معنی: دارای اسب درخشان، jāmāspa )، به معنای دارای اسب درخشان، ( اَعلام ) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و فرزند فیروز ( پیروز )، [جاماسب در ادبیات ایران و عرب به لقب فرزانه و حکیم خوانده شد و پیش گویی هایی به او نسبت داده اند که ذکر آنها در رساله ی پهلوی «یادگار زریران»، «گشتاسب نامه ی دقیقی» و «جاماسب نامه» آمده است، ( نقل از حاشیه ی برهان به اهتمام دکتر معین ص ) ]، جاماسپ، از شخصیتهای شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی
جاماسب
فرهنگ اسم ها
معنی: دارای اسب درخشان، jāmāspa )، به معنای دارای اسب درخشان، ( اَعلام ) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و فرزند فیروز ( پیروز )، [جاماسب در ادبیات ایران و عرب به لقب فرزانه و حکیم خوانده شد و پیش گویی هایی به او نسبت داده اند که ذکر آنها در رساله ی پهلوی «یادگار زریران»، «گشتاسب نامه ی دقیقی» و «جاماسب نامه» آمده است، ( نقل از حاشیه ی برهان به اهتمام دکتر معین ص ) ]، جاماسپ، از شخصیتهای شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی
(تلفظ: jāmāsb) به معنای دارای اسب درخشان ؛ (در اعلام) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و فرزند فیروز (پیروز) .
فرهنگ فارسی
ابن فیروز
لغت نامه دهخدا
جاماسب . (اِخ ) ابن فیروز. وی برادرقباد ساسانی است . پس از ظهور مزدک اکابر و اشراف کشور قباد را که پیرو آئین مزدک شده بود از سلطنت خلع کرده جاماسب را که ملقب به نگارین بود قائم مقام وی گردانیدند. (از حبیب السیر چ تهران ص 85). وی از قبل برادر که مالک ملک عجم بود، ایالت ری و دربند شروان و ارمنیه را تا آخر عمر در قبضه ٔ اقتدار داشت . (حبیب السیر چ تهران ص 340). جاماسب ملقب به نگارین (منقش ) و برادر بلاش گرانمایه پادشاه ساسانی بود. (مفاتیح العلوم ). او را زاماسب نیز گویند. رجوع به زاماسب شود.
ستاره شناسی گرانمایه بود
ابا او بدانش گران پایه بود.
فردوسی .
یکی از حکمای ایرانی که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند عمل اکسیر تام را دریافته بود. از اوست : کتاب جاماسب فی الصنعة. (الفهرست ابن الندیم ). جاماسب نامه ازمصنفات اوست . (شرفنامه ٔ منیری ). نامه ای از او دیده شده که بپارسی قدیم است و نام آن فرهنگ ملوک و اسرارعجم است و عنوان آن بنام گشتاسب شاه است و نظرات کواکب را به رمز بیان نموده و مقارنات اختران را طالع وقت نهاده و بر آن زایچه حکم نموده . گویند پنج هزار سال از روزگار آینده را باز نموده از سلاطین و انبیاءخبر داده ، در آنجا حضرت موسی سرخ شبان باهودار و حضرت مسیح را پیغمبر خرنشین که او را بنام مادر بازخوانند و از حضرت رسول عربی (ص ) به مهرآزما تعبیر کرده و بعضی سخنان وی موافق روزگار گذشته است و برخی مخالف ، واﷲ اعلم بالصواب . (آنندراج ). او را جاماس نیز خوانده اند. (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). جاماسپ . (آنندراج ). جاماسف . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به جاماس و جاماسپ و جاماسف شود :
بخواند آن زمان شاه جاماسب را
کجا رهنمون بود گشتاسب را.
فردوسی (از آنندراج ).
وی بدستور گشتاسب بن لهراسب نقوش افلاکی را بر تخت طاقدیس پیداکرده است :
چو گشتاسب آن تخت [ طاقدیس ] را دید گفت
که کار بزرگان نشاید نهفت
به جاماسب گفت ای گرانمایه مرد
فزونی چه دانی بدین کار کرد
چو جاماسب آن تخت را بنگرید
بدید از در دانش او را کلید
بر او بر شمار سپهر بلند
همه کرد پیدا چه و چون و چند
زکیوان همه نقشها تا به ماه
بدان تخت کرد او بفرمان شاه .
فردوسی .
وی موبدان موبد گشتاسب بود:
سر موبدان بود و شاه ردان
چراغ بزرگان و اسپهبدان .
فردوسی .
رجوع به جامات و جاماس و جاماسف شود.
ستاره شناسی گرانمایه بود
ابا او بدانش گران پایه بود.
جاماسب . (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. این ده در 10 هزارگزی شمال گهواره به کنار رودخانه ٔ زمکان واقع است . محلی است کوهستانی و سردسیر 215 تن سکنه دارد. آب آنجا از رودخانه ٔ زمکان . محصول آن غلات ، حبوبات ، صیفی ، میوه جات ، توتون و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . این ده دبستان ملی دارد و مردم آن از تیره ٔ تفنگچی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان گورانی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن (۱۴خانوار) ۵۷نفربوده است.
گویش مازنی
فرزند فیروز،برادر بلاش و کواذ ساسانی،که سر سلسله و بنیادگذار ...