کلمه جو
صفحه اصلی

گوران

فرهنگ اسم ها

اسم: گوران (پسر) (کردی) (تلفظ: goran) (فارسی: گوران) (انگلیسی: goran)
معنی: نام یکی از طوایف کرد

فرهنگ فارسی

قصبه ایست از دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران : واقع در ۶ کیلومتری جنوب خاور شهرک و یک کیلومتری راه مالرو عمومی . هوا سرد ۱۴۵۲ تن سکنه محصول غله ارزن عسل میوه صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است .
دهیست از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در ۱۲ هزار گزی خاور بافت سر راه فرعی زنجان به بافت .

لغت نامه دهخدا

گوران . (اِ) محل اجتماع لشکر. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 324). || اطاق اجتماع . || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. (ناظم الاطباء).


گوران . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 9 هزارگزی باختر قشم ، سر راه مالرو قشم به باسعیدو. جلگه و گرمسیر مالاریایی است . 185 تن سکنه ٔ آن است . آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و ماهی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 12 هزارگزی خاور بافت ، سر راه فرعی زنجان به بافت . کوهستانی وسردسیر است و 99 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . مزارع داء، اغرکوه ، بدوئیه ، سلموئیه جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 10 هزارگزی خاور الیگودرز و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ الیگودرز به گلپایگان واقع شده است . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 449 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


گوران . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه ٔ آن 1452 تن است . آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، اسپرس ، ارزن ، عسل ،گردو و میوه جات . شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است . دبستان دارد. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


گوران . (اِخ ) نام سرزمینی است . (فهرست ولف ) :
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.

(شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279).



گوران . (اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ٔ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه ٔ این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. (تاریخ کرد ص 98). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. (همان کتاب ص 122). این ایل دارای 6000 خانوار است : قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. (یادداشت مؤلف ).


گوران . (اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه ٔ شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است . موقع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه ٔ زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه ٔ زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره ٔ رودخانه ٔ مذکور و شعب آن واقع شده است . دامنه ٔ ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است . آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ٔ ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات : کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن ، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله ٔ شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله ٔ آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله ٔ گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله ٔ صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله ٔ صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله ٔ رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه ٔ پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه ٔ پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله ٔ باریکه و گردنه ٔ امیرخان و قله ٔ قاضی و گردنه ٔ بیگلر منتهی میگردد. از گردنه ٔ مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است . چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است . ارتفاع گردنه ٔ پنج سواره 1800، قله ٔ کوه باریکه 2320، گردنه ٔ امیرخان 1915،قله ٔ قلعه قاضی 2460، گردنه ٔ بیگلر 1558 و قله ٔ بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است . ارتفاع قصبه ٔ گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است . رودخانه : رودخانه ٔ مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه ٔ مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره ٔ بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی ، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه ٔ گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته ٔ آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه ٔ برشاه که سرچشمه ٔ آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است ، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان می ریزد. 2- رودخانه ٔ چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته ، پس از مشروب نمودن چند قریه ٔ مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده ٔ دهستان غلات ، حبوب ، لبنیات و توتون است . توتون قصبه ٔ گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی ، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است . دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه ٔ گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است : توت شامی ، گوراجوب ، گورگاورز، چقابورکاکی ، بیرقوند و جاماسب . در ازمنه ٔ قدیم هشت تیره ٔ زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره . 2- قلخانی اسپری . 3- قلخانی بهرامی . 4- تفنگچی . 5- طایشه ای . 6- دانیالی . 7- بی بیان . 8- نیریژی ، ولی امروز از 3 طایفه ٔ طایشه ای ، بی بیان و نیریژی عده ٔ قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه ٔ اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند (صورت زیر تعداد قراء، سکنه ، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد):
نام تیره تعداد دِه خانوار تن
گهواره 27 1000 5470
اسپری قلخانی 18 670 3700
بهرامی قلخانی 18 420 2120
تفنگچی 30 780 3870
سادات حیدری 17 450 2270
دانیالی 3 100 570
جمع 113 3420 18000
عده ای از ساکنان دهستان به خصوص تیره ٔ قلیخان زمستان برای تعلیف احشام خود به گرمسیر پشت تنگ ذهاب و جیگران میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گوران. ( اِ ) محل اجتماع لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 324 ). || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. ( ناظم الاطباء ).

گوران. ( اِخ ) نام سرزمینی است. ( فهرست ولف ) :
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
( شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279 ).

گوران. ( اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57 ). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. ( تاریخ کرد ص 98 ). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. ( همان کتاب ص 122 ). این ایل دارای 6000 خانوار است : قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. ( یادداشت مؤلف ).

گوران. ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه آن 1452 تن است. آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، اسپرس ، ارزن ، عسل ،گردو و میوه جات. شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

گوران. ( اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

گوران. ( اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است. موقع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره رودخانه مذکور و شعب آن واقع شده است. دامنه ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است. آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات : کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن ، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله باریکه و گردنه امیرخان و قله قاضی و گردنه بیگلر منتهی میگردد. از گردنه مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است. چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است. ارتفاع گردنه پنج سواره 1800، قله کوه باریکه 2320، گردنه امیرخان 1915،قله قلعه قاضی 2460، گردنه بیگلر 1558 و قله بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است. ارتفاع قصبه گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است. رودخانه : رودخانه مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی ، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه برشاه که سرچشمه آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است ، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان می ریزد. 2- رودخانه چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته ، پس از مشروب نمودن چند قریه مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده دهستان غلات ، حبوب ، لبنیات و توتون است. توتون قصبه گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی ، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است. دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است : توت شامی ، گوراجوب ، گورگاورز، چقابورکاکی ، بیرقوند و جاماسب. در ازمنه قدیم هشت تیره زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره. 2- قلخانی اسپری. 3- قلخانی بهرامی. 4- تفنگچی. 5- طایشه ای. 6- دانیالی. 7- بی بیان. 8- نیریژی ، ولی امروز از 3 طایفه طایشه ای ، بی بیان و نیریژی عده قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند ( صورت زیر تعداد قراء، سکنه ، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد ):

دانشنامه عمومی

گوران ممکن است، به موارد زیر اشاره داشته باشد:
گویش های گورانی: گورانی (اورامی)، دسته ای از گویش های ایرانی شمالغربی که در غرب ایران و شمال شرق عراق صحبت می شود
گوران (منطقه) منطقه ای در استان کرمانشاه
گوران (ایل) یکی از ایلات کرد در استان کرمانشاه
گوران (طالقان) منطقه ای در استان البرز
مردم گوران (اروپا) قومی از نژاد اسلاو هستند که در منطقه گورا در اروپای شرقی

بزرگان، گو رانان، دین گوران(یاری یارسان)، منطقە گوران، لقب سلطان صحاک


دانشنامه آزاد فارسی

از طوایف کرد کرمانشاه، عمدتاً ساکن دهستان گوران و دیگر مناطق کردستان نظیر سنندج و اورامان، مرکب از تیره هایی چون تفنگچی، جاف، گهواره، قلخانی، نیریژی. اکثر گوران ها بر مذهب اهل حق اند و بقیه مذهب شیعه و شافعی دارند و در مناطق دیگر به ویژه شهر ایلخچی در آذربایجان شرقی پراکنده اند. روستای گهواره، مرکز گوران و خان نشین اصلی آن است. اغلب گوران ها تا اواسط دورۀ ناصرالدین شاه قاجار، چادرنشین و دامدار بودند، اما پس از آن تعداد چادرنشینان گوران به ۴۷۰ خانوار رسید. سردسیر اینان در دالاهو، شاهمار، کنار رودخانۀ زیمکان و نقاط دیگر و گرمسیر آنان عمدتاً در ذهاب و نواحی مختلف آن است. رودخانۀ معروف ریجاب از میان اراضی گوران ها می گذرد و بعضی مزارات مقدس اهل حق، ازجمله بابا یادگار، حضرت بهلول و قلندربگ، در منطقۀ گوران ها واقع است. حکومت ایل گوران در دو ـ سه قرن گذشته با خاندان ملک یاسم خان یا سلیمان گوران بود. حکومت اینان با نشیب و فرازهایی تا انقراض قاجاریه دوام یافت. غلام علی خان سالار منصور، پسر حسین خان سردار معظم، که از ۱۳۳۶ق جانشین پدر شد، از آخرین آن هاست. گوران ها در بنیچه بندی نظامی دورۀ قاجاریه، هشت دسته سرباز، موسوم به گوران قلعه زنجیری، در اختیار دولت قرار دادند. این دسته ها از هشت طایفۀ بزرگ گوران برگزیده شد و فرماندهی آن ها نیز با سرکردگان (سلطان) همان طوایف بود. اقتدار تدریجی سلاطین گوران سبب کاهش قدرت و نفوذ حاکمان موروثی و قدرت و اعتبار ایل گوران شد و بسیاری از گوران ها برای حفظ خود از تعدیات ایلات و طوایف همسایه، ناگزیر به نقاط دیگر رفتند و یا به ایلات دیگر پیوستند. در این دوره، قلخانی ها و نیریژی ها از همه قدرتمندتر بودند.

گویش مازنی

/gooraan/ طایفه ای در منطقه ی سوادکوه

طایفه ای در منطقه ی سوادکوه


پیشنهاد کاربران

نام طایفه ای از کرد ها که خود چند تیره میشود بیشتر در مناطق جنوب وجنوب غربی است

این نام از ریشه گروهان آمدهبه دلیل اینکه در زمان شاهپور اول یک منطقه و قلعه نظامی بوده است که در گذر زمان به گوران تبدیل گردیده است

طایفه لر گوران بختیاری
******
ایل فراموش شده حسنکیفا *حسنکی*
از ایل بزرگ لر بختیاروند
شامل طوایف ::
بجنوی*بجنوردی *
شقاقی*شاقی. شاکی. شکاکی*
مهرانی
شوهان
کوردلی بزرگ
کوردلی کوچک
محلبی
خندقی
کیشکی*کشکی. کی اشکی*
جلکی
آستورکی*آسترکی*
. .
. . .
. . .
***
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه کشکی بابا احمدی بختیاری
طایفه آسترکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند

شهر جلکان بختیاروند

طایفه حسنکی*حسنکیفا بختیاروند
تیره ها
کلار
کاید
جافر*زافر. زفر*
حیدری
گوران*کی وران، گهوران*
کلوری*کلهری*

طایفه زفرانلو
طایفه شبانکاره لر جدا شده از تیره گوران
ساکن بوشهر
طایفه کلهر بختیاری چهارلنگ

ایل دینارونی لر بختیاری معروف به
چهار کر دالو*چهار پسر از یک مادر*
طوایف
شالو ( شاه دالو:شادلو )
سعید ( سعیدلو )
گورویی*گورونی. گورانی*
اورک

کردالو::کردالی

طایفه دیناروند لر

شهر حسن کیف مازندران
شهر کلاردشت مازندران
تیره کلار طایفه حسنکیفا

شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی در شمال عراق*بختیار*

کوه کلار بختیاری



تیره اورامه*ابر آمد * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
ایل منجزی بهداروند*بختیاروند *
******
تیره اوروند*ابرآمد*طایفه موری ایل
دور کی*دیرکی* لر بختیاری

***
اور پسر عالی مهمد نواده خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*****


طایفه شبانکاره لر بختیاری از تیره گهوران ایل حسنکیفا لر بختیاروند
ساکن استان بوشهر

گوران در حال حاضر نام یکی از قبایل است که ریشه در ایران باستان دارد. گوران احتمالا" مخفف گوران با فتح گاف و سکون واو به معنای گبران، یعنی قبیله و طایفه ی گبران یا گوران.
وجه تسمیه اش هم به معنی بزرگان هم می تواند باشد . گورانها شعبه ای از زبان غرب کشور را در اختیار داشته اند. که اکثر شاعران به نام به زبان بزرگان یا زبان گورانی شعر سروده اند . برخی گورانها را کرد و برخی لک می دانند و شاید بزرگان غرب کشور بهترین اسم با مسمی است. هرچند لکها گورانها را شعبه ای از لک می دانند.

گوران
ریشه اکثر تیره های این طایفه از ایل گوران در کرمانشاه میرسد. که در گذشته به خاطر اختلافات ایلی به پشتکوه مهاجرت نمودند ودر ( هفتکده ) زرین آباد ساکن می شوند. شرف الدین بدلیسی گوران ها را به عنوان یکی از چهار شعبه اصلی کرد معرفی کرده است.
طایفه گورا ن از تیره های
شه نر
شین شاهی
رحمن
صید تاجدین
کچل
زیادی
اقتباس از ویکپیدیا


احمد لطفی ١٦:٠٢ - ١٣٩٧/٠٩/٢٨
وجه تسمیه گوران:
گوران جمع گو می با شد ، یک معنیش می تواند اعقاب بهرام گور باشد که مخفف شده باشد یعنی محل زندگی طایفه گوران یا بهرام گوریان در بین میمه و زرین آباد و نزدیک قلعه شهاق ساسانیان روستای گوران اولیا و سفلی وجود دارد.
وجه تسمیه دوم گوران از گبران می آید شبیه کبر کوه یا گبر کوه یعنی کوه گبران یا آتش پرستان و گورها یعنی قدیمی ها و گورها و قبر گوری متعلق به زمان قبل از اسلام است و لغت گبر و ترسا از قدیم بوده است.
معنی سوم گوران معنی بزرگان می دهد ، که در الشتر هم تپه گریران یا گریرون به زبان لکی داریم ، یعنی محل و جایگاه بزرگان گور سایر نطرات دوستان هم سخنشان باید بررسی شود.
معنی چهارم گوران به مردمی گفته می شود که دارای مذهب گور هستند

تاریخ دینی اهل حق و گوران

1393/05/04 - 05:20
در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان است. این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است. برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
گوران ( GURAN )
در قرن بیستم تحقیق پژوهشگران به اینجا رسید که در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان[1] است و هم چنین از نام بسیاری از ادبا و دانشمندان کرد عراقی که "گورانی" نامیده شده اند می توان استنباط کرد که "گوران" در کردستان عراق نیز حضور دارد.
این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است، کرستین - سن لهجه گورانی را وابسته به زبان اشکانیان می داند که با لهجه های ایالات ساحل دریای خزر و سمنان و لحن های نواحی کاشان و اصفهان خویشاوندی دارد. [2]
نام گوران را گروهی ماخوذ از نام بهرام گور می دانند و معتقدند که گورانی ها از نسل وی هستند. برخی گو، ران گویند ( دنبال کننده گو ) طرفداران این نظریه که آن را به دفاتر نسبت می دهند می گویند تشبیه جلوه ذات حق است، گروهی دیگر آن را برگرفته از لغت "گورا Gawra به معنی بزرگ" ( که لغتی کردی است ) دانسته اند و معتقدند که گوران به معنی بزرگان است. بعد از حمله اعراب به ایران گروهی از نجبای ایرانی برای حفظ دین آبا و اجدادی خود، به کوهستان پناه برده و �رفته رفته امکان تحصیل و خواندن و نوشتن از ایشان سلب شده است�[3] گروهی از نژاد شناسان، مردمان ده نشین و کشاورز کرد را – که از چادر نشینان و رمه داران ممتاز بوده اند – گوران خوانده اند. [4] به هرحال آنچه مسلم است، برخی از نویسندگان دسته ای از اهل حق را – که پیرو مکتب ملک طاووسیه می باشند، گوران می خوانند. متون قدیمی اهل حق نیز به لهجه گورانی قدیم است که به گویش های ماچو - ماچو و سیدی ( از شعب زبان اورامانی قدیم و از خویشاوندان زبان زارایی ) و گاه آمیخته ای از این زبانها و لغات کردی و لکی است. [5] آنها زبان دینی خود را "عمرانی" می نامند. [6] علاوه بر این به نوعی کلام موزون که درمیان کردان با آواز خوانده می شود "گورانی" است که از قدیمی ترین آوازهای ایران محسوب می شود. این آواز با آنچه در بین مردم دشتستان مرسوم است و دشتی گفته می شود، قرابت دارد. نمونه ای از این آواز که در میان طوایف لک به هوره یا مور مرسوم است و اغلب به صورت مویه در رثای درگذتشگان خوانده می شود، آوازی حزین و در عین حال دلکش است، گمان می رود کلام خوانی درمجالس "جم" خود نوعی از گورانی باشد. به همین سبب به "اورامانات" در المعجم مربوط می شود. مردم اورامانات نیز خود نوعی "گورانی" دارند که به همین نام نیز مشهور است.
درنتیجه اهمیت گوران در اهل حق یکی به قوم و طایفه ای ست که به این نام خوانده می شوند چراکه ایشان تشکیل دهندگان اصلی اهل حق هستند و دیگری به زبان و لهجه ای ا ست که متون اصلی اهل حق بدان نوشته شده است و دیگر آن که قبول یکی از دیدگاه هایی که درباره ریشه گوران گفته شده است. چرا که قبول هر کدام از اقوال ذکر شده برای ریشه گوران، تبعات و احتمالات خاص خود را در این زمینه قوت می دهد.

منابع:
1 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
2 - آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران‏ ۱۳۶۸، ص 79
3 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
4 - در خور نگرش است تمام مولفین متفق القولند که چهار ( عشیره آغازین ) کرد �کرمانج، گوران، لر، کلهر� به جز کرمانج روزگاری همه آنها گوران خوانده می شده و با گویش های مختلف گورانی صحبت می کرده اند که سابقه آنها به 2000 سال می رسد. ناگفته نماند زبان کردها کرمانج ( سنه ) سورانی می باشد.
5 - مکری، محمد، مقدمه، شاه نامه حقیقت ( حق الحقایق ) ، چاپ دوم، انتشارات طهوری، تهران.
6 - سوری، ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، چاپ اول، کتابهای سیمرغ، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1344 شمسی، ص 19
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب مقدمه ای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق اثر صحبت فرخ منش



اهل حق
تاریخچه
پیدایش اهل حق

ایل لر لک جدا شده از شاخه ایل جلکی ایل
حسنکی ایل بزرگ بختیاروند قوم لر

ایل گوران از شاخه ی ایل گهوران ایل حسنکی ایل بزرگ لر بختیاروند

طایفه کرانی ( کورانی ) ایل لر بختیاروند

ایل لر گورانی ( کورانی )



اصالت مردم روستای گوران از کردستان میباشند که حدود هزار سال پیش به امکان فعلی مهاجرت کرده، وبه کشاورزی و دامداری مشغول شدند و نام روستای برگزیده خود را
به زبان کردی گوران نامیدند ( که به معنی بزرگان
است ) با توجه به ترک زبان بودن، منطقه به مرور زمان به زبان ترکی صحبت کردند مردمانی سخت کوش مهربان ومهمانوازی هستند ومسلمان و مذهب شیعه ۱۲امامی می باشند

قوم بزرگ لک لُر نیست
قوم بزرگ لک اصیلترین و قدیمی ترین قوم ایرانی است
لک و لکستان را فقط با نام نامی لک بخوانید

آقای حسنوند چه ربطی به لک دارد گورانها آنچه قابل استناد است و واقعیت دارد گوران طایفه است در شمال غرب کرمانشاه و من تا الان ندیده ام یک گوران بجز کلهری به زبان دیگری صحبت کند حالا زبان لکی با هورامی شباهتهای دارد بخصوص از لحاظ دستور و تلفظ م فتحه دار در ابتدای کلمات ولی گورانها دقیقا کلهری صحبت می کنند منم با نظر شما موافقم و آنچه که واقعیت دارد این است لر لر است لک هم لک و کرد هم کرد اسناد را می نویسند ممکن است دروغ باشد و واقعیت نداشته باشد آنچه واقعیت و رویت دارد قابل استناد است

لک همان قوم لر کوچک است
اتابکان لر کوچک ( لک )


اگر دقت کرده باشید متوجه میشوید که پان لُرها چگونه به صورتی هدفمند در تلاش اند تا اقوام لک و کلهر و حتی گوران ها را هضم و جذب پروژه جعلی و نامشروعشان یعنی لُرستانات گپ کنند . این دسته آدمهای بی هویت و متوهم پان لُرهای خبیث بر این باورند که بخش عظیمی از کردستان و کل لکستان و حتی نیمه غربی کشور زیر شاخه و زیرمجموعه ی لرستانات گپ است و به دنبال یارگیری هستند مراقب ترفندها و پیامک های انحرافی این تجزیه طلبان لر باشید این افراد از زبان مردم لک کلهر گوران به نفع خودشان پیام میگذارند . التماس دعا

گوران نام روستایی از توابع شهرستان الیگودرز است که در اصل در قدیم به نام گبران نام داشته. و قبرستانهای گبری زیادی دراین روستا وجود دارد. همچنین تپه های باستانی زیادی در این روروستا وجود دارد واثار باستانی زیاد ی در این مکان است به همین خاطر این روستا به منطقه گبران نام گزاری شده است. بعدها این نام تغییر کرده و به گوران نام گزاری شده است.

روستای گوران در اصل گبران بوده چون قبرستان های گبری فراوانی دارد.

طوایف سرلک و لک و فولادوندها و سالاروندهائی که در ازنا و الیگودرز و در بین ایلات بختیاری هستند اصالتی لکی دارند که در دوران افشاریه به مناطق بختیاری نشین مهاجرت کرده اند و همکنون هضم ایلات بختیاری شده انند و خود را لر میدانند
( قوم بزرگ لک قومی به پهنای ایران زمین )


مسعودی در کتاب تنبیه الاشراف قرن سوم هجری در نام بردن از قبایل کرد از جاوان ، جورقان ، لریه نام می برد که جورقان معرب گورکان است و در میان جاوان که به احتمال زیاد همین جافها و لرها هستند قرارگرفته است همچنانکه اکنون نیز مشخص است

در زبان لکی کرمانشاه به هیچ عنوان حرف ق و غ وجود ندارد و بجای ق حرف ک و بجای غ حرف خ را بکار می برند که نشان از تاثیر نگرفتن از زبان عربی است البته در بعضی از زبانها بجای این واژه ها حرف گ را بکار می برند ولی بجز کردهای آناتولی کرمانج در هیچ کجای دنیا چنین حالتی وجود دارد مثال حرف ق قول می شود کول قرآن می شود کران چریقه می شود چریکه قند می شود کن قزان می شود کزان و غیره و حرف غ مثال غلام می شود خلام اغره می شود اخره

در بعضی از مناطق که تعداد انگشت شماری خانواده گوران زندگی میکنن وبقیه مردم اکثریت از طایفه های دیگر هستن خیلی به دیده حقارت به ما نگاه میکنن ومارا سالهاست شکنجه روحی میدهند اکنون که اطلاعات در موردطایفه گوران دستگیرم شد بسیار خوشحال شدم

گوران در کوردی به معنی تغییر است
گورین:تغییر دادن
گوراو یا گوردراو:تغییر یافته، تغییرداده شده
عبدالله گوران:شاعر بزرگ کورد



درسته در لکی هم همین معنی را می دهد یعنی تغییر ولی مستندترین و قدیمی ترین معنی گوران این است که از اسم گیو و گودرز گرفته شده شاید واقعا از نسل گیو باشند خدا می داند

گوران ها به هیچ وجه کرد نیستند و مردمی جدا از کرد و لر و لک هستند و علاوه بر غرب ایران در سایر نقاط ایران هم پراکنده شده اند و مردم سایر نقاط ایران هم به آنها گوران می گویند نه کرد و نه لر و نه لک. کردها به سرزمین گورانها هجوم آورده اند و چون گورانها دارای ادبیات و تاریخ غنی هستند دیگر اقوام غرب ایران بخصوص کردها که بی ریشه و بی تمدن هستند سعی در مصادره افتخارات گورانها به نفع خود هستند
رابطه کردها با گوران ها شبیه رابطه اروپایی ها با سرخپوستهاست با این تفاوت که در اینجا بومیها یعنی گورانها متمدن بوده اند نه مهاجمان کرد

بعید نسست گورانی ها نوادگان بهرام گور ساسانیان باشن چون جمعیتشون ۶۰۰۰ هزار نفره


کلمات دیگر: