اِستعارۀ عِنادیه
استعاره ای که در آن جمع مستعارٌمنه و مستعارٌله ناممکن باشد، مانند این که بگوییم «سقراط همیشه زنده است»، درحالی که می دانیم در جهان واقع، سقراط مرده است و جمع «مرده» و «زنده» در یک تن ناممکن است. استعارۀ عنادیه از شگرد های طنز است، مانند: ناصحم گفت: به جز غم چه هنر دارد عشق؟/گفتم: ای خواجۀ عاقل، هنری بهتر از این (حافظ)؛ که صفت «عاقل» معنای ریشخند دارد.
استعاره ای که در آن جمع مستعارٌمنه و مستعارٌله ناممکن باشد، مانند این که بگوییم «سقراط همیشه زنده است»، درحالی که می دانیم در جهان واقع، سقراط مرده است و جمع «مرده» و «زنده» در یک تن ناممکن است. استعارۀ عنادیه از شگرد های طنز است، مانند: ناصحم گفت: به جز غم چه هنر دارد عشق؟/گفتم: ای خواجۀ عاقل، هنری بهتر از این (حافظ)؛ که صفت «عاقل» معنای ریشخند دارد.
wikijoo: استعاره_عنادیه