کلمه جو
صفحه اصلی

علیت

فارسی به انگلیسی

causality, causation

causality


فارسی به عربی

سببیة

مترادف و متضاد

causality (اسم)
علیت، خاصیت سببی، رابطه بین علت و معلول

فرهنگ فارسی

( مصدر ) علت بودن .
علت بودن

فرهنگ معین

(عِ یَّ ) [ ع . علیة ] (مص جع . ) علت بودن .

لغت نامه دهخدا

علیت. [ ع ِل ْ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) علت بودن. رجوع به علت شود.

علیة. [ ع َلی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث عَلی . بلندمرتبه و رفیعالقدرو بلند و بالا. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عَلی شود.
- حضرت علیه ؛ آستان بلندپایه. ترکیبی است که در عناوین و القاب زنان به کار میبردند.
- دولت علیه ؛ دولت بلندپایه ، که در عناوین دولتها بکار میرفت.
|| ( ص نسبی ) زنی که از اولاد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام باشد. ( ناظم الاطباء ). و علویه هم بدین معنی آمده است.

علیة. [ ع ِل ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عَلی . رجوع به عَلی شود. || شریف و رفیعالقدر و رئیس : هو من علیةالناس ؛ أی من أجلتهم و أشرافهم. ( ازمنتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و نیز رجوع به عُلْی و عُلّی و عَلیّة و عُلّیَّة شود.

علیة. [ع ِ لی ی َ ] ( ع ص ) شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عِلْیة و عَلیّة و عُلّیّة شود.

علیة. [ ع ِل ْ ل َ ی َ ] ( ع ص )شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عِلْیة و عُلّیّة و عَلیّة و عُلْی و عُلّی شود.

علیة. [ ع ِل ْلی ی َ ] ( ع ص ، اِ ) عُلّیّة. رجوع به عُلّیّة شود.

علیة. [ ع ُل ْ لی ی َ ] ( ع ص ) عِلّیّة. شریف و رفیعالقدر و رئیس. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عِلْیة و عَلّیة و عُلْی و عُلّی شود. || ( اِ ) برواره و بالاخانه و غرفه. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ). ج ، عَلالی . || یک مشت آب. ( ناظم الاطباء ).

علیة. [ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام دو کوهست در یمامة. و در آن وادیهای بسیاری است از آن جمله «دَخول » است که امروءالقیس از آن نام می برد. ( از معجم البلدان یاقوت ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) وی یکی از دختران امام زین العابدین ( ع ) امام چهارم شیعیان بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 از کشف الغمه از شیخ مفید ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ] ( اِخ ) وی یکی از دختران امام موسی کاظم ( ع ) امام هفتم شیعیان بود. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 81 ).

علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام دختر مهدی عباسی مشهور به «عباسة» است که ادیب و شاعر بود ( 106 - 210 هَ. ق. ). وی در شعرهای خود آهنگهای زیبایی به کار می برد و برادرش هارون الرشید در اکرام و احترام او مبالغه می کرد. وی را دیوان شعری است. ( از معجم المؤلفین از عیون التواریخ ابن شاکر کتبی ج 3 ص 254 و نزهةالجلساء فی اشعار النساء سیوطی ص 9 و الوافی صفدی ج 12 ص 229 والفهرست ابن الندیم ج 1 ص 164 و الاغانی اصفهانی ج 10ص 162 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 520 و اعلام النساء عمر رضا کحالة ج 3 ص 334 ). و رجوع به عباسة شود.

علیت . [ ع ِل ْ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) علت بودن . رجوع به علت شود.


دانشنامه عمومی

علیت رابطهٔ بین یک رویداد (علت) و رویدادی دوم (اثر یا معلول) است که در آن، رویداد دوم نتیجهٔ رویداد نخست است. این نیز به بٌن و بَر شناخته می شود.
علت لازم : اگر وجود یک چیز برای تحقق و وجود یک چیز دیگر لازم باشد . مثلا وجود « X » برای تحقق و وجود « Y » لازم باشد .
علت کافی: x است اگر وجودش برای تحقق و وجود y کافی باشد. در اینجا با وجود x وجود y ضرورت می یابد. علت کافی قطعاً لازم نیز هست.
علت مشارکت کننده: x است اگر قبل از y موجود باشد، برای وجود y لازم نباشد، و تغییرش موجب تغییر y شود.
اگر وجود الف و ب را با یکدیگر مقایسه کنیم و ببینیم که الف موجودی است که تحقق موجود دیگر، یعنی ب، موقوف بر آن است، وجود الف را علت و وجود ب را معلول می گوییم.
علت ها بر سه قسم اند: «علت های لازم (ناقصه/مجبره)»، «علت کافی (تامّه/ مختاره/ حقیقیه)» و علت مشارکت کننده (دخیل، سهیم)
علت را به اقسام دیگری نیز تقسیم کرده اند:

دانشنامه آزاد فارسی

عِلّیّت (causality)
این اصطلاح بر رابطه ای دلالت می کند که به موجب آن یک عامل، عامل دیگری را سبب می شود. میان این دو عامل که علت و معلول خوانده می شوند نوعی ارتباط ضروری وجود دارد. مطالعۀ علیّت، تا حدودی بر کوشش برای کشف و تعریف این رابطه متمرکز بوده است. در قرن ۴پ م ارسطو تحلیلی از اقسام علت به دست داد که برای تبیین هرگونه تغییر ضروری بودند. به عقیده او در هر تغییری لازم است به چهار پرسش، که شامل چهار قسم علت اند، پاسخ دهیم: ۱) علت مادی، یا چیزی که موجود از آن تشکیل شده است؛ ۲) علت صوری، یا شکل و طرحی که موجود در اثر تغییر پیدا می کند؛ ۳) علت فاعلی که تغییر را عملی می کند؛ و ۴) علت غایی، یا هدفی که تغییر در جهت آن صورت می گیرد. آموزۀ ارسطو مبنایی برای تبیین تغییرات در طبیعت فراهم کرد. علاوه بر آن، برهانی را فراهم آورد که در قرون وسطا برای اثبات وجود خدا به کار می رفت، یعنی این برهان که در سلسلۀ علل باید علت اولی یا علت العلل وجود داشته باشد که همان خداست. با پیدایش علم جدید در قرن ۱۷، اندیشمندانی نظیر دکارت و گالیله بعضی اصول تبیینی ارسطو را رد کردند و علت فاعلی را به دغدغۀ اصلی و کانون استدلال علمی تبدیل کردند. دکارت عقیده داشت که علت فاعلی یا باید صفات معلول را داشته باشد یا بتواند آن ها را ایجاد کند. در قرن ۱۸ دیوید هیوم بررسی بسیار دقیق و تأثیرگذاری از رابطۀ علّی به دست داد. او مدعی شد که هیچ رابطۀ استنتاجی میان علت و معلول وجود ندارد و هیچ پیوند ضروری میان آن ها مشاهده نمی شود زیراکه چنین پیوندی از راه حسی و تجربی قابل درک و دریافت نیست و او که اعتقاد به اصالت تجربه داشت، نمی توانست چنان رابطۀ ذاتی و درونی بین علت و معلول را بپذیرد. به اعتقاد وی، این که انسان معلول را از علت و علت را از معلول استنتاج می کند به این سبب است که آن علت و معلول به طور ثابت و دائمی در تجربۀ او با یکدیگر در پیوند بوده اند و شخص انتظار دارد (البته بدون این که بتواند آن را اثبات کند) که آینده نیز همانند گذشته باشد. از این رو به گفته هیوم استدلال علّی صرفاً انتظار حدوث رویدادهای آینده به روال اکنون است امّا تبیین آن ممکن نیست. کانت تحت تأثیر هیوم مدعی شد که علیّت یکی از مقولاتی است که برای طبقه بندی تجربه به کار می رود امّا خود در تجربه یافت نمی شود. تحلیل هیوم از علّیت، در شکلی ظریف تر و خالص تر، در بین اغلب فیلسوفان علم و بسیاری از دانشمندان، معیار تبیین رابطۀ علّی شده است هرچند انتقادات جدّی نیز بر آن وارد شده است. در فلسفۀ اسلامی مباحث مشروحی دربارۀ علیت و احکام مربوط به آن وجود دارد. بنابر نظر فیلسوفان اسلامی، مفهوم علیت از بدیهیات اولیه تصوری و قانون علیت از بدیهیات اولیه تصدیقی است. رابطه علّی و معلولی هرچند به گفته هیوم از راه تجربه قابل درک و دریافت نیست اما به لحاظ عقلی قابل دریافت است. علامه طباطبایی چگونگی پیدایش بدیهیات اولیه تصوری ازجمله تصور علیت را در مباحث فلسفی خود با سبکی نوین تبیین کرده است.

فرهنگستان زبان و ادب

{causality} [فیزیک] اصلی که بنا بر آن احتمال وقوع حالت های آینده و مقادیر چشم داشتی مشاهده پذیرِ سامانۀ کوانتومی را می توان از وضعیت کنونی آن به دست آورد متـ . اصل علیت causality principle
{causation, causality} [علوم سلامت] رابطۀ علت و معلولی میان یک بیماری و علت ها و عوامل ایجادکنندۀ آن

پیشنهاد کاربران

برای واژه علیت چندین برابر هست
چیم ، چرایی. بون. نونشت. بهانه. واهانگ، بیخ ، میباشد


کلمات دیگر: