کلمه جو
صفحه اصلی

پارو


مترادف پارو : برف افکن، برف روب، پاروب

فارسی به انگلیسی

paddle, scull, shovel


oar, paddle, scull, shovel, snow - shovel

snow - shovel, oar


فارسی به عربی

مجذاف , مجرفة

مترادف و متضاد

۱. برفافکن، برفروب
۲. پاروب


paddle (اسم)
پره، بیلچه، پارو، پاروی پهن قایقرانی

shovel (اسم)
بیلچه، خاک انداز، کج بیل، پارو، بیل

oar (اسم)
پارو

snow shovel (اسم)
پارو

برف‌افکن، برف‌روب


پاروب


فرهنگ فارسی

پاروب، بیل چوبی، برای برف ریختن بکارمیرود
( اسم )۱- آلتی چوبین که با آن برف سرگین و غیره را روبند برف افکن سرگین و غیره ا روبند برف افکن بیل . ۲ - آلتی برای راندن قایق . ۳ - آلتی چوبین که قایق رانان بدان آب رود یا دریا بشورند . ۴ - آلتی چوبین که دسته ای دراز و سری پهن دارد و خمیر را روی آن بنحو مخصوص پهن میکنند و در تنور میگذارند . ۵- استخوان شانه استخوان کتف استخوان هوبه .یا پول کسی با پارو بالا رفتن. بسیار ثروتمند بودن وی : فلانی پولش با پارو بالا میرود.
بیل مانندی باشد از چوب که بدان برف روبند بیل چوبی رودی به آمریکای جنوبی

فرهنگ معین

( اِ.) = پاروب : 1 - آلتی چوبی (مانند بیل ) که با آن برف را از پشت بام یا پیاده روها می روبند. 2 - ابزاری برای راندن قایق (بدون موتور).


(رُ) (ص .) (عا.) پیر زال ، زن پیر.


( اِ. ) = پاروب : ۱ - آلتی چوبی (مانند بیل ) که با آن برف را از پشت بام یا پیاده روها می روبند. ۲ - ابزاری برای راندن قایق (بدون موتور ).
(رُ ) (ص . ) (عا. ) پیر زال ، زن پیر.

لغت نامه دهخدا

پارو. ( اِ ) بیل مانندی باشد از چوب که بدان برف روبند. ( برهان ). آلتی چوبین که بدان برف و سرگین روبند. بیل چوبین. پاپروب. ( محمود بن عمر ربنجنی ). برف افکن.
- پاروی کشتی ؛ آلتی چوبین که قایق رانان بدان آب رود یا دریا بشورانند. خَله. فیَه. بیل. مِجدَف. مجذف. مجداف. مجذاف.
|| ( در پشت حیوان )، کت. استخوان کت. کتف. هُوَینه. استخوان شانه که با آن کت بینان فال گیرند. || در تداول نانوایان ، آلتی چوبین که دسته دراز و سری پهن دارد و بر آن خمیر را پهن کنند. || پیر زال. زن پیر. ( برهان ). پاراو.
- پارو کردن ؛ پاک کردن برف و سرگین و جز آن با پارو.
- پولش از پارو بالا رفتن ؛ بسیار توانگر بودن.

پارو. ( اِخ ) رودی به آمریکای جنوبی در کشور برزیل ( ایالت گرائوپارا ) که به رود آمازون می پیوندد و آبشارهائی دارد. و طول آن تقریباً 975 هزارگز است.

پارو. (اِ) بیل مانندی باشد از چوب که بدان برف روبند. (برهان ). آلتی چوبین که بدان برف و سرگین روبند. بیل چوبین . پاپروب . (محمود بن عمر ربنجنی ). برف افکن .
- پاروی کشتی ؛ آلتی چوبین که قایق رانان بدان آب رود یا دریا بشورانند. خَله . فیَه . بیل . مِجدَف . مجذف . مجداف . مجذاف .
|| (در پشت حیوان )، کت . استخوان کت . کتف . هُوَینه . استخوان شانه که با آن کت بینان فال گیرند. || در تداول نانوایان ، آلتی چوبین که دسته ٔ دراز و سری پهن دارد و بر آن خمیر را پهن کنند. || پیر زال . زن پیر. (برهان ). پاراو.
- پارو کردن ؛ پاک کردن برف و سرگین و جز آن با پارو.
- پولش از پارو بالا رفتن ؛ بسیار توانگر بودن .


پارو. (اِخ ) رودی به آمریکای جنوبی در کشور برزیل (ایالت گرائوپارا) که به رود آمازون می پیوندد و آبشارهائی دارد. و طول آن تقریباً 975 هزارگز است .


فرهنگ عمید

۱.آلتی شبیه بیل که با آن برف یا چیز دیگر را از روی زمین می‌روبند؛ بیل چوبی.
۲. آلتی که در قایق‌های پارویی به‌وسیلۀ آن قایق را می‌رانند.
⟨ پارو کردن: (مصدر متعدی) روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین به‌وسیلۀ پارو.


۱.آلتی شبیه بیل که با آن برف یا چیز دیگر را از روی زمین می روبند، بیل چوبی.
۲. آلتی که در قایق های پارویی به وسیلۀ آن قایق را می رانند.
* پارو کردن: (مصدر متعدی ) روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین به وسیلۀ پارو.

دانشنامه عمومی

پارو نام وسیله ای است شبیه به بیل که با استفاده از آن می توان قایقها و کشتیهای کوچک که فاقد موتور یا بادبان هستند را راند. پاروها معمولاً از چوب ساخته میشوند. از پارو برای روبیدن برف از پشت بام ها و پیاده روها نیز استفاده میشود.

گویش اصفهانی

تکیه ای: pâru
طاری: pârü
طامه ای: pâru
طرقی: pârü
کشه ای: pâru
نطنزی: pâru


گویش مازنی

/paaroo/ پارو

گویش بختیاری

پارو.


واژه نامه بختیاریکا

( پارَو ) پیاده رو

جدول کلمات

فه

پیشنهاد کاربران

فی، فه

برف افکن، برف روب، پاروب



کلمات دیگر: