنید. متشکرم farzad@farzad. si

کوشکی =لر ستان ربطی به کردی نداره

ایل لر کوشکی

ساکن لرستان

کوشک به معنای کاخ و کوشکی یعنی کاخ نشین .


قصر

یعنی کاخ نشین

کتاب شرفنامه بدلیسی کرد
طایفه کوشکی*کشکی*ایل حسنکیفا *حسنکی*ایل لر بختیاروند

طایفه کشکی بختیاروند *بهداروند. بهادروند*

منطقه کوشک مسجدسلیمان

ایل حسنکی ایل لر بختیاروند
طوایف ( 14 طایفه )
سوهانی*شوهانی*
کشکی*کوشکی*
جلکی*جلکانی*
رشان*رشوندرشنو*
بجنوی *بجنوردی *
.
.
.
.

کاخ نشین

کوشکی هیچ ربطی به کردستان ندارد. کوشکی ایلی است ساکن لرستان. من کوشک یعنی کاخ یا قصر و معنی کوشکی یعنی کاخ نشین یا قصر نشین

کوشکی ها ترکمن هستن و هیچ شکی توش نیست

📚دریکوند . علیشروان
🌳ایل دیرڪ وند ( دریڪ وند ) متشکل از تیره و طوایف؛
بهاروند، قلاوند، میر، یاقوند، نجفوند، طالبوند، ساتیاروند، زینیوند، طافی، گلالیون، کی رفوند، شورایی، ترکارانی، کرکینی، شلووند، مرادعلیوند، کر دلیوند، نظرعلیوند، هلدی، میردورقی، میرچناری، رشنو، کوشکی، تجار، آهوبرندی، کاویانی، گوران، کهزاد، سیروان، بن زردی، فردیوند، مهوه ای، هیکی، بازکیر، هوتاون، شیروی، درتنگی، شیخ، بابایی، کولچپی، پمه حر، گوکانی، رهداروند، چوبتراش، گوشه ایی،
کلاوه ایی، قجر، قاضی، ماکنالی، کناری، بیراوک، بابارباط، باباطالب، گاوسوار. .
✔همچنین در دورانهای گذشته تعداد زیادی از افراد این ایل بزرگ در استانهای ایلام، کرمانشاه، همدان و مرکزی سکونت دارند .


کلمات دیگر: