کلمه جو
صفحه اصلی

سرنا


مترادف سرنا : سورنای، شهنا

فارسی به انگلیسی

bugle, [kind of aboe], horn

[kind of aboe]


bugle


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: sornā) (در موسیقی ایرانی) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره ‌خانه‌ها و روزهای جشن و سُرور نوازند .


اسم: سرنا (دختر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: sornā) (فارسی: سرنا) (انگلیسی: sorna)
معنی: نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی، ( در موسیقی ایرانی ) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سرور نوازند، ( در موسیقی ایرانی ) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سُرور نوازند، به ضم سین و سکون ر، نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن وسرور می نوازند

مترادف و متضاد

hautboy (اسم)
کرنا، سرنا، درخت جنگلی

hornpipe (اسم)
کرنا، سرنا، زرنا، رقص ملوانی

سورنای، شهنا


فرهنگ فارسی

( اسم ) سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند . یا سرنا را از ته باد کردن . کار وارونه کردن .

فرهنگ معین

(سُ ) (اِ. ) = سورنا. سرنای . سورنای : نوعی ساز بادی . ،~را از سر گشادش زدن کنایه از: کاری را نادرست و ناشیانه انجام دادن .

لغت نامه دهخدا

سرنا. [ س ُ ] ( اِ ) مخفف سورنای است که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سور نوازند و آن را نای رومی نیز گویند. ( برهان ). نای رومی باشد که در بزم و رزم نوازند. ( جهانگیری ). آلتی موسیقی از ذوات النفخ. ( یادداشت مؤلف ) :
دردا که چنگ عمرشد از ساز و بدتر آنک
سرنای گم ببوده ما هم پدید نیست.
خاقانی.
ناله سرنا و تهدید دهل
چیزکی ماند بدان ناقور کل.
مولوی.
بحق آن لب شیرین که میدمی در من
که اختیار ندارد به ناله این سرنا.
مولوی ( از جهانگیری ).
چو مردم زسرنا هراسان بود
سرافکنده دشمن هرآسان بود.
امیرخسرو دهلوی.
- امثال :
آدم ناشی سرنا را ازسر گشادش میزند.
راست بیا راست برو، ماست بخور سرنا بزن.
سرناچی کم بود یکی هم از غوغه ( گوگه ) آمد.
قلی هم در سرناش میگفت.
رجوع به سرنای شود.

فرهنگ عمید

از سازهای بادی که از لوله ای دراز چوبی یا فلزی با چند سوراخ تشکیل شده.

دانشنامه عمومی

سُرنا یا سورْنا نام ساز بادی باستانی ایرانی است که از چوب ساخته می شود و از دسته سازهای دو زبانه است. سرنا ی محلی بیشتر با دهل نواخته می شود و در بعضی نواحی مانند بختیاری و دزفول از سرنای کوچک استفاده می شود.
سازهای بادی چوبی
بادی
سُرنا و کَرنا هر دو به معنی بوق و با لغت (به انگلیسی: Horn) در انگلیسی از یک ریشه می باشند. در اصل در میان اقوامی که زبان هندواروپایی اولیه را صحبت می کردند این ساز به علت اینکه از شاخ حیوانات ساخته می شد به این اسم نامیده شده.شاهد دیگری که به این ادعا و مشابهت مهر تائید می زند نام ذوالقرنین، به معنی دارنده دو شاخ است. قَرن که مُعَرَّب کَرن است (که در اسم کَرنا مشاهده می شود) به معنی شاخ می باشد. البته سُرنای کنونی به مراتب از بوقهای شاخی اولیه پیشرفته تر است، ولی عضوی از خانواده سازهای بادی یا بوقی به شمار می آید.
سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران بسیار نام سرنا، سورنا و سورنای آمده است.این ساز در سیستان و بلوچستان ، خراسان و لرستان از دیرباز رواج داشته و حتی امروزه نیز در مجالس شادی و به هنگام خواندن ترانه های محلی این نواحی بکار می رود.در نواحی لرستان سرنا ی کوچک و در نواحی بختیاری سرنا ی بلند برای مراسم شادی و غم و سرنای کوتاه بیشتر برای مراسم غم معمول است. سرنا ی محلی معمولاً با دهل نواخته می شود.در میان سرنا نوازان مشهور ایرانی می توان از علی اکبر مهدی پور دهکردی، نوازنده نوروزنامه یا همان موسیقی هنگام تحویل سال نو و نیز رضا مریدی دلفان و شامیرزا مرادی مشهورترین نوازنده سرنا ی کوچک (کوتاه) نام برد.
همچنین ضرب المثلی در پارسی برگرفته از این ساز ساخته شده است که می گوید:

دانشنامه آزاد فارسی

سُرْنا
سُرْنا
سُرْنا
سُرْنا
سُرْنا
سُرْنا
از سازهای بادی با زبانۀ منفرد دولایه. این ساز در اغلب نواحی ایران رایج است و نام های دیگر آن در متون ادبیات و موسیقی قدیم ایران، عبارت اند از سورنا، سرنای، و سورنای. علاوه بر این، در برخی از نواحی ایران، سرنا با نام اختصاصی «ساز» نیز مشهور است. ساز مذکور از گذشته های دور با اندازه های مختلف در ایران رایج بوده و از بدنه ای مخروطی با دهانه ای شیپوری، انبرک داخل بدنه، میل و زبانه تشکیل شده است. این ساز دارای هفت سوراخ صوتی در جلو و یک سوراخ در پشت است؛ اما سرناهایی با شش یا حتی پنج سوراخ نیز وجود دارد. شیوۀ دمیدن در سرنا ممتد و در اصطلاح به صورت نفس برگردان است. این ساز را در اصل در مجالس عروسی و شادمانی روستاها و ایلات و عشایر می نوازند؛ اما در برخی مناطق در مجالس عزاداری یا نمایش های تعزیه نیز نواخته می شود. سرنا در گذشته، در نقاره خانه ها نیز کاربرد داشته است. انواع دهل، انواع نقاره و در برخی موارد تمبک و ندرتاً دایره نیز سازهای همراهی کنندۀ سرنایند. بدنۀ این ساز معمولاً از چوب های سخت و مقاوم مانند شمشاد، اُرس، زبان گنجشک، و زردآلو است.

نقل قول ها

سُرنا یا سورْنا نام ساز بادی باستانی ایرانی است که از چوب ساخته می شود.
• «سرنا را از سر گشادش می زند»کنایه از اینکه در کاری که به او واگذار کرده اند تخصص ندارد و غلط انجام می دهد.• «آن روز که بامداد سلطان به فتح خلیج بیرون خواست شد ده هزار مرد به مزد گرفتندی که هریک از آن جنیبتان که ذکر کردیم یکی را به دست گرفته بودی و صد صد می کشیدندی، و در پیش بوق و دهل و سرنا نمی زدند ی، و فوجی از لشکر برعقب ایشان می شدی.» -> سفرنامه ناصر خسرو، صفت فتح خلیج
• «مطرب عشاق بهر من زن این نادر نوا / زانک هست از گوش کر این بانگ سرنا دور دور»• «به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی / ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز»• «ور بدرد طبل شادی لشکر عشاق را / مژده انافتحنا دردمد سرنای عشق»• «بنال ای یار چون سرنا که سرنا بهر ما نالد / از آن دم ها پرآتش که در سرنا دمیدستم»• «اندرین صفهای معنی در معنی را مجوی / زان که در سرنا نیابی نفخ اسرافیل را»• «شد رف و درگاه و طاق و طاقچه / پر دف و سرنا و زاغ و زاغچه»

گویش مازنی

نوعی ساز بادی که در جشن و سرور نوازند


/sernaa/ نوعی ساز بادی که در جشن و سرور نوازند

واژه نامه بختیاریکا

( سَرنا ) ساز عروسی
( سِرنا ) ( ● ) ؛ اسکی کننده؛ سرسره باز روی برف و آب و یخ

پیشنهاد کاربران

سرنا:کسی که مردم ر ا سرخوش وسرمست می خواهد.

سرناsorna نام دخترانه ایست ب معنی ساز بادی و یکی از سازهای چوبی بختیاری هستش


کلمات دیگر: