کلمه جو
صفحه اصلی

تابستان نشین

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان املش بخش رودسر شهرستان هیجان ۱۵ هزار گزی جنوب رودسر ۵ هزار گزی جنوب املش جلگه معتدل و مرطوب .

لغت نامه دهخدا

تابستان نشین. [ ب َ / ب ِ ن ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 15 هزارگزی جنوب رودسر 5 هزارگزی جنوب املش ، جلگه معتدل ومرطوب با 240 تن سکنه. آب از چشمه محصول لبنیات ، پشم ، پوست. شغل گله داری ، صنایع دستی زنان شالبافی است راه آن مالرو. تابستان جهت تعلیف گاو و گوسفند به ییلاق سمام می روند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

تابستان نشین در معماری سنتی ایرانی، موقعیتی مانند زمستان نشین دارد با این تفاوت که در وجه جنوبی حیاط قرار گرفته است تا در تابستان از تابش مستقیم آفتاب در امان بماند و روی محور اصلی آن معمولاً فضای نیمه باز با تالار قرار می گیرد. این تالارها و ایوان ها جز در مواقع بسیار سرد سال مهم ترین فضایی زندگی در خانه بوده اند، و اگرچه همیشه تزیینات داشته اند، اما با توجه به باز بودن و نفوذ گرد و خاک، از تزیینات بسیار پیچیده در آن ها پرهیز و به نقوش ساده گچی در ترکیب با آجر یا سیم گل قناعت می شده است.


کلمات دیگر: