( اسم ) جمع حوض آبدانها آبگیرها تالابها.
حیاض
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(حِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حوض .
لغت نامه دهخدا
حیاض. ( ع اِ ) ج ِ حوض ، به معنی جایی که برای آب سازند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) : و ریاض از غایت طراوت و نضارت تازه و خندان و حیاض بعد از بستگی و تشنگی سیراب و گشاده عنان. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به حوض شود.
فرهنگ عمید
= حوض
حوض#NAME?
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
عادت ماهیانه خانومها ( پریود )
در این حالت همسر از حالت احصان خارج میشه
در این حالت همسر از حالت احصان خارج میشه
کلمات دیگر: