برده داری، مالکیت برده
برده داری
مترادف و متضاد
دانشنامه عمومی
برده داری در بندگی بودن اختیاری یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است. نظام برده داری در مرحله تلاشی کمون اولیه و بر شالودهٔ ازدیاد عدم تساوی اقتصادی که خود ثمره پیدایش مالکیت فردی بود، شکل گرفت. دولت برای نخستین بار در دوران بردگی پدید می شود.
آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی (فرهنگ و اصطلاحات و مکتب های سیاسی). تهران: انتشارات مروارید.
دیویس برایون، برده داری و تجارت برده،
بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین و هندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. دو طبقه اصلی این صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگان و برده داران بودند. طبقات میانه نظیر خرده مالکان و پیشه وران و عناصر وازده و بدون طبقه که از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل می شدند نیز وجود داشتند.
شالوده مناسبات تولیدی در این دوران عبارتست از مالکیت برده دار بر وسائل تولید و بر برده. برده به عنوان شیء قابل خرید و فروش بود و برده دار صاحب جان برده نیز بود. برده داران به قشرها مختلف نظیر مالکان بزرگ زمین، صاحبان کارگاه ها و سوداگران می گفتند. در شرایط کار عده عظیم بردگان وارزانی بی نهایت آن ها، علی رغم وسائل بسیار ابتدایی، اضافه محصولی به دست می آمد که خود امکان نسبتاً بیشتری (نسبت به کمون اولیه) برای رشد وسائل تولید و پیدایش علوم و هنر فراهم می ساخت؛ ولی پس از رشد معین که خود قرن ها به طول انجامید نیروهای تولیدی دیگر در چارچوب روابط تولیدی بردگی نمی توانست تکامل یابد. بر اثر تشدید تضادهای طبقاتی که قیام های بزرگ بردگان نمونه آنست شالوده برده داری متزلزل شد. به جای دوران برده داری صورت بندی اجتماعی اقتصادی دیگر که آن هم بر شالوده استثمار و استعمار بود دوران فئودالیسم - مستقر شد که به نوبه خود و به نسبت دوران قبل مترقی تر بود و میدان وسیع تری برای رشد نیروهای تولیدی پدیدار شد. اگر چه صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگی به مثابه یک مرحله تاریخی تکامل اجتماعی از بین رفت ولی وجود برده به شکل های مختلف در دوران فئودالیسم حتی تا زمان ما نیز باقی ماند. مثلاً تا یکصد سال پیش در ایالات متحده آمریکا یا در برخی سرزمین های مستعمره تا قرن بیستم.
ماسای های آفریقای شرقی به اسیران خود امان نمی دهند. علت آنچنان که راتزل می گوید این است که این قوم گله دار هیچ امکان فنی استفاده از کار برده وار را ندارند. اما در همسایگی شان واکامباها که کشاورز هستند قادر به استفاده از کار برده وارند و بنابراین از کشتن اسرای شان چشم می پوشند و آن ها را به بردگی می گمارند. پس ظهور برده داری مستلزم رسیدن به درجهٔ معینی از تکامل نیروهای اجتماعی است و درجه ای که به بهره کشی از کار برده اجازه می دهد. برده داری یک رابطهٔ تولیدی است که ظهور آن بیانگر آغاز تقسیم جامعه به طبقات است، جامعه ای که تا آن هنگام تقسیمات دیگری را به جز تقسیم جنسیتی و سن نشناخته است.
آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی (فرهنگ و اصطلاحات و مکتب های سیاسی). تهران: انتشارات مروارید.
دیویس برایون، برده داری و تجارت برده،
بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین و هندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. دو طبقه اصلی این صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگان و برده داران بودند. طبقات میانه نظیر خرده مالکان و پیشه وران و عناصر وازده و بدون طبقه که از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل می شدند نیز وجود داشتند.
شالوده مناسبات تولیدی در این دوران عبارتست از مالکیت برده دار بر وسائل تولید و بر برده. برده به عنوان شیء قابل خرید و فروش بود و برده دار صاحب جان برده نیز بود. برده داران به قشرها مختلف نظیر مالکان بزرگ زمین، صاحبان کارگاه ها و سوداگران می گفتند. در شرایط کار عده عظیم بردگان وارزانی بی نهایت آن ها، علی رغم وسائل بسیار ابتدایی، اضافه محصولی به دست می آمد که خود امکان نسبتاً بیشتری (نسبت به کمون اولیه) برای رشد وسائل تولید و پیدایش علوم و هنر فراهم می ساخت؛ ولی پس از رشد معین که خود قرن ها به طول انجامید نیروهای تولیدی دیگر در چارچوب روابط تولیدی بردگی نمی توانست تکامل یابد. بر اثر تشدید تضادهای طبقاتی که قیام های بزرگ بردگان نمونه آنست شالوده برده داری متزلزل شد. به جای دوران برده داری صورت بندی اجتماعی اقتصادی دیگر که آن هم بر شالوده استثمار و استعمار بود دوران فئودالیسم - مستقر شد که به نوبه خود و به نسبت دوران قبل مترقی تر بود و میدان وسیع تری برای رشد نیروهای تولیدی پدیدار شد. اگر چه صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگی به مثابه یک مرحله تاریخی تکامل اجتماعی از بین رفت ولی وجود برده به شکل های مختلف در دوران فئودالیسم حتی تا زمان ما نیز باقی ماند. مثلاً تا یکصد سال پیش در ایالات متحده آمریکا یا در برخی سرزمین های مستعمره تا قرن بیستم.
ماسای های آفریقای شرقی به اسیران خود امان نمی دهند. علت آنچنان که راتزل می گوید این است که این قوم گله دار هیچ امکان فنی استفاده از کار برده وار را ندارند. اما در همسایگی شان واکامباها که کشاورز هستند قادر به استفاده از کار برده وارند و بنابراین از کشتن اسرای شان چشم می پوشند و آن ها را به بردگی می گمارند. پس ظهور برده داری مستلزم رسیدن به درجهٔ معینی از تکامل نیروهای اجتماعی است و درجه ای که به بهره کشی از کار برده اجازه می دهد. برده داری یک رابطهٔ تولیدی است که ظهور آن بیانگر آغاز تقسیم جامعه به طبقات است، جامعه ای که تا آن هنگام تقسیمات دیگری را به جز تقسیم جنسیتی و سن نشناخته است.
wiki: فیلم است که در سال ۱۹۱۸ منتشر شد.
wiki: نانسی کولمن اشاره کرد.
wiki: برده داری (فیلم)
دانشنامه آزاد فارسی
برده داری (slavery)
نهاد اجتماعی بسیار کهن و مطلق ترین شکل بندگی ناخواستهوبهره کشی اجباری و قهری از افراد. پیشینۀ برده داری به اعصار ما قبل تاریخ می رسد، امّا نهادینه شدن آن احتمالاً به اوایل دوران تاریخی بازمی گردد و تقریباً در کلیۀ جوامع بشری مشاهده می شود. در این نهاد برده به مثابه شیء تلقی می شود، می توان او را خرید و فروخت، مبادله یا در ازاء بدهی واگذار کرد، یا هدیه داد. برده داری در دوران تاریخی به سبب پیشرفت در کشاورزی و سازمان یافتن اجتماع و ایجاد حکومت های نیرومند و متمرکز و نیاز به نیروی کار و تخصص های گوناگون نهادینه شد. بردگان را معمولاً در حمله به کشورها و اقوام بیگانه اسیر می کردند و به خدمت می گرفتند، امّا امکان برده گرفتن از داخل نیز وجود داشت. گاه وام داران خود یا اعضای خانواده شان را به بردگی می فروختند. در قدیم برده داری امری طبیعی تلقی می شد. در حماسه های هومری بردگی سرنوشت محتوم اسیران جنگی است و فیلسوفان یونانی آن را با اندک تسامحی می پذیرند و تقبیح نمی کنند. در بین النهرین، چین، هند، و مصر از بردگان برای انجام کارهای عظیم، مانند ساختن کانال های آبیاری، دیوار چین و اهرام مصر، به صورت انبوه استفاده می شد. در قارۀ امریکا نیز رسم برده داری نزد اقوام آزتک، اینکا، و مایا وجود داشت. در روم باستان قانون به صاحب برده اختیارات فوق العاده می داد و جان برده در دست صاحب او بود. گسترش بیش از حد برده داری در روم، یکی از عوامل انحطاط و زوال این امپراتوری شد. در دین اسلام، حضرت محمد (ص) به پیروان خود ملایمت و مهربانی با بردگان را سفارش کرد و موجبات لغو تدریجی این نهاد اقتصادی را به صورت های مختلف فراهم آورد.عصر جدید. با اکتشاف سواحل افریقا و امریکا، برده داری و برده فروشی شکل و شتاب تازه ای به خود گرفت. پرتغال نخستین کشوری بود که به یاری بعضی افریقاییان، گروهی دیگر از افریقایی ها را به بردگی برد (۱۴۴۴م). در قرن ۱۵م اعراب شروع به شکار سیاه پوستان و فروش آن ها در بازارهای عربی، ایران، و هند کردند. در امریکای شمالی اولین بردگان افریقایی را به ویرجینیا آوردند (۱۶۱۹) و در ۱۶۴۱ برده داری در ماساچوست قانونی شد. دانمارک اولین کشور منع کنندۀ برده داری بود (۱۷۹۲). انگلیس در ۱۸۰۷ و ایالات متحده در ۱۸۶۵ برده داری را ممنوع کردند. در کنگرۀ وین (۱۸۱۴) تقریباً همۀ اروپائیان الغاء برده داری را به تصویب رساندند. اختلاف بین ایالت های ضد برده داری شمالی امریکا و ایالات برده دار جنوبی به جنگ داخلی معروف به جنگ های انفصال انجامید و ابراهام لینکلن قهرمان آزادی بردگان شناخته شد.
قرن ۲۰. کنوانسیون ضد برده داری جامعۀ ملل (۱۹۲۶) هرگونه برده داری را در سراسر جهان به کلی ممنوع و اعلامیۀ حقوق بشر (۱۹۴۸) آن را تأکید کرد. در ۱۹۵۱ کمیتۀ ضد برده داری سازمان ملل گزارش داد که برده داری به سرعت رو به نابودی است، با وجود این نوعی خدمات شبه برده داری هنوز در بسیاری از نقاط جهان دیده می شود.
قیام های بردگان. نخستین شورش علیه بردگی به رهبری اسپارتاکوس در امپراتوری روم حادث شد. اسپارتاکوس که زادۀ تراکیه بود، در جنگ اسیر و به بردگی گرفته شد و به گلادیاتوری گماشته شد، امّا در ۷۳پ م همراه با عده ای از گلادیاتورهای دیگر گریخت و بردگان زیادی به او پیوستند. اسپارتاکوس چندبار سپاهیان روم را در جنگ شکست داد و بر جنوب ایتالیا مسلط شد. در ۷۱پ م کراسوس، سردار رومی قیام را سرکوب کرد و اسپارتاکوس در نبرد کشته شد. در تاریخ اسلام نیز قیام بردگان به رهبری صاحب الزنج از حوادث مهم به شمار می آید. فیروز نهاوندی، معروف به ابولؤلؤ که در جنگ با اعراب اسیر و به بردگی فروخته شده بود، خلیفۀ دوم را به قتل رسانید.
نهاد اجتماعی بسیار کهن و مطلق ترین شکل بندگی ناخواستهوبهره کشی اجباری و قهری از افراد. پیشینۀ برده داری به اعصار ما قبل تاریخ می رسد، امّا نهادینه شدن آن احتمالاً به اوایل دوران تاریخی بازمی گردد و تقریباً در کلیۀ جوامع بشری مشاهده می شود. در این نهاد برده به مثابه شیء تلقی می شود، می توان او را خرید و فروخت، مبادله یا در ازاء بدهی واگذار کرد، یا هدیه داد. برده داری در دوران تاریخی به سبب پیشرفت در کشاورزی و سازمان یافتن اجتماع و ایجاد حکومت های نیرومند و متمرکز و نیاز به نیروی کار و تخصص های گوناگون نهادینه شد. بردگان را معمولاً در حمله به کشورها و اقوام بیگانه اسیر می کردند و به خدمت می گرفتند، امّا امکان برده گرفتن از داخل نیز وجود داشت. گاه وام داران خود یا اعضای خانواده شان را به بردگی می فروختند. در قدیم برده داری امری طبیعی تلقی می شد. در حماسه های هومری بردگی سرنوشت محتوم اسیران جنگی است و فیلسوفان یونانی آن را با اندک تسامحی می پذیرند و تقبیح نمی کنند. در بین النهرین، چین، هند، و مصر از بردگان برای انجام کارهای عظیم، مانند ساختن کانال های آبیاری، دیوار چین و اهرام مصر، به صورت انبوه استفاده می شد. در قارۀ امریکا نیز رسم برده داری نزد اقوام آزتک، اینکا، و مایا وجود داشت. در روم باستان قانون به صاحب برده اختیارات فوق العاده می داد و جان برده در دست صاحب او بود. گسترش بیش از حد برده داری در روم، یکی از عوامل انحطاط و زوال این امپراتوری شد. در دین اسلام، حضرت محمد (ص) به پیروان خود ملایمت و مهربانی با بردگان را سفارش کرد و موجبات لغو تدریجی این نهاد اقتصادی را به صورت های مختلف فراهم آورد.عصر جدید. با اکتشاف سواحل افریقا و امریکا، برده داری و برده فروشی شکل و شتاب تازه ای به خود گرفت. پرتغال نخستین کشوری بود که به یاری بعضی افریقاییان، گروهی دیگر از افریقایی ها را به بردگی برد (۱۴۴۴م). در قرن ۱۵م اعراب شروع به شکار سیاه پوستان و فروش آن ها در بازارهای عربی، ایران، و هند کردند. در امریکای شمالی اولین بردگان افریقایی را به ویرجینیا آوردند (۱۶۱۹) و در ۱۶۴۱ برده داری در ماساچوست قانونی شد. دانمارک اولین کشور منع کنندۀ برده داری بود (۱۷۹۲). انگلیس در ۱۸۰۷ و ایالات متحده در ۱۸۶۵ برده داری را ممنوع کردند. در کنگرۀ وین (۱۸۱۴) تقریباً همۀ اروپائیان الغاء برده داری را به تصویب رساندند. اختلاف بین ایالت های ضد برده داری شمالی امریکا و ایالات برده دار جنوبی به جنگ داخلی معروف به جنگ های انفصال انجامید و ابراهام لینکلن قهرمان آزادی بردگان شناخته شد.
قرن ۲۰. کنوانسیون ضد برده داری جامعۀ ملل (۱۹۲۶) هرگونه برده داری را در سراسر جهان به کلی ممنوع و اعلامیۀ حقوق بشر (۱۹۴۸) آن را تأکید کرد. در ۱۹۵۱ کمیتۀ ضد برده داری سازمان ملل گزارش داد که برده داری به سرعت رو به نابودی است، با وجود این نوعی خدمات شبه برده داری هنوز در بسیاری از نقاط جهان دیده می شود.
قیام های بردگان. نخستین شورش علیه بردگی به رهبری اسپارتاکوس در امپراتوری روم حادث شد. اسپارتاکوس که زادۀ تراکیه بود، در جنگ اسیر و به بردگی گرفته شد و به گلادیاتوری گماشته شد، امّا در ۷۳پ م همراه با عده ای از گلادیاتورهای دیگر گریخت و بردگان زیادی به او پیوستند. اسپارتاکوس چندبار سپاهیان روم را در جنگ شکست داد و بر جنوب ایتالیا مسلط شد. در ۷۱پ م کراسوس، سردار رومی قیام را سرکوب کرد و اسپارتاکوس در نبرد کشته شد. در تاریخ اسلام نیز قیام بردگان به رهبری صاحب الزنج از حوادث مهم به شمار می آید. فیروز نهاوندی، معروف به ابولؤلؤ که در جنگ با اعراب اسیر و به بردگی فروخته شده بود، خلیفۀ دوم را به قتل رسانید.
wikijoo: برده_داری
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] انسان مملوک و سنت مالکیت انسانی بر انسانی دیگر را برده و برده داری گویند.
رسم برده داری که مطابق آن یک انسان موضوع مالکیت انسان دیگر قرار می گرفته، با سابقه ای دیرین در تمدن بشری، در فرهنگ و تمدن اسلامی نیز مطرح بوده است.
موضوع مقاله
در این مقاله واژه «برده»، «عبد» و امثال آن، تاریخ بردگی در سرزمین های اسلامی، دیدگاه های قرآنی و احکام فقهی و اخلاقی آن بررسی می شود.
واژه برده در زبان عربی
...
رسم برده داری که مطابق آن یک انسان موضوع مالکیت انسان دیگر قرار می گرفته، با سابقه ای دیرین در تمدن بشری، در فرهنگ و تمدن اسلامی نیز مطرح بوده است.
موضوع مقاله
در این مقاله واژه «برده»، «عبد» و امثال آن، تاریخ بردگی در سرزمین های اسلامی، دیدگاه های قرآنی و احکام فقهی و اخلاقی آن بررسی می شود.
واژه برده در زبان عربی
...
wikifeqh: برده_داری
پیشنهاد کاربران
برده و برده داری ، انسان مملوک و سنّت مالکیت انسانی بر انسانی دیگر. رسم برده داری که مطابق آن یک انسان موضوع مالکیت انسان دیگر قرار می گرفته ، با سابقه ای دیرین در تمدن بشری ، در فرهنگ و تمدن اسلامی نیز مطرح بوده است . در این مقاله واژه «برده »، «عبد» و امثال آن ، تاریخ بردگی در سرزمینهای اسلامی ، دیدگاههای قرآنی و احکام فقهی و اخلاقی آن بررسی می شود.
لفظ رایج برای «برده » در زبان عربی ، «عَبد» است ، ( شایعترین صیغه جمع آن در این معنی «عَبید» است ؛ با اینهمه ، در قرآن کریم ، نور: 32، «عِباد» آمده است . ) ، و به تعبیر دقیقتر، برای «برده مرد» بوده است ، و به «برده زن »، «اَمَه » ( جمع آن : اِماء ) می گفته اند. هر دو لفظ از واژگان سامی باستان اند و در زبان عبریِ تورات نیز در همین معنی به کار رفته اند. در زبان ادبی عربی ، اسم جنس «رقیق »، بر «برده »، در مفرد و مذکّر و مرجوع کنید به نث و در اسم جمع ، اطلاق می شود. این لفظ ، در قرآن کریم نیامده است ، اما به جای آن لفظ «رَقَبَه » ( به معنای «گردن ، قفا» ) به کار رفته است ( از جمله در سوره مائده : 89 ) و قرآن عبارت کنایی «ما مَلَکَت اَیمانُکُم » ( مثلاً در سوره نساء: 36 ) را به کار می برد؛ «عَبداً مَملوکاً» ( نحل : 75 ) به معنای برده ، ناظر به همین عبارت کنایی است . بی گمان ، صورت اسمی یافتن «مملوک » به معنای «برده » ( بعداً به معنای «برده خانه زاد» ) از همین تعبیر ناشی شده است . طیّ تاریخ ، در زبان عربی ، همچنانکه در زبانهای دیگر، تعبیرهای مرجوع کنید به دبانه ای با مدلول دقیق «پسر، دختر» یا «خادم ، خادمه » تغییراتی کرده اند، مانند «فَتی '» ( مرجوع کنید به نث آن : «فَتاه » ) که در قرآن آمده ؛ «غُلام » برای «برده مرد»؛ «جاریه » برای «برده زن » که هر دو فراوان به کار رفته است ؛ «وَصیف » بویژه برای مرد ( صیغه مرجوع کنید به نث «وَصیفه » نیز وجود دارد ) ؛ و «خادم » بویژه برای زن ( همچنین برای «خواجه ، خنثی » ) ، که هر دو سرانجام در بعضی کشورها معنای «غلام و کنیز سیاه » یافته است . واژه «اسیر» نیز در معنای حقیقیِ «گرفتار» است . برای افاده اسم معنای «بردگی »، «رِقّ» آمده است یا لفظی مشتّق از «عَبد» چون «عُبودیّت ». «برده دار» را «سیّد»، ( «مَولی '» و در زبان حقوقی «مالک » ) می خوانند. متضّاد «برده »، یعنی «مرد یا زن آزاد»، را «حُرّ» ( مرجوع کنید به نث آن : «حُرَّه » ) می خوانند.
در زبان ترکی «قول » یا «کوله »، «بنده » ( برگرفته از فارسی ) ، «اسیر» ( برگرفته از عربی ) ، «غلام » برای مرد، و «جاریه » و «خلائق » برای زن ، بر «برده » اطلاق می شود. در زبان فارسی ، علاوه بر «بنده »، «غلام » برای مرد و «کنیز» برای زن به کار می رود.
1 ) پیش از اسلام . پیش از اسلام ، بردگی در عربستان ، مانند دیگر سرزمینهای جهان باستان و پیش از عصر میانه ، رایج بوده است . اما با معلومات پراکنده ای که درباره این دوره در دست است ، نمی توان با اطمینان به بیشترِ مسائل این نهاد اجتماعی پاسخ داد.
در آستانه هجرت ، اکثریت بردگان عربستان غربی ، یعنی کالایی بازرگانی که در مکّه فراوان بود و سوداگرانی چون عبدالله جُدعان * ( قس لامنس ، 1924، جاهای متعدد ) از فروش آن ثروت می اندوختند، زنگیان حبشی بودند که عده ای از آنان بعداً هسته پاسداران مکّه به نام «احابیش » را تشکیل دادند ( لامنس ، 1928، ص 237ـ293 ) . بلال ، نخستین اذانگوی اسلام ، از همین بردگان بود. بی گمان کاروانیان عرب ، بردگان سفیدپوستِ عرب نژاد را، که شمارشان بسی کمتر بود، باخود می آوردند یا بادیه نشینان عرب اینگونه بردگان را به اسیری می گرفتند. برای نفی وجود بردگان عرب نژاد هیچ دلیلی در دست نیست ، هر چند بازخرید اسیران در میان قبایل بادیه نشین کاملاً رواج داشته است . شاهد مثال موثّق آن ، زیدبن حارثه کَلبی است که بعدها پسرخوانده حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم شد ( نیز رجوع کنید به تصمیم منسوب به عمر در همین مقاله ) . اما درباره برده گرفتن افراد در ازای دَین یا فروش کودکان به دست اولیای آنان شاهدی در دست نیست ؛ روایات متأخّر و نادری که این قبیل حوادث در آنها نقل شده ( ابوالفرج اصفهانی ، ج 3، ص 97، ج 19، ص 4 ) این کودکان را بی سرپرست معرفی کرده است . از اینها گذشته ، دور از احتیاط خواهد بود اگر اطلاعات پراکنده و اندکی را که در احوال بردگان حجازِ پیش از اسلام به دست می آید، به همه حوزه های جغرافیایی و اجتماعی تعمیم دهیم . چه بسا رفتار بادیه نشینان با یکجانشینان در این باره متفاوت بوده باشد. تحقیر مداوم نسل بردگان ، ولو تنها از جانب مادر، و هجو کسی که اسیر را به زنی می گیرد ( یا کُب ، ص 137ـ 138، 213؛ بِشرفارس ، ص 71 ) چه بسا بیشتر از جمله ویژگیهای روحیه بادیه نشینی باشد تا بازتاب رفتار عام شهرنشینان . زندگینامه عَنتَره ، شاعر و فارِسِ عرب ، پسر مردی بادیه نشین و زنی از بردگان حبشی که می بایست دلاوریها نشان می داد تا پدرش او را به فرزندی خود بپذیرد، «داستانی است ساخته و پرداخته » ( لامنس ، 1914، ص 299 ) در مخالفت با محروم سازی از ارث ، اگر نگوییم در مخالفت با برده نگه داشتن کودکانی که محصول چنین زناشوییهایی بوده اند؛ و این خود دلیلی است بر اینکه مسئله با حدّت مطرح بوده و راه حل آزادمنشانه ای ، دست کم در برخی کانونها، لازم داشته است .
در رسم و عادت عامّه عرب پیش از اسلام ، احتمالاً میان دو طایفه از بردگان تمایزی وجود داشته که دارای ریشه ای سامی و بسیار کهنسال است و چه بسا هیچگاه در قانونی مدوّن انعکاس نیافته باشد ( مندلسن ، 57 ـ 58 ) ، و آن اینکه برده ای که در خانه صاحبش زاده می شد ( عَبدُقِنٍّ؛ این لفظ بعداً بر برده ای اطلاق شد که حق مالکیت تام و تمام بر او اعمال می شد ) ، به خلاف برده مکتسَب ( عَبدمملوکه ) ، نه به فروش می رسید و نه رها می شد ( ابن منظور؛ جرجانی ، ذیل «قن » ) . به احتمال بسیار، رسم جاهلی خودفروشی زنان برده به سود صاحبانشان نیز وجود داشته است ( مندلسن ، ص 54 ) ، زیرا در قرآن . . .
لفظ رایج برای «برده » در زبان عربی ، «عَبد» است ، ( شایعترین صیغه جمع آن در این معنی «عَبید» است ؛ با اینهمه ، در قرآن کریم ، نور: 32، «عِباد» آمده است . ) ، و به تعبیر دقیقتر، برای «برده مرد» بوده است ، و به «برده زن »، «اَمَه » ( جمع آن : اِماء ) می گفته اند. هر دو لفظ از واژگان سامی باستان اند و در زبان عبریِ تورات نیز در همین معنی به کار رفته اند. در زبان ادبی عربی ، اسم جنس «رقیق »، بر «برده »، در مفرد و مذکّر و مرجوع کنید به نث و در اسم جمع ، اطلاق می شود. این لفظ ، در قرآن کریم نیامده است ، اما به جای آن لفظ «رَقَبَه » ( به معنای «گردن ، قفا» ) به کار رفته است ( از جمله در سوره مائده : 89 ) و قرآن عبارت کنایی «ما مَلَکَت اَیمانُکُم » ( مثلاً در سوره نساء: 36 ) را به کار می برد؛ «عَبداً مَملوکاً» ( نحل : 75 ) به معنای برده ، ناظر به همین عبارت کنایی است . بی گمان ، صورت اسمی یافتن «مملوک » به معنای «برده » ( بعداً به معنای «برده خانه زاد» ) از همین تعبیر ناشی شده است . طیّ تاریخ ، در زبان عربی ، همچنانکه در زبانهای دیگر، تعبیرهای مرجوع کنید به دبانه ای با مدلول دقیق «پسر، دختر» یا «خادم ، خادمه » تغییراتی کرده اند، مانند «فَتی '» ( مرجوع کنید به نث آن : «فَتاه » ) که در قرآن آمده ؛ «غُلام » برای «برده مرد»؛ «جاریه » برای «برده زن » که هر دو فراوان به کار رفته است ؛ «وَصیف » بویژه برای مرد ( صیغه مرجوع کنید به نث «وَصیفه » نیز وجود دارد ) ؛ و «خادم » بویژه برای زن ( همچنین برای «خواجه ، خنثی » ) ، که هر دو سرانجام در بعضی کشورها معنای «غلام و کنیز سیاه » یافته است . واژه «اسیر» نیز در معنای حقیقیِ «گرفتار» است . برای افاده اسم معنای «بردگی »، «رِقّ» آمده است یا لفظی مشتّق از «عَبد» چون «عُبودیّت ». «برده دار» را «سیّد»، ( «مَولی '» و در زبان حقوقی «مالک » ) می خوانند. متضّاد «برده »، یعنی «مرد یا زن آزاد»، را «حُرّ» ( مرجوع کنید به نث آن : «حُرَّه » ) می خوانند.
در زبان ترکی «قول » یا «کوله »، «بنده » ( برگرفته از فارسی ) ، «اسیر» ( برگرفته از عربی ) ، «غلام » برای مرد، و «جاریه » و «خلائق » برای زن ، بر «برده » اطلاق می شود. در زبان فارسی ، علاوه بر «بنده »، «غلام » برای مرد و «کنیز» برای زن به کار می رود.
1 ) پیش از اسلام . پیش از اسلام ، بردگی در عربستان ، مانند دیگر سرزمینهای جهان باستان و پیش از عصر میانه ، رایج بوده است . اما با معلومات پراکنده ای که درباره این دوره در دست است ، نمی توان با اطمینان به بیشترِ مسائل این نهاد اجتماعی پاسخ داد.
در آستانه هجرت ، اکثریت بردگان عربستان غربی ، یعنی کالایی بازرگانی که در مکّه فراوان بود و سوداگرانی چون عبدالله جُدعان * ( قس لامنس ، 1924، جاهای متعدد ) از فروش آن ثروت می اندوختند، زنگیان حبشی بودند که عده ای از آنان بعداً هسته پاسداران مکّه به نام «احابیش » را تشکیل دادند ( لامنس ، 1928، ص 237ـ293 ) . بلال ، نخستین اذانگوی اسلام ، از همین بردگان بود. بی گمان کاروانیان عرب ، بردگان سفیدپوستِ عرب نژاد را، که شمارشان بسی کمتر بود، باخود می آوردند یا بادیه نشینان عرب اینگونه بردگان را به اسیری می گرفتند. برای نفی وجود بردگان عرب نژاد هیچ دلیلی در دست نیست ، هر چند بازخرید اسیران در میان قبایل بادیه نشین کاملاً رواج داشته است . شاهد مثال موثّق آن ، زیدبن حارثه کَلبی است که بعدها پسرخوانده حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم شد ( نیز رجوع کنید به تصمیم منسوب به عمر در همین مقاله ) . اما درباره برده گرفتن افراد در ازای دَین یا فروش کودکان به دست اولیای آنان شاهدی در دست نیست ؛ روایات متأخّر و نادری که این قبیل حوادث در آنها نقل شده ( ابوالفرج اصفهانی ، ج 3، ص 97، ج 19، ص 4 ) این کودکان را بی سرپرست معرفی کرده است . از اینها گذشته ، دور از احتیاط خواهد بود اگر اطلاعات پراکنده و اندکی را که در احوال بردگان حجازِ پیش از اسلام به دست می آید، به همه حوزه های جغرافیایی و اجتماعی تعمیم دهیم . چه بسا رفتار بادیه نشینان با یکجانشینان در این باره متفاوت بوده باشد. تحقیر مداوم نسل بردگان ، ولو تنها از جانب مادر، و هجو کسی که اسیر را به زنی می گیرد ( یا کُب ، ص 137ـ 138، 213؛ بِشرفارس ، ص 71 ) چه بسا بیشتر از جمله ویژگیهای روحیه بادیه نشینی باشد تا بازتاب رفتار عام شهرنشینان . زندگینامه عَنتَره ، شاعر و فارِسِ عرب ، پسر مردی بادیه نشین و زنی از بردگان حبشی که می بایست دلاوریها نشان می داد تا پدرش او را به فرزندی خود بپذیرد، «داستانی است ساخته و پرداخته » ( لامنس ، 1914، ص 299 ) در مخالفت با محروم سازی از ارث ، اگر نگوییم در مخالفت با برده نگه داشتن کودکانی که محصول چنین زناشوییهایی بوده اند؛ و این خود دلیلی است بر اینکه مسئله با حدّت مطرح بوده و راه حل آزادمنشانه ای ، دست کم در برخی کانونها، لازم داشته است .
در رسم و عادت عامّه عرب پیش از اسلام ، احتمالاً میان دو طایفه از بردگان تمایزی وجود داشته که دارای ریشه ای سامی و بسیار کهنسال است و چه بسا هیچگاه در قانونی مدوّن انعکاس نیافته باشد ( مندلسن ، 57 ـ 58 ) ، و آن اینکه برده ای که در خانه صاحبش زاده می شد ( عَبدُقِنٍّ؛ این لفظ بعداً بر برده ای اطلاق شد که حق مالکیت تام و تمام بر او اعمال می شد ) ، به خلاف برده مکتسَب ( عَبدمملوکه ) ، نه به فروش می رسید و نه رها می شد ( ابن منظور؛ جرجانی ، ذیل «قن » ) . به احتمال بسیار، رسم جاهلی خودفروشی زنان برده به سود صاحبانشان نیز وجود داشته است ( مندلسن ، ص 54 ) ، زیرا در قرآن . . .
کلمات دیگر: