کلمه جو
صفحه اصلی

سیب


مترادف سیب : آلمه، تفاح، سیو، حیران، سرگشته، مبهوت

فارسی به انگلیسی

apple, pippin

apple


فارسی به عربی

تفاح

مترادف و متضاد

۱. آلمه، تفاح، سیو
۲. حیران، سرگشته، مبهوت


apple (اسم)
سیب

apple tree (اسم)
سیب

pome (اسم)
سیب، میوه سیبی، گلوله یا کره

اسم


آلمه، تفاح، سیو


حیران، سرگشته، مبهوت


فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی است از تیره گل سرخیان جزو دسته سیبی ها که در آب و هوای معتدل و اراضی رسی شنی به خوبی میروید . این درخت با ارتفاع ۵ تا ۶ متر نیز میرسد . برگهایش بیضوی با دندانه های فاصله دار و پهنک کرک دار و در سطح فوقانی و میوه اش حد فاصل بین شفت و سته می باشد . تخمدان سیب پنج برچه یی است و درهر برچه دو دانه قرار دارد گل آذین سیب چتری و گلبرگهایش سفید یا صورتی هستند . میوه سیب کروی و دو سرش فرو رفته و ماکول است آلمه اسیب تفاح . گونه های مختلف سیب عبارتند از سیب ترش سیب سرخ سیب قندک سیب گلاب سیب گل شاهی . یا مثل سیبی که به دو نیم کرده باشند . ( از وسط نصف شده ) در باب دو کس یا دو چیز که شباهت بسیار به هم دارند گفته میشود . یا سیب آدم . بر آمدگی خط عمودی وسط غضروف درقی که در حقیقت عبارت است از خط الراس زاویه دو سطحی سطح قدامی این غضروف است . غضروف درقی در بالای غضروف انگشتری قرار گرفته و به شکل کتاب نیمه بازیست که پشت آن متوجه جلوست سیب حضرت آدم سیب بابا آدم . یا سیب بابا آدم . سیب بابا . یا سیب حضرت آدم . سیب آدم . یا سیب زمینی . گیاهی است از تیره بادمجانیان که دارای برگهای مرکب و بریده و گلهای سفید یا بنفش است . میوه آن کوچک و کروی و قرمز و سته و سمی است ولی دارای ساقه های زیرزمینی خوراکی است که حاوی اندوخته نشاسته یی فراوانست . گلهایش ۵ قسمتی ( ۵ گلبرگ به هم چسبیده و ۵ کاسبرگ به هم چسیبده است ) تعداد پرچمها نیز ۵ است که به هم متصل است و یک لوله ۵ بساکی را ساخته اند و مادگی از وسط آن خارج شده است . این گیاه دارای رقمهای مختلف است که آنها را بزود رس و میانه رس تقسیم میکنند و بر حسب استفاده این گیاه به سیب زمینی خوراکی و علوفه یی و صنعتی ( جهت استفاده از الکل یا نشاسته و یا قند ) منقسم میشود بطاطه بطاطس آلوی ملکم . یا سیب زمینی ترشی . گیاهی است پایا از تیره مرکبان که گلهایش شبیه گلهای آفتاب گردانست ولی طبق گل آن کوچکتر از آفتابگردان است و بعلاوه دارای غده های زیرزمینی به قطر ۴ تا ۵ سانتیمتر و به درازای ۱۵ سانتیمتر است . غده های زیرزمینی سیب زمینی ترشی دارای اندوخته ای به نام اینولین است . غده های سیب زمینی ترشی را در ایران جهت ساختن ترشی به کار میبرند و بسیار مطبوع است یرالماسی قلقاص رومی بیاض یرالماسی . یا سیب زمینی شیرین . گیاهی است از تیره نیلوفریان جزو راسته دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که دارای ساقه ای خزیده و برگهایی پوشیده از کرک و گلهایی زیبا به رنگ بنفش یا ارغوانی و یا سفید رنگ است که دارای آرایش خوشه یی می باشند اصل آن از امریکای مرکزی است ولی امروزه در اروپا ( بخصوص در فرانسه ) و شمال افریقا نیز کشت میشود . این گیاه هم دارای ساقه های زیرزمینی و پر از مواد اندوخته نشاسته یی است که در اغذیه و صنعت به جای سیب زمینی معمولی از آن استفاده میکنند بطاطه حلوه جصیر قلقاس هندی . یا سیب زمینی معمولی . سیب زمینی . یا سیب زمینی هندی . گیاهی است از راسته تک لپه ییها جزو تیره نرگسیها که گاهی آن را در دسته جداگانه ای به نام تیره دیوسقوریاها قرار میدهند . گیاهی است پیچنده که دارای ساقه های زیرزمینی بسیار ضخیم با اندوخته نشاسته یی فراوان است . در هندوچین و ژاپن و هندوستان در اغذیه بجای سیب زمینی معمولی از آن استفاده میکنند . بقنقومون اغنام پتاته هندی دیوسقوریا .
طایفه از طوایف ناحیه سراوان کرمان

فرهنگ معین

(س ) (ص .) سرگشته ، گیج .


[ په . ] (اِ. ) درختی است از تیرة گل سرخیان ، برگ هایش بیضوی با دندانه های فاصله دار، میوه اش خوشبو و خوش طعم و بر چند قسم است . همة اقسام آن خوشبو، لطیف و مغذی است . ، مثل ~ که از وسط نصف کرده باشند کنایه از: عیناً شبیه کسی .
(س ) (ص . ) سرگشته ، گیج .

[ په . ] (اِ.) درختی است از تیرة گل سرخیان ، برگ هایش بیضوی با دندانه های فاصله دار، میوه اش خوشبو و خوش طعم و بر چند قسم است . همة اقسام آن خوشبو، لطیف و مغذی است . ؛ مثل ~ که از وسط نصف کرده باشند کنایه از: عیناً شبیه کسی .


لغت نامه دهخدا

سیب . (اِ) پهلوی «سپ » ، اورامانی «سوو» ، گیلکی «سب » ، طبری «سه »، مازندرانی کنونی «سیف و سف » ، خوانساری «سو» . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). میوه ای است معروف و آنرا به عربی تفاح خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). تفاح . (منتهی الارب ) :
نه غلیواژ ترا صید تذرو آرد و کبک
نه سپیدار ترا بار بهی آرد و سیب .

ناصرخسرو.


سیب صفاهان الف فزود در اول
تا خورم آسیب جانگزای صفاهان .

خاقانی .


میوه های لطیف طبعفریب
از ری انگور و از سپاهان سیب .

نظامی .


اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ .

سعدی .


سیب و زردآلو و آلوچه و آلوبالو
باز انجیر وزیری و خیار خوشخوار.

بسحاق اطعمه .


- سیب آزایش ؛ نوعی از سیب است که در اصفهان بهتر باشد. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : و میوه های تازه و شیرین و رسیده مثل سیب های گوناگون چون سیب آزایش آبدار چون سیب بی آسیب زنخدان لعبتان چگل .(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 108).
سیب آزایش ذقن داری
چه غم از ضعف حال من داری .

خان خالص (از آنندراج ).


غبغب ساقی بدست آریم در مستی ندیم
ضعف دل را چاره ای از سیب آزایش کنیم .

میرزا زکی ندیم (از آنندراج ).


خال چون بوسه گره گشته بگرد دهنت
سیب آزایش بهتر ز دلیل ذقنت .

میرنجات (از آنندراج ).


- سیب آفتابی ؛ کنایه از سیب داغدارو پژمرده .
- سیب بخور ؛ نوعی از سیب بسیار خوشبو که پوست آنرا مانند عود بخور کنند. (از آنندراج ) (غیاث ) :
ز آتش تب بر رخ آن رشک حور
سیب زنخ سوخت چو سیب بخور.

میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).


- سیب پیاده ؛قسمی سیب که هم پوست و هم گوشت و میوه آن سرخ است .
- سیب ترشک ؛ قسمی سیب که طعم ترش دارد. (یادداشت بخط مؤلف ).
- سیب جنگلی ؛درخت سیب جنگلی که از نیاکان سیب باغی میباشد آنرا در رودسر، سیب ، هسیب و هسی و در طوالش سف و در ارسباران و آستارا آلما خوانند. (از جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 237).
- سیب دست افشار ؛ از عالم ترنج دست افشار. (آنندراج ).
- سیب دلیلی ؛ سیب مخصوص یزد. (آنندراج ) :
بیوسف راهبر گردیده آن چاه زنخدانم
دلالت کرد این سیب دلیلی تا بکنعانم .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


- سیب مُسکان ؛ سیب مخصوص طوس . (آنندراج ) :
بشاخ سیب پیدا سیب مسکان
چو بر زلف بتان سیب زنخدان .

نجیب خالص (از آنندراج ).


- امثال :
سیب تا فرودآمدن هزار چرخ میخورد ؛ یعنی تا چشم بهم زنی چرخ هزار چرخ زند و عجب چیزها روی کار آورد. (آنندراج ).
سیبی و سجودی ؛ به معنی تحفه ٔ محقر و نیاز بسیار. (آنندراج ) :
درطریقت چونکه سیبی و سجودی گفته اند
پیش هر سیب زنخدانی سجودی میکنم .

سالک قزوینی (از آنندراج ).


سیبی و سجودی دان دل بر کف تسلیم .
در عالم درویشی از کفر همین دارم .

ابراهیم ادهم (از آنندراج ).


|| (ص ) سرگشته . مدهوش . (برهان ). || (اِ) سرگشتگی . (برهان ). رجوع به سیب و تیب شود.

سیب . (اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه ٔ سراوان کرمان . (جغرافیای سیاسی کرمان ص 97).


سیب . [ س َ ] (ع اِ) دهش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دهش . عطا. بخشش . (ناظم الاطباء). ج ، سیوب . || یال اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مجداف کشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).مجداف و پاروی کشتی . (ناظم الاطباء). || موی دم اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


سیب . [ س َ ] (ع مص ) رفتن آب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). روان گردیدن آب . (ناظم الاطباء). || شتاب رفتن آب و مار و جزآن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بر سر خود رفتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).


سیب. ( اِ ) پهلوی «سپ » ، اورامانی «سوو» ، گیلکی «سب » ، طبری «سه »، مازندرانی کنونی «سیف و سف » ، خوانساری «سو» . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). میوه ای است معروف و آنرا به عربی تفاح خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). تفاح. ( منتهی الارب ) :
نه غلیواژ ترا صید تذرو آرد و کبک
نه سپیدار ترا بار بهی آرد و سیب.
ناصرخسرو.
سیب صفاهان الف فزود در اول
تا خورم آسیب جانگزای صفاهان.
خاقانی.
میوه های لطیف طبعفریب
از ری انگور و از سپاهان سیب.
نظامی.
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ.
سعدی.
سیب و زردآلو و آلوچه و آلوبالو
باز انجیر وزیری و خیار خوشخوار.
بسحاق اطعمه.
- سیب آزایش ؛ نوعی از سیب است که در اصفهان بهتر باشد. ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) : و میوه های تازه و شیرین و رسیده مثل سیب های گوناگون چون سیب آزایش آبدار چون سیب بی آسیب زنخدان لعبتان چگل.( ترجمه محاسن اصفهان ص 108 ).
سیب آزایش ذقن داری
چه غم از ضعف حال من داری.
خان خالص ( از آنندراج ).
غبغب ساقی بدست آریم در مستی ندیم
ضعف دل را چاره ای از سیب آزایش کنیم.
میرزا زکی ندیم ( از آنندراج ).
خال چون بوسه گره گشته بگرد دهنت
سیب آزایش بهتر ز دلیل ذقنت.
میرنجات ( از آنندراج ).
- سیب آفتابی ؛ کنایه از سیب داغدارو پژمرده.
- سیب بخور ؛ نوعی از سیب بسیار خوشبو که پوست آنرا مانند عود بخور کنند. ( از آنندراج ) ( غیاث ) :
ز آتش تب بر رخ آن رشک حور
سیب زنخ سوخت چو سیب بخور.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).
- سیب پیاده ؛قسمی سیب که هم پوست و هم گوشت و میوه آن سرخ است.
- سیب ترشک ؛ قسمی سیب که طعم ترش دارد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- سیب جنگلی ؛درخت سیب جنگلی که از نیاکان سیب باغی میباشد آنرا در رودسر، سیب ، هسیب و هسی و در طوالش سف و در ارسباران و آستارا آلما خوانند. ( از جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 237 ).
- سیب دست افشار ؛ از عالم ترنج دست افشار. ( آنندراج ).
- سیب دلیلی ؛ سیب مخصوص یزد. ( آنندراج ) :
بیوسف راهبر گردیده آن چاه زنخدانم
دلالت کرد این سیب دلیلی تا بکنعانم.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. میوه ای تقریباً گرد با پوست زرد، قرمز یا سبز، گوشت سفید، خوشبو و خوش طعم که چند نوع است.
۲. درختی از تیرۀ گل سرخیان، دارای برگ های بیضی و دندانه دار که شکوفه های سفید و صورتی دارد.

دانشنامه عمومی

آلیس   آناناسرنت   خوش بو   بلدبسکوپ   تو سرخ   اکتشاف   بریملی   وینستون   سیاه آرکانزاس   فوجی   زرد   رنت طلایی   گالا   جاسوس شمالی   جیمز گریو   گرنی اسمیث   مکینتاش   زرد شفاف   رز اقیانوس آرام   دبینت   چمپیون   لیگول   بانوی صورتی   بوسکوپ ارگانیک   سرخ   کاکسز اورنج پایپین   توپاز   زیبای حمام   گراون اشتاین
Malus communis Desf.Malus pumila auct.Pyrus malus L.
درخت سیب (نام علمی: M. pumila) درختی برگریز از خانواده گلسرخیان است که به خاطر میوه شیرین و گوشتی اش شناخته شده است. در سرتاسر دنیا، این درخت برای میوه اش کشت می شود و وسیع ترین گونهٔ رشد کرده از سرده مالوس است. منشأ این درخت آسیای مرکزی است؛ جایی که امروزه هنوز هم گونهٔ وحشی آن یعنی مالوس سیورسی یافت می شود. سیب پس از هزاران سال کشت در آسیا و اروپا، توسط مهاجران اروپایی به آمریکای شمالی برده شد. سیب در برخی فرهنگ ها از اهمیت مذهبی و اساطیری بالایی برخوردار است، از جمله فرهنگ اهالی اسکاندیناوی، یونان و مسیحیان اروپایی قدیم. سیب همچنین یکی از سین های اصلی هفت سین است.
درختان سیب حاصل از کاشت دانه بزرگ هستند، اما درختان حاصل از پیوند ریشه (ساقه زیرزمینی) کوچکند. بیش از ۷٬۵۰۰ رقم سیب شناخته شده وجود دارد، و در نتیجه طیف وسیعی از ویژگی های دلخواه به دست می آید. ارقام مختلف برای سلیقه ها و استفاده های مختلف از جمله آشپزی، مصرف خام و تولید شراب پرورش می یابند. درختان سیب معمولاً با پیوند زدن تکثیر داده می شوند، گرچه سیب های وحشی به سادگی از دانه می رویند. درختان و میوهٔ سیب مستعد تعدادی از آفت های قارچی و باکتریایی قابل کنترل با روش های ارگانیک و غیرارگانیک هستند. در سال ۲۰۱۰، در بخشی از پژوهشی که برای کنترل بیماری و پرورش انتخابی محصول سیب صورت گرفت، ژنوم این میوه رمزگشایی شد.
سیب (اهواز). مختصات: ۳۰°۵۹′۲۹″شمالی ۴۹°۱۲′۱۵″شرقی / ۳۰٫۹۹۱۵۱°شمالی ۴۹٫۲۰۴۱۱°شرقی / 30.99151; 49.20411
سیب (اهواز)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اهواز در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان غیزانیه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۷ نفر (۴خانوار) بوده است.

سیب (سراوان). سیب (سراوان)، روستایی از توابع بخش سیب و سوران شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.

سیب (سرده). سیب، سیب جنگلی (نام علمی: Malus) نام یک سرده از زیرخانواده مالوئیده است.

سیب (سیب و سوران). سیب روستایی در دهستان سیب و سوران بخش مرکزی شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳٬۸۷۹ نفر (۱٬۰۵۸خانوار) بوده است.

سیب (شهر). شهر سیب (به عربی: السیب) در استان مسقط در کشور عمان واقع شده است. جمعیت این شهر ۲۲۳٫۴۴۹ نفر است.

سیب (فیلم ۱۹۹۸). سیب نام فیلمی ایرانی به کارگردانی سمیرا مخملباف محصول سال ۱۳۷۶ و اولین ساختهٔ سمیرا مخملباف است که موفق شد جوایز جهانی سینمایی با ارزشی برای او به ارمغان آورد.
معصومه نادری در نقش معصومه
زهرا نادری در نقش زهرا
قربانعلی نادری در نقش پدر
عزیزه محمدی در نقش عزیز
زهرا سقری ساز
سارا سقری ساز
امیرعلی خسروجردی
امیرحسین خسروجردی
صغری بهروزی
فاطمه مهدی زاده چرمی
اصلی رفعتی
ایرج سرباز
اصغر مشکینی
عباس رمضان خانی
همسایه های یک خانواده چهار نفری به سرپرستی پیرمردی به نام ملا، طی طوماری به سازمان بهزیستی خبر می دهند که ملا یازده سال است معصومه و زهرا، دو دختر نوجوانش را در خانه زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسر نابینایش را به همراه دخترها با خود می برد، و از پدر و مادر تعهد می گیرد که از این پس دخترانشان را زندانی نکنند. بچه ها با والدینشان به خانه برمی گردند؛ اما ملا که از شکایت و گزارش و عکس یکی از روزنامه ها به شدت عصبانی است، همچنان به معصومه و زهرا اجازه نمی دهد از منزل خارج شوند. خانم محمدی، مددکار سازمان بهزیستی که ادامه وضعیت پیشین را بر خانه حکمفرما می بیند، این بار ملا را که معتقد است طبق سنت های قدیمی آفتاب نباید روی دختر را ببیند، در خانه زندانی می کند و دو دختر را به داخل کوچه می فرستد. خانم محمدی یک اره آهن بر از همسایه ها قرض می گیرد و به ملا می دهد تا خود بعد از بریدن میله های آهنی در خانه، به حیاط راه پیدا کند. دخترها در کوچه با یک بستنی فروش نوجوان و یک بز برخورد می کند و پس از آن با پسر خردسال همسایه ـ که سرگرمی اش آویزان کردن یک سیب بسته به نخ از تراس طبقه اول خانه شان به داخل کوچه است ـ آشنا می شوند. پسربچه از ملا برای خرید سیب پول می گیرد و دخترها از مغازه میوه فروشی سیب می خرند. معصومه و زهرا در محله به دو دختر دیگر برمی خورند که در حال بازی کردن در خیابان هستند، و با آنها همراه می شوند. چهار دختر پس از مراجعه به یک دوره گرد ساعت فروش به خانه ملا برمی گردند تا از او برای خریدن ساعت پول بگیرند. اما پدر خانواده پشت میله ها گرفتار است و عصبی و خسته با خانم محمدی مشغول جربحث است. به پیشنهاد خانم محمدی، زهرا پس از تلاش فراوان موفق می شود کلید را داخل قفل در بچرخاند و پدر را آزاد کند. ملا دست دو دخترش را می گیرد و با همدیگر از خانه بیرون می روند. مادر پیر و نابینای خانواده نیز در حالی که به دنبال دیگر اعضای خانواده می گردد، وارد کوچه می شود و با سیب آویزان پسربچه همسایه از تراس طبقه اول برخورد می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

سیب (apple)
میوه ای از چندین گونۀ متعلق به درخت سیب. چندصد نوع سیب زراعی در سراسر دنیا کاشته می شوند که به سیب های خوراکی، آشپزی، و سیب های مخصوص آب گیری تقسیم می شوند. همۀ این انواع از سیب وحشی مشتق شده اند. (جنس درخت سیب Malus، تیرۀ گل سرخیان). درخت سیب در کشورهای معتدل دارای اقلیم سرد و باران فراوان زمستانی بهتر رشد می کند. نوع مرغوب آن را به پایه های مقاوم پیوند می زنند. درخت را شش الی هشت سال قبل از آن که محصول مناسب تولید کند، می کارند. برای میوه دهی در بهار، درخت نیاز به گذراندن دورۀ خفتگی زمستانی دارد. لازم است زمانی که گل ها و میوه ها جوان اند از سرمازدگی محافظت شود. هرس کردن آن برای تولید شاخه های محکم ضروری است و برای محفاظت از میوه در برابر آفت ها و تحریک نمو میوه ها از سم پاشی استفاده می کنند. از هزاران سال قبل، سیب گیاه مغذی مهم اروپا و آسیا بوده است. اروپا و امریکای شمالی تولیدکنندگان اصلی سیب اند، اما سیب های گوناگونی در استرالیا، نیوزیلند، افریقای جنوبی، و برخی قسمت های آسیا نیز تولید می شود. باغ های میوۀ پیشرفتۀ تجاری دارای تعداد کمی گونه، ازجمله درختانی کوتاه رشد به ارتفاع دو مترند که آن ها را برای تسهیل و تسریع جمع آوری ماشینی به فاصلۀ یک متری می کارند. در ۱۹۸۹، صنایع تولید سیب ایالات متحده اعلام کرد که استفاده از دامینوزید را ادامه نمی دهد. مشخص شد این مادۀ شیمیایی، که قبلاً برای رسیدن و ترد شدن میوه های سیب به کار می رفت، موجب سرطان می شود. پانزده درصد از سیب هایی که در ایالات متحده تولید می شدند، محتوی این ماده بوده اند.

نقل قول ها

سیب میوهٔ گوشتالوی درخت سیب است.
• «خوردن روزی یک سیب، پزشک را از شما دور می کند.» -> ضرب المثل آمریکایی
• «باغ ما سه درخت سیب داشت، سیب های آنها به رنگ گونه های فریده بود. وقتیکه شعله ورش می کردم و گونه هایش گلگون می شدند. فریده که به باغ ما می آمد، اول به سراغ درختهای سیب می رفت. آدمی همیشه فریفتهٔ چیزهاییست که از آنها دور است.»• «روزهایی که با هم قهر بودیم، سیب های سرخ را می چیدم، آنها را نوازش می کردم، و به آب جوی می دادم. آب آنها را به سوی باغ فریده می برد. از دنبال آنها می رفتم و هر جا به علفها و پونه های کنار جوی گیر می کردند، با ترکهٔ دستم آزادشان می کردم. در آنسوی دیوار فریده را می دیدم که با شادی دنبال آنها می دود و آنها را از آب می گیرد.حالا که آن باغ خالیست، برای که سیب ها را به آب جوی بیاندازم؟»کتاب: همیان ستارگان- داستان برای که سیب ها را به آب جوی بیاندازم. نوشتهٔ :عباس حکیم. صفحه 499• «سرانجام اشک هایش را پاک کرد. لحظه ای آرام گرفت. در سکوت غم انگیزی مرا بوسید و از جیب جلیقه اش که در گوشهٔ زندان افتاده بود، چند شاهی پول خرد درآورد و به پسرعمویم داد و گفت: «برایش سیب قندی بخر.» مثل اینکه با این کار به خودش هم دلداری داد.»• «بعد از آن دیگر پدرم را ندیدم، اما هر سال بهار، در آخرین روزهای فصل و اوایل تابستان که سیب قندی به بازار می آید، این میوهٔ سفید و ظریف با آن عطر لطیفش مرا به یاد آخرین دیدار پدرم در زندان می اندازد:پدری که خیلی زود از دست دادمش…»کتاب: همیان ستارگان- داستان سیب قندک. نوشتهٔ :علی اکبر کسمایی. صفحه۲۸۴ و 285• «اوه! وقتی بادهای جنوب می وزند، سیب ها خوشحال هستند.»ویلیام والاس هارنی، آدونیس• «اما آن دو مرد فروشندهٔ سیب، پس یکی از ایشان کسی است که برای محبت خدای موعظه می کند.» -> انجیل برنابا از برنابا، مترجم حیدرقلی سردار کابلی
• «لیکن کسی که پوست را به وزن آن به طلا می فروشد و سیب را می نهد، همانا او کسی است که بشارت می دهد تا مردم راضی شوند.» -> انجیل برنابا از برنابا، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل ۱۳۴
• «به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا می کنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز سیب و گندم.» -> انجیل برنابا از برنابا، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل 38
• «ظهر تابستان است.• سهراب سپهری - کتاب حجم سبز• «یک سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می خورد»• «سیب، خیلی دور از درختش نمی افتد.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیب‏ میوه ای معروف است که از آن به مناسبت در باب نکاح و اطعمه و اشربه نام برده‏اند.
← نخوردن سیب ترش برای عروس
۱. ↑ العروة الوثقی‏ ج۵، ص۴۹۱.۲. ↑ وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۹-۱۶۲.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۷۲.
...

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)

گویش اصفهانی

تکیه ای: sow
طاری: sow
طامه ای: sow
طرقی: sow
کشه ای: sow
نطنزی: sow


گویش مازنی

استخوان لگن خاصره


/sib/ استخوان لگن خاصره

پیشنهاد کاربران

سیب به ترکی: آلما

سیب: تندرستی.
ضد سیب: آسیب

یه میوه اس دیگه تاحالا نخوردین؟ از این لینک بخورینش ببین سیب چیه؟


https://www. digikala. com/product/dkp - 856966/سیب - قرمز - دماوند - فله - 1 - کیلوگرم

سَیْبْ:عطا، بخشش.
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد.
کلمه آشنا:سیب، میوه ی سلامتی.
کلمه جدید:سَیْبْ:عطا، بخشش.
ارتباط سازی:سَیْبْ من به تو سیب است یا سیب یک سَیْبْ الهی است به آدم.

جالب است بدانید نام شرکت اپل ( سیب ) و نشان آن ( سیب گاز زده ) را ما گذاشتیم. سرمایه نخستی شرکت از ایران تأمین شد و ابتدائا احتمالا شاخه ای از شرکت مایکروسافت، جدا و خریداری شد و پیشتر از آن به شکل سفارش هایی به نام گوشی و تبلت های اپل، زده شدند تا به بار بشیند. نامگذاری و سفارشها از سال ۱۳۸۵ به این سو بودند.

دوری جستن . . دوری جستن با رای شخصی و انتخاب . . انتخاب در جهت مسیر و ادامه حیات

سیب عاشقان : نوعی سیب است که نیمی از آن زرد و نیمی سرخ ( کنایه از همانندی دو نیمه )
درج یاقوت را به در یتیم
کرد چون سیب عاشقان به دو نیم
معنی بیت : لبخندی زد و سیب عاشقان ( غنچه ی سرخ دهان ) را به دو نیم کرد .
دکتر ثروتیان در مورد سیب عاشقان می نویسد : " هم اکنون در میاندآب و مراغه ( آذربایجان ) سیب عاشقی یکی از انواع بسیار خوب و مشهور سیب است که آن را ( عاشیق آلماسی ) می نامند . نصف روی آن زرد و نصف دیگرش سرخ رنگ است گویی عاشقی رخ زرد بر رخسار سرخ معشوق نهاده است . "
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص484 )
شهریار در حیدر با با به این نوع از سیب اشاره کرده است .
شنگیل آوا یوردى ، عاشیق آلماسىی
گاهدان گئدوب ، اوْردا قوْناق قالماسىی
داش آتماسی ، آلما ، هیوا سالماسىی
قالیب شیرین یوخی کیمین یادیمدا
اثر قویوب روحومدا ، هر زادیمدا
( دیار شنگل آوا با آن سیب های عاشقی اش یادش بخیر )
( هر از گاهی به عنوان مهمان گذرم به آنجا می افتاد )
( که سنگ می انداختیم سیب و به را از درخت پایین می آوردیم )
( گویی وقتی این خاطرات را به یاد می آورم خواب شیرین می بینم )
( این خاطرات در تارپود وجودم رخنه کرده و همه رفتارم را تحت تاثیر قرار داده )




سَیْبَ:عطا و بخشش.
إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ
خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی، و عطایت را در میان مردم از من بازداری، و بر رسواییهایم دیدگان بندگانت را بگشایی،
وَ أَمَرْتَ بِی إلَی النَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الأَْبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ
و مرا به سوی دوزخ فرمان دهی، و بین من و نیکان پرده گردی ( حائل گردی ) ، امیدم را از تو نخواهم برید، ( از دعای ابوحمزه ثمالی )


سیب
نامه مدل گوشی

سیب
در زبانهای ترکی آذربایجانی، ترکمنی، قزاقی، قرقیزی و مجاری به سیب، آلما می گویند

در زبان ترکی استانبولی به سیب، اِلما ( elma ) می گویند

در زبان مغولی به سیب، آلیم ( alim ) می گویند

در زبانهای هندی، اردو و فارسی سیب ( sib ) می گویند

در زبان ارمنی به سیب، خندزور ( khndzor ) می گویند

در زبان یونانی به سیب، میلو ( milo ) می گویند

در زبان روسی به سیب، یابلوکو ( yabloko ) می گویند

در زبان گرجی به سیب، واشلی ( vashli ) می گویند

با یاد او
سیب در دستگاه گوارش به سرعت به سرکه تبدیل میشود و زیان به بار می آورد. بیهوده نیست که آن را میوه ی ممنوعه نامیده اند.


کلمات دیگر: