کلمه جو
صفحه اصلی

عقلانیت محدود

فرهنگ فارسی

منطقی که به تصمیم‌ها یا اقداماتی می‌انجامد که تنها در بخشی از سامانه معنادار به‌ نظر می‌رسد، اما در بافت یا نظامی گسترده‌تر غیرعقلانی است


دانشنامه عمومی

عقلانیت محدود (به انگلیسی: Bounded Rationality) در شرایطی مطرح می شود که افراد در زمان تصمیم گیری با محدودیت اطلاعاتی، گستردگی مسئله، محدودیت های شناختی ذهن، و محدودیت زمانی مواجه هستند. در این حالات، تصمیم گیرنده به جای راه حل بهینه، در پی دست یابی به راه حلی رضایت بخش می باشد. هربرت اِی سیمون مفهوم عقلانیت محدود را ارائه داده است و به عنوانی راهکاری جایگزین برای مدل سازی ریاضی تصمیم گیری، در علم اقتصاد، علوم سیاسی و رشته های مربوطه استفاده می شود. در مقابل «عقلانیت کامل به عنوان بهینگی»، اشاره به تصمیم گیری کاملاً مبتنی بر فرایند عقلایی به منظور پیدا کردن راهکاری بهینه با استفاده از اطلاعات موجود دارد. سیمون برای ارائهٔ این مفهوم از مثال تیغه های قیچی استفاده می کند، که یکی از تیغه های آن بیانگر «محدودیت های شناختی» است که انسان ها در عالم واقع با آن مواجه هستند و تیغهٔ دیگر «ساختار محیط» است که بیانگر چگونگی استخراج ساختارهایی قانونمند در محیط، توسط ذهن انسان است.برخی از الگوهای رفتاری انسان در علوم اجتماعی فرض می کنند که انسان به طور تقریبی عقلایی رفتار می نماید. بسیاری از الگوهای موجود در علم اقتصاد نیز، فرض را بر این می گذارند که افراد به طور متوسط عقلایی رفتار می نمایند. مفهوم عقلانیت محدود، در واقع اقدام به بازنگری این پیش فرض می نماید که در عالم واقع، اتخاذ تصمیمات کاملاً عقلایی غالباً غیرممکن است؛ زیرا در تصمیمات خود در شرایط واقعی با گستردگی مسئله و نیز محدود بودن منابع اطلاعاتی در دسترس مواجه هستند.
تبلیغات فرایندی است که قرار است که روی تصمیمات آحاد اقتصادی از طریق ارسال اطلاعات برای تغییر ترجیحات و حتی از طریق تغییر روش تصمیم گیری افراد اثر بگذارد.
تصمیم گیرندگان حتی اگر از لحاظ اطلاعات در یک سطح باشند، توانایی یکسانی در تحلیل شرایط ندارند. تفاوت در موفقیت های اقتصادی می تواند باعث به وجود آمدن چنین تفاوت توانایی بشود.
بسیاری از نهادهای اجتماعی وجود دارند که هدفشان ساده کردن مسئلهٔ تصیم گیری افراد است.
مبدأ اصلی پیدایش عقلانیت محدود را می توان در ناتوانی مدل های ارائه شده بر پایهٔ دیدگاه «انسان کاملاً عقلایی» دانست. این نا کارامدی در مقایسهٔ فروضی که توسط اقتصاددانان در مورد «عقلانیت کامل» مقرر می گردد، با مشاهدات به دست آمده از رفتار انسان ها معلوم می شود. اگر می توانستیم به انسان ها به شکل «ماشینهای معجزه آسا» که پارامترهای اقتصادی را به هم مرتبط می کنند بنگریم، مسئله تا این اندازه پیچیده نبود. بدیهی است که این فرض منطقی نیست. این دیدگاه که، هدف اصلی علم اقتصاد توضیح دادن روابط جالب توجه بین مفاهیمی که در استدلال انسان ها در مواقع تعامل به وجود می آیند است، منطقی تر به نظر می رسد. با قبول این دیدگاه علاوه بر آزمون کردن نتایج، نیاز به بررسی در مورد واقعی بودن فرایض نیز وجود دارد.
بازی شطرنج یک مثال مناسب برای درک مفهوم عقلانیت محدود است. در بازی شطرنج واقعی بازیگران ممکن است در مورد دانش ویا توانایی تحلیل با یکدیگر متفاوت باشند. در مقایسه، هنگامی که شطرنج با فرض عقلایی بودن بازیگران مدل می شود، در واقع فرض بر این است که دانش بازیگران از قوانین بازی کامل وتوانایی تحلیلشان یکی است. ثابت می شود که شطرنج یک بازی با جواب بدیهی برای بازیگران عقلایی است. یعنی یک الگوریتم وجود دارد که می توان از آن برای حل کردن بازی استفاده کرد. این الگوریتم یک جفت استراتژی برای هر یک از بازیگرها معرفی می کند که اگر هر کدام ازبازیگرها مطابق استراتژی خود عمل کنند، نتیجه برایشان حد اقل به خوبی نتیجهٔ تعادلی است صرف نظر از اینکه بازیگر مقابل چگونه عمل کند. وجود چنین استراتژی باید باعث از بین رفتن جذابیت شطرنج شود. با این حال شطرنج همچنان به صورت یک بازی جذاب باقی مانده است. نتیجه تعادلی این جفت استراتژی همچنان در حال محاسبه است. اگرچه، حتی اگر معلوم شود که بازیگر سفید یک استراتژی برنده شدن دارد، برای انسان مقدور نیست که این استراتژی را اجرا کند. در نتیجه اگرچه یک مدل مجرد برای شطرنج به ما کمک می کند که حقایق مهمی در مورد بازی را بفهمیم، اما مهم ترین مشخصهٔ نتیجهٔ بازی در واقعیت را حذف می کند: توانایی بازیگرها
هدف اصلی در مدل کردن عقلانیت محدود در واقع ساختن مدل هایی است که ابزارهای مناسبی برای توضیح دادن پدیده هایی است که با ابزارهای دیگر قابلیت توضیح نداشته اند. موارد زیر مثال هایی از این دست هستند که نیاز به توضیح دارند:

فرهنگستان زبان و ادب

{bounded rationality} [آینده پژوهی و آینده نگری] منطقی که به تصمیم ها یا اقداماتی می انجامد که تنها در بخشی از سامانه معنادار به نظر می رسد، اما در بافت یا نظامی گسترده تر غیرعقلانی است


کلمات دیگر: