کلمه جو
صفحه اصلی

گلابی


مترادف گلابی : امرود، مرو، مرود

فارسی به انگلیسی

pear

فارسی به عربی

کمثری

مترادف و متضاد

pear (اسم)
امرود، گلابی

امرود، مرو، مرود


فرهنگ فارسی

میوه ایاست سبزرنگ و آبدارومخروطی شکل باندازه سیب، درخت آن نیزشبیه بدرخت سیب
( اسم ) ۱ - درختی است از تیر. گل سرخیان و از دست. سیبیها که دارای برگهای ساده و کامل و بیضوی شکل است . گل آذینش دیهیم است.میوه اش بر خلاف سیب کروی نیست بلکه دراز گردن و تقریبا بشکل نوعی حجم بیضوی است بطوری که طرف متصل بدم گل باریکتر و طرف مقابلش حجیم تر است . میو. این درخت شکلی را بوجود میاورد که بنام گلابی شکل معروف است . این گیاه اقسام متعدد دارد و تقریبا تمام آنها در آب و هوای معتدل و اراضی پر قوت عمیق میوه ها خوب میدهند . در ایران گلابی نطنز معروف است . معمولا برای تهی. میوه مرغوب از این دوخت آنرا پیوند میزنند و ازدیادش بوسیل. قلمه هم انجام میشود کمثری انجاص آرموت ارموت امبرو همرو امرود مرود مرو اربو . کال اربو خج خاخاجه خج سوتی هم تولک تلکا تلکو تولی کا . ۳ - آنکه گلاب استخراج کند گلابکش : چه خوش گفت آن گلابی با گلستان که هرچت باز باید داد مستان . ( نظامی ) ۴ - رنگ گل سرخ چهره یی صورتی : گلی چو روی عرقناک او گلابی نیست پیاله ای چو لب لعل او شرابی نیست . ( مفید بلخی ) ۵ - قسمی حلوا که در آن برگ گل ریزند ( مستعمل در هند ) . ۶ - شیشه ای کوچک و مدور و منقش که در آن گلاب و شراب و مانند آن کنند ( مستعمل در هند ) : بی خودم از لب مستی که چو آب زمزم غنچه ته جرع. او را بگلابی دارد . ( سلیم ) ۷ - ( قالی بافی ) قالیهایی که در سر بند بافته شده و به قالی میر معروف است . نقش. آنها بوته های ترمه یی است . این بوته ها متن قالی را فرا گرفته و از جهت شباهت به گلابی یا بادام باسمهای گلابی و بادامی معروف اند . حاشی. آنها نقشه ای از خطوط راه راه و نقش مو دارد .
چشمه . . . از بلوکات داراب و سرچشمه رود شاهیجان است .

فرهنگ معین

(گُ ) (اِ. ) ۱ - از جمله میوه هایی که دانه های آن لعاب بسیار دارد و تقریباً به شکل بیضی است . ۲ - وسیله ای بیضی شکل که مانند توپ از باد پُر می شود و از آن در ورزش مشت زنی استفاده می کنند.

لغت نامه دهخدا

گلابی.[ گ ُ ] ( اِ مرکب ) قسمی از امرود و اقسام آن بسیار است. بلخی ، نطنزی [ نظیر ]، عباسی و امیری. ( آنندراج ). امرود. ( غیاث ). از جمله میوه هایی که دانه های آن لعاب بسیار دارد . ( گیاه شناسی گل گلاب ص 227 ). سفرجل. شاه میوه. کمثری :
به گلابی نفس کنم مشکین
یا کنم سیب سرخ را تحسین.
شرف الدین علی یزدی ( از آنندراج ).
گلابی به خوشبویی مشک ناب
درخشنده چون شیشه پرگلاب.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).
|| نام شیرینیی که اکثر برگ گل در آن اندازند و بدین معنی نیز پارسی ساخته اهل هند است. ( آنندراج ). قسمی از حلوا. ( ناظم الاطباء ). || شیشه کوچک مدور و رنگین و منقش باشد. ( غیاث ). شیشه کوچکی که گلاب و شراب و مانند آن در آن کنند خصوصاً ولیکن از اهل ایران شنیده شد که بدین معنی محاوره ولایت نیست لفظ تراشیده اهل هند است.و شعرای به هند آمده بسته اند. ( از آنندراج ) :
بی خودم از لب مستی که چو آب زمزم
غنچه ته جرعه او را به گلابی دارد.
سلیم ( از آنندراج ).
بازآ که گلابی دو چشمم
بی روی تو از گلاب خالی است.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
و رجوع به گلاب پاش و گلابدان شود.
|| ( ص نسبی ) به گلاب کش نیز اطلاق کنند. ( آنندراج ). آنکه گلاب میسازد. ( ناظم الاطباء ):
چه خوش گفت آن گلابی با گلستان
که هرچت باز باید داد مستان.
نظامی.
|| رنگی هم رنگ گل سرخ و آنرا چهره ای نیز گویند. ( آنندراج ) :
از تربیت آب حیات گل رویش
فرداست که آن سیب و ذقن گشته گلابی.
آخوند مسیحایی ( از آنندراج ).
گلی چو روی عرقناک او گلابی نیست
پیاله ای چو لب لعل او شرابی نیست.
ملا مفید بلخی ( از آنندراج ).
به هر رنگی که باشد آب نرگس رنگ میگیرد
به یاد چشم مستی ریختم اشک گلابی را.
ارادت خان واضح ( از آنندراج ).

گلابی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 48هزارگزی باختر کوهدشت و 48هزارگزی باختر اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 120 تن سکنه است. آب آن از چاه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو و ساکنان از طایفه کوشکی اند و چادرنشین هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

گلابی . [ گ ُ ] (اِخ ) چشمه ... از بلوکات داراب و سرچشمه رود شاهیجان است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 199).


گلابی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 48هزارگزی باختر کوهدشت و 48هزارگزی باختر اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت . هوای آن معتدل و دارای 120 تن سکنه است . آب آن از چاه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است . راه آن اتومبیل رو و ساکنان از طایفه ٔ کوشکی اند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


گلابی .[ گ ُ ] (اِ مرکب ) قسمی از امرود و اقسام آن بسیار است . بلخی ، نطنزی [ نظیر ]، عباسی و امیری . (آنندراج ). امرود. (غیاث ). از جمله میوه هایی که دانه های آن لعاب بسیار دارد . (گیاه شناسی گل گلاب ص 227). سفرجل . شاه میوه . کمثری :
به گلابی نفس کنم مشکین
یا کنم سیب سرخ را تحسین .

شرف الدین علی یزدی (از آنندراج ).


گلابی به خوشبویی مشک ناب
درخشنده چون شیشه ٔ پرگلاب .

میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).


|| نام شیرینیی که اکثر برگ گل در آن اندازند و بدین معنی نیز پارسی ساخته اهل هند است . (آنندراج ). قسمی از حلوا. (ناظم الاطباء). || شیشه ٔ کوچک مدور و رنگین و منقش باشد. (غیاث ). شیشه ٔ کوچکی که گلاب و شراب و مانند آن در آن کنند خصوصاً ولیکن از اهل ایران شنیده شد که بدین معنی محاوره ولایت نیست لفظ تراشیده ٔ اهل هند است .و شعرای به هند آمده بسته اند. (از آنندراج ) :
بی خودم از لب مستی که چو آب زمزم
غنچه ته جرعه او را به گلابی دارد.

سلیم (از آنندراج ).


بازآ که گلابی دو چشمم
بی روی تو از گلاب خالی است .

ملاطغرا (از آنندراج ).


و رجوع به گلاب پاش و گلابدان شود.
|| (ص نسبی ) به گلاب کش نیز اطلاق کنند. (آنندراج ). آنکه گلاب میسازد. (ناظم الاطباء):
چه خوش گفت آن گلابی با گلستان
که هرچت باز باید داد مستان .

نظامی .


|| رنگی هم رنگ گل سرخ و آنرا چهره ای نیز گویند. (آنندراج ) :
از تربیت آب حیات گل رویش
فرداست که آن سیب و ذقن گشته گلابی .

آخوند مسیحایی (از آنندراج ).


گلی چو روی عرقناک او گلابی نیست
پیاله ای چو لب لعل او شرابی نیست .

ملا مفید بلخی (از آنندراج ).


به هر رنگی که باشد آب نرگس رنگ میگیرد
به یاد چشم مستی ریختم اشک گلابی را.

ارادت خان واضح (از آنندراج ).



فرهنگ عمید

میوۀ آبدار، شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود.

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> گلابی
تنبل، ببو و پخمه. مثال: برو بابا گلابی

دانشنامه عمومی

گُلابی (فارسی شرقی: ناک که در گذشته به آن اَمرود، اَرمود، نیز گفته می شد) درختی است گلدار از رده دولپه ای ها، از خانواده گلسرخیان و از زیر خانواده مالیده(Maloideae) می باشد.
در این جنس حدود۸۰۰ گونه وجود دارد که بعضی از گونه های معروف شامل communis, persica, pyrifolia, syriaca و ussuriensis وجود دارد. گلابی معمولی یا گلابی اروپاییاز گونه communis می باشد که میوه های آبدار با دانه های سنگی دارد و اغلب شکل کشیده دارد.
اما انواع دیگری از گلابی وجود دارند که به گلابی آسیایی معروف است که شکل آن ها شبیه سیب است. در منابع آلمانی منشأ گلابی را درکوه های البرز ذکر کرده اند. انواع مختلف گونه وحشی آن در جنگل های گیلان و مازندارن وجود دارد که در زبان گیلکی اربه خوج و سنگ خوج و در زبان مازندرانی به سِتِکا معروف اند.
گلابی درختی برگریز می باشد که در شرایط آب وهوایی مناطق سرد جهان، جایی که زمستان های سرد باعث برطرف شدن نیاز سرمایی زمستان آن می شود قابل پرورش و کشت است. میوهٔ این گیاه از لحاظ گیاه شناسی پوم است و جزء میوه های کاذب به شمار می آید.میوه گلابی معمولی عمر انباری کوتاهی دارد به همین دلیل باید قبل از رسیدن کامل برداشت شود تا بتوان به راحتی به بازار رساند.

گل آبی. نیلوفر آبی (به فرانسوی: Le Lotus bleu) پنجمین کتاب از مجموعهٔ کتابهای مصور ماجراهای تن تن و میلو است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۳۶ میلادی توسط هرژه نوشته، طراحی و به چاپ رسید. این کتاب اولین بارتوسط انتشارات ونوس درایران منتشرشد
۱۹۳۶ (سیاه وسفید)
۱۹۴۶ (رنگی)

دانشنامه آزاد فارسی

گلابی (pear)
(یا: امرود) میوه خوراکی، گوشتی، و آبدار درخت گلابی۱، متعلق به تیرۀ گل سرخیان۲، بومی مناطق معتدل اروپا و آسیا. گل های سفید آن در قسمت بالا به میوه هایی با پوست سبز متمایل به زرد و قهوه ای تبدیل می شوند که با امتداد به طرف ساقه باریک می شوند. درخت گلابی را برای استفاده از میوه اش می کارند. میوۀ آن تازه یا کنسرو شده مصرف می شود. از عصارۀ آن شرابی با نام پری۳ به دست می آید. واریته های پرورشی زیادی از این گیاه با نام های محلی گلابی، امرود، امروت، امرات، نانکی گلاب، خورج، و غیره در ایران می روید.pear tree/pyrus communisperry

گویش اصفهانی

تکیه ای: golovi
طاری: golovi
طامه ای: golovi
طرقی: golovi
کشه ای: golovi
نطنزی: golovi


پیشنهاد کاربران

مل

امرود، مرو، مرود، اربو، مل

نیلوفر

میوه اس دیگه مگه نمی دونی حالا برو توی لینک تا گلابی بخوری


https://www. digikala. com/product/dkp - 857138/گلابی - دست - چین - مقدار - 1 - کیلوگرم

من گلابی رو خوندم ولی یادم رفته بود ممنون که توضیح دادین

نام یکی از سرداران سپاه آق/آغ قویونلو=گلابی بیگ بکتاش موصللو

گلابی یک نوع میوه است

آمبرود آمرود

اربو. . . .

گلابی

با یاد او
گلابی بسیار مفید است. گلابی چربی های مضر را از بین میبرد. از آنجا که سنگ کلیه مخلوطی از چربی های مضر است گلابی سنگ کلیه را درمان می کند. اگر نگران سنگ کلیه هستید میوه گلابی بهترین درمان سنگ کلیه است. گلابی به بهبود عملکرد لوزلمعده نیز کمک میکند. گلابی بهترین میوه دنیا است.


کلمات دیگر: