( اسم ) گنجشک چغک .
چکک
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(چُ کُ ) (اِ. ) نک گنجشک .
لغت نامه دهخدا
چکک. [ چ ُ ک ُ / ک َ ] ( اِ ) مرغی خرد است. ( فرهنگ اسدی ). بر وزن و معنی چغک است که گنجشک باشد، و به این معنی با کاف فارسی هم آمده است. ( برهان ). گنجشک را نامند و آن را چغوک نیز گویند. ( جهانگیری ). بچه گنجشک بود و گویند مرغکی است سخت خرد. ( حاشیه فرهنگ اسدی چ اقبال ص 272 ) ( از اوبهی ). مرغکی است خرد. ( شرفنامه منیری ).چغک و چغو و چغوک و چگک و چگوک. عصفور :
اگر بازی اندر چکک کم نگر
و گر باشه ای سوی بطان مپر.
چکک. [ چ َ ک َ ] ( اِ ) نام نوایی است که مطربان زنند.( فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی :
بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه.
اگر بازی اندر چکک کم نگر
و گر باشه ای سوی بطان مپر.
بوشکور ( از فرهنگ اسدی ).
رجوع به چغک و چغو و چغوک و چگک و چگوک شود. || بند و طناب ابریشمی را نیز گویند، و به این معنی به فتح ثانی هم گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ). ابریشم را گویند.( جهانگیری ). بند ابریشمی. ( رشیدی ). دوال ابریشم و آن را چلک نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). طناب ابریشمین. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چکگ و چلک شود.چکک. [ چ َ ک َ ] ( اِ ) نام نوایی است که مطربان زنند.( فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی :
بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه.
منوچهری ( از فرهنگ اسدی ).
چکک . [ چ َ ک َ ] (اِ) نام نوایی است که مطربان زنند.(فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی :
بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه .
بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه .
منوچهری (از فرهنگ اسدی ).
چکک . [ چ ُ ک ُ / ک َ ] (اِ) مرغی خرد است . (فرهنگ اسدی ). بر وزن و معنی چغک است که گنجشک باشد، و به این معنی با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ). گنجشک را نامند و آن را چغوک نیز گویند. (جهانگیری ). بچه گنجشک بود و گویند مرغکی است سخت خرد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ص 272) (از اوبهی ). مرغکی است خرد. (شرفنامه ٔ منیری ).چغک و چغو و چغوک و چگک و چگوک . عصفور :
اگر بازی اندر چکک کم نگر
و گر باشه ای سوی بطان مپر.
رجوع به چغک و چغو و چغوک و چگک و چگوک شود. || بند و طناب ابریشمی را نیز گویند، و به این معنی به فتح ثانی هم گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). ابریشم را گویند.(جهانگیری ). بند ابریشمی . (رشیدی ). دوال ابریشم و آن را چلک نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). طناب ابریشمین . (ناظم الاطباء). و رجوع به چکگ و چلک شود.
اگر بازی اندر چکک کم نگر
و گر باشه ای سوی بطان مپر.
بوشکور (از فرهنگ اسدی ).
رجوع به چغک و چغو و چغوک و چگک و چگوک شود. || بند و طناب ابریشمی را نیز گویند، و به این معنی به فتح ثانی هم گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). ابریشم را گویند.(جهانگیری ). بند ابریشمی . (رشیدی ). دوال ابریشم و آن را چلک نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). طناب ابریشمین . (ناظم الاطباء). و رجوع به چکگ و چلک شود.
فرهنگ عمید
نوایی از موسیقی، از آهنگ های موسیقی.
=گنجشک
=گنجشک
نوایی از موسیقی؛ از آهنگهای موسیقی.
گنجشک#NAME?
دانشنامه عمومی
مختصات: ۲۹°۴۸′۵۰″ شمالی ۵۱°۴۱′۱۷″ شرقی / ۲۹٫۸۱۳۸۹°شمالی ۵۱٫۶۸۸۰۶°شرقی / 29.81389; 51.68806
چکک، روستایی از توابع بخش کوهمره شهرستان کازرون در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان کوهمره قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۲۴ نفر (۲۸۵خانوار) بوده است.
چکک، روستایی از توابع بخش کوهمره شهرستان کازرون در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان کوهمره قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۲۴ نفر (۲۸۵خانوار) بوده است.
wiki: چکک
کلمات دیگر: