کلمه جو
صفحه اصلی

تکلو

فرهنگ فارسی

بیعانه گرفتن بیعانه پذیرفتن
مرکب از تک

لغت نامه دهخدا

تکلؤ. [ ت َ ک َل ْ ل ُءْ ] ( ع مص ) بیعانه گرفتن. بیعانه پذیرفتن. || مهلت و زمان خواستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تکلو. [ ] ( اِخ ) از طوایفی هستند که دولت صفوی را بوجود آوردند. رجوع به سبک شناسی بهار ج 3 ص 280، 282، 284، 286 و 287 شود.، تک لو. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) ( از: تک = واحد+ لو = خال ) نامی است که در ورقهای بازی به آس که یک خال دارد نهند.

تکلؤ. [ ت َ ک َل ْ ل ُءْ ] (ع مص ) بیعانه گرفتن . بیعانه پذیرفتن . || مهلت و زمان خواستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


تکلو. [ ] (اِخ ) از طوایفی هستند که دولت صفوی را بوجود آوردند. رجوع به سبک شناسی بهار ج 3 ص 280، 282، 284، 286 و 287 شود.


دانشنامه عمومی

طایفه تکلو یا تکه لو
محمد تکلو یا تکه لو (تکل پشت)
طایفه تکلو یا تکه لو از ولایت تکه، یا تکه ایلی، که از ولایات جنوبی آسیای صغیر، در کنار دریای مدیترانه بود، به ایران آمدند. یکی از سران این طایفه، به نام حسن خلیفه، به خدمت شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل اول رسید و در حلقه مریدان خاص وی داخل شد. شیخ حیدر او را مامور کرد که به ولایت خود باز گردد و به ترویج مذهب تشیع و گرد آوردن مریدان همت گمارد. حسن بیگ روملو، مورخ احسن التواریخ می نویسد: حسن خلیفه دو نوبت به خدمت شیخ حیدر آمد. آن حضرت او را با چهل نفر از صوفیان به چله خانه فرستاد و هر یک ایشان را یه کوزه آب و قرصی نان همراه کرد تا در اربعین به این مقدار غذا قناعت کنند. بعد از انقضای مدت که از چله خانه بدر آمدند، همه صوفیان توشه خود به کار برده بودند الا حسن خلیفه که آنچه برده بود به خدمت قطب زمانه آورد. مرشد کامل او را رخصت داده روانه ولایت تکه ایلی گردانید. گون بدان دیار رسید در منزل خود نزول نمود. پیره سنان که یکی از صوفیان سلطان حیدر بود، به حضار مجلس گفت که حسن خلیفه آمد، ولی آتش سوزان در ولایت تکه ایلی آورد .... و از وی خوارق عادات سر می زد و مردم تابع او می شدند.
در سال ۱۵۱۱م/۸۹۰ خ گروهی از شیعیان در تکه در آسیای صغیر در ساحل مدیترانه بر علیه حکومت عثمانی شورش کردن و در آن سال شمار زیادی از افراد قبیله تکلو برای تقویت سپاه شاه اسماعیل از گرمیان به ایران آمدند.
در سال ۹۱۷ ق / ۱۵۱۱ م پسر او به نام شاه قلی بابا تکلو با پانزده هزار کس از صوفیان ولایت تکه و خراسان و منتشا در آسیای صغیر عازم ایران شد، و در راه بسیاری از ولایات عثمانی را غارت کرد، و علی پاشا وزیر اعظم عثمانی را هم که به دفع او مأمور شده بود، در جنگی مغلوب ساخت؛ ولی خود نیز در آن جنگ کشته شد. صوفیان تکلو پس از این پیروزی به ایران آمدند و در محل شهریار نزدیک تهران به خدمت شاه اسماعیل اول رسیدند. شاه جمعی از سران قوم را به جرم اینکه در راه کاروانی را که از ایران به عثمانی می رفت، غارت کرده و گروهی از سوداگران و تاجران ایرانی را کشته بودند، سیاست کرد و بقیه را در جمع لشکریان خود پذیرفت.قوم تکلو امروزه به زبانهای ترکی ولری صحبت میکنند.تکلوهارا میتوان در نواحی خراسان،کرمانشاه، کرمان ( منطقه تاریخی اقطاع) وهمدان یافت.در روستای بیغش چهل وپنج کیلومتری ملایر به سمت اراک بیش از نیمی از مردم روستا از قوم تکلو هستند.مورخان گفته اند یکی از اقوام که نادرشاه افشار رادر فتوحات ،یاری میرسانده قوم تکلو بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

تَکَلّو
طایفۀ ترک ایران، از طوایف بزرگ قزلباش. این مردم از ناحیۀ تکه ایلی، در جنوب غرب شبه جزیرۀ آناتولی به ایران مهاجرت کرده بودند و مریدان خاندان شیخ صفی بودند. صدها خانوار از اینان، در ۹۰۶ق در حوالی ارزنجان و ۱۵هزار خانوار نیز پس از شورش شاه قلی/ شیطان قلی خلیفۀ تکلو علیه دولت عثمانی و پیروزی هایی که به دست آورده بودند، در ۹۱۷ق عازم ایران شدند و در حوالی شهریار به اردوی شاه اسماعیل پیوستند. (۹۱۸ق) چوهه سلطان تکلو، از ۹۳۳ تا ۹۳۷ق، وکیل شاه طهماسب صفوی بود. اولمه/ اولامه سلطان تکلو پس از قتل عام تکلویان (۹۳۷ق) به دولت عثمانی پیوست. محمدخان شرف الدین اوغلی، حاکم معروف بغداد و سپس هرات، و همچنین پسرانش، قزاق خان و مصطفی خان و مسیب خان، سردار موسیقی دان قزلباش، از دورۀ شاه طهماسب تا اوایل سلطنت شاه عباس از بزرگان ایران بودند. هزاران نفر از تکلویان که در همدان و اطراف آن سکونت داشتند، در ۱۰۰۵ق به فرمان شاه عباس قتل عام شدند. مهرعلی خان تکلو، حاکم همدان در ۱۱۶۲ـ۱۱۶۳ق چندبار مغلوب قوای کریم خان زند شد. تکلویان تماماً یک جانشین شده اند و عمدتاً در همدان و ملایر و تویسرکان سکونت دارند. قریۀ ولاشجرد، طی ۳ـ۴ قرن اخیر، مرکز خوانین تکلو بود.

گویش مازنی

/teke lo/ سرزبانی – لب به لب - لبه ی دهان

واژه نامه بختیاریکا

( تَکُلو * ) پوسته ضخیم تنه درختانی مانند بلوط جهت سوختن

پیشنهاد کاربران

تکلویکی ازقبایل بانفوذ لرستان بوده واز واژه تکله یعنی تک فرزند در زبان لری نشأت میگیرد . ماجرا از این قراراست که پدری پس از هفت دختر صاحب پسری میشود که درزبان لری به تکله معروف است ومعنی آن یگانه پسر میباشد واین تک پسر آنقدر بالیاقت بوده که لقبش تبدیل به فامیلی قبیله میشود بطوریکه بعدها بامهاجرت به ترکمن صحرا وتحت تأثیر زبان ترکی ها آخرش تبدیل به واو میشود وتکلو خوانده میشود

تکله نام یکی از اتابکان لر بود

تکلو یکی از طوایف باریشه و اصل و نصب میباشد که مورخان از ۱۰۰۰ سال قبل ، از شجاعت ودینداری و جنگجویی این قوم سخن گفته و آنرا را به نگارش در آورده اند که شاعرانی بلند آوازه همچون میرزا قلی میلی هروی تکلو ( وفات 983 هجری قمری ) و غیره نام برده اند و همچنین افرادی از این طایفه در کار هنر و موسیقی استاد و برجسته بوده اند . و اکنون در جای جای کشور ایران ، عراق ، ترکیه ، افغانستان و اروپا و غیره سکونت دارند .

تکله پسر اتابک هزاراسب از اتابکان لر کوچک
طایفه تکلو از نسل تکله هستند که به خراسان تبعید شدند


تکلوها از دشت تکه از ولایات عثمانی بودند که عده ای از این طائفه شیعه شده به ایران آمدند و شاه اسماعیل یاری کردند بعدها به سبب بد گمانی شاه طهماسب قتل عام شده و عده ای به عثمانی برگشتند مجددا. قومی بودند دلاور و نامی، با اینکه اصالتا ترک بودند امروزه در خراسان و کرمانشاه و همدان و کرمان و آزربایجان زندگی میکنند و بستگی به محل زندگیشان به زبانهای ترکی، فارسی، لری، کردی صحبت میکنند.


کلمات دیگر: