( صفت ) ۱ - منسوب به طاهر . ۲ - نوعی کاغذ در قدیم ( منسوب به طاهر دوم از طاهریان خراسان ) .
یکی از منازل بین راه مرو و خوارزم است که از مرو تا رباط طاهری ۵۴ و از رباط طاهری تا خوارزم ۷٠ فرسنگ باشد.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) علی بن عبداﷲ طاهری . وی از هشام بن علی شیرازی روایت کرده است و محمدبن طیب بلوطی از او روایت دارد. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) علی بن عبدالوهاب طاهری . وی از عباس بن فضل اسقاطی روایت کرده است . و ابوالحسن دارقطنی از او روایت دارد. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) علی بن عبدالعزیزبن حسن ... رجوع به طاهری ابوالحسن شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) (رباطِ...) یکی از منازل بین راه مرو و خوارزم است که از مرو تا رباط طاهری 54 و از رباط طاهری تا خوارزم 70 فرسنگ و مجموعاً یکصد و بیست و چهار فرسنگ باشد. (نزهةالقلوب ج 3 ص 180).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) (ملا...) رجوع به طاهر نائینی شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسین قسامی . رجوع به طاهری ابوالقاسم شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوبکر احمدبن علی بن عبدالوحد اسقر دلال طاهری . از قاضی ابوالحسین بن مهتدی باللّه هاشمی روایت کرده است و منسوب به حریم طاهری میباشد. (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن طاهر بغدادی . رجوع به طاهری ابوالعباس شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن اسماعیل ... رجوع به طاهری ابوبکر محمدبن ... شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابویعلی احمدبن عبدالعزیز طاهری ، برادر ابوالحسن علی بن عبدالعزیز... از ابوطاهر مخاض و ابن اخماسمی (کذا) و جز آن دو روایت کرده است . او از خاندان طاهرذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »). رجوع به ابوالحسن علی بن عبدالعزیز... طاهری شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن علی بن حسین ... رجوع به طاهری ابومحمد شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) حسین بن طیب . رجوع به طاهری ابوعبداﷲ و حسین بن طیب شود.
طاهری . [ هَِ ](ص نسبی ، اِ) نام قسمی کاغذ در قدیم ، منسوب به طاهردوم از امراء طاهریه ٔ خراسان . (فهرست ابن الندیم ).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن محمدبن عبدالواحدبن رزیق . رجوع به طاهری ابومنصور عبدالرحمن ... شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابواسحاق طیب بن محمدبن طلحةبن طاهر نیشابوری طاهری . از بزرگان خاندان طاهری است و به علم و حدیث اشتغال داشت و از مردم نیشابور بود. وی از علی بن حجر و علی بن حشرم و اسحاق بن منصور و دیگر محدثان خراسانی سماع کرده است . و هم در عراق از سعیدبن عبدالجبار قرشی و عبیداﷲبن عمر قواریری سماع دارد. ابوعمر، مستملی و عبداﷲبن محمدبن سیرویه از اوروایت کرده اند. وی در ماه رمضان سال 279 هَ . ق . درگذشته است و در مقبره ٔ امیر در نیشابور به خاک سپرده شده است . (از انساب سمعانی ورق 364 «الف » و «ب »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن عبدالعزیزبن حسن بن محمدبن هرون بن عصام بن رزیق بن محمدبن عبداﷲبن طاهربن حسین بن مصعب طاهری . وی از ابوبحر محمدبن حسن بن کوثر واحمدبن جعفربن سلم و ابومالک قطیعی و جز آنان روایت کرده است . در شوال سال 486 هَ . ق . درگذشته است . وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »). رجوع به ابویعلی احمد طاهری شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالعباس محمدبن طاهر بغدادی طاهری . وی از ابوعروبة حرانی روایت کرده است و ابونصر احمدبن علی بن عبدوس اهوازی از او روایت دارد. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبداﷲبن حسین قسامی حنبلی طاهری . وی از ابونصر رسی روایت میکند و منسوب به حریم طاهری است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوسعید عبداﷲبن احمدبن محمدبن عبداﷲبن طاهربن حسین بن طاهربن عبداﷲبن حسین بن مصعب بن رزیق طاهری . ازمردم مرو شیخی صالح بود و نظری استوار داشت و او نواده ٔ دختری ابوسهل عبدالصمدبن عبدالرحمن بن حسین بزاربود و از وی در جامع معمربن راشد حدیث کرده است . سمعانی گوید: عموی شهید من ابومحمد سمعانی از او برای من روایت کرده است . همچنین ابومحمد عبدالغفاربن عبدالسلام عسالی در مرو و ابوالفضل محمدبن احمدبن معاویه خطیب با اجازه و دیگران از او روایت کرده اند. ابوسعید طاهری در سال 471 هَ . ق . درگذشته است . (از انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوطیب رجوع به طاهربن محمدبن عبداﷲبن طاهر شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ حسین بن طیب طاهری . رجوع به حسین بن طیب شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابوعمرو احمدبن حسن طاهری نیشابوری . نام او اسعد فرخان است . وی از عبداﷲبن احمدبن حنبل و ابوشعیب حرانی روایت کرده ، از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق ِ 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابومحمد جعفربن محمدبن علی بن حسین بن اسماعیل بن ابراهیم بن مصعب بن رزیق بن محمدبن عبداﷲبن طاهربن حسین طاهری .وی از ابوالقاسم بغوی و یحیی بن صاعد و محمدبن عبداﷲمستعنی روایت کرده است و ابوالحسن عنیقی و ابوطالب بن عساری از او روایت دارند. او مردی ثقه بود در شوال سال 383 هَ . ق . درگذشته است . وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابومنصور عبدالرحمن بن محمدبن عبدالواحدبن رزیق طاهری . منسوب به حریم طاهری و او از قاضی ابوالحسین بن مهتدی بالله هاشمی روایت کرده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ابومنصور. از خاندان طاهریان بوده و بزبان عربی شعر میسروده و در ماوراءالنهر از گویندگان دربار سامانیان بشمار میرفته است . رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 446 شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . در 48هزارگزی خاوری بندرعباس و 7هزارگزی راه مالرو بندرعباس به میناب . جلگه و گرمسیری است با 30 تن سکنه . مزارع خشک ، تخت کش ، مشکی و سوختگی جزء این ده است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) طیب بن محمدبن طلحة... رجوع به طاهری ابواسحاق شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن محمدبن عبداﷲ... رجوع به طاهری ابوسعید... شود.
طاهری . [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن جنید طوسی طاهری . وی از جانب عبداﷲبن طاهر که از سال 214 تا 230 هَ . ق . حکمرانی خراسان داشت نیابت میکرد. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 220 شود.
(از قاموس الاعلام ترکی ).
(از قاموس الاعلام ترکی ).
طاهری . [ هَِ ] (ص نسبی ) آنکه و آنچه منسوب به آل طاهر، و منسوب به حریم طاهری یکی از محلات بغداد باشد. (سمعانی ).
طاهری . [ هَِ ](اِخ ) ابوبکر محمدبن محمدبن اسماعیل طاهری . وی از ابوحفص بن شاهین روایت کرده است . او از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است . (انساب سمعانی ورق 364 «الف »).
طاهری . [ هَِ ](اِخ ) ده و بندری از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر. در 36 هزارگزی جنوب خاوری کنگان ، کنار شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه . جلگه ، گرمسیری و مالاریائی است با 980 تن سکنه . آب آن از چاه و قنات . محصول آنجا غلات ، خرما، تنباکو و پیاز. شغل اهالی زراعت و ماهیگیری .پاسگاه ژاندارمری گمرک و گارد مسلح گمرک و یک دبستان 3 کلاسه دارد. لنگرگاهی در کنار خلیج کوچک طاهری است به عمق 11 متر و فاصله ٔ یک کیلومتر از ساحل و قابل استفاده برای کشتی های معمولی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). بندری است در جنوب ایران که محل صیدمروارید، و راندن کشتیهای غواصی میباشد. در بلوک دشتی واقع است . شهر سیراف قدیم که خرابه های آن هنوز درحوالی بندر طاهری دیده میشود، در قرن سوم هجری مهم ترین بنادر خلیج فارس ، و مرکز تجارت محصولات ممالک اطراف اقیانوس هند بوده ، و بناهای بسیار عالی داشته که بواسطه ٔ زلزله ٔ شدیدی همه خراب شده ، و دیگر آباد نگشته است . (جغرافیای کیهان قسمت طبیعی ص 100). بندر طاهری در 268500 گزی بوشهر میان اختر و نخل تقی واقع شده است . و رجوع به تاریخ سیستان حاشیه ٔ ص 229 شود.