معنی: نام یکی از طوایف کرد
گوران
فرهنگ اسم ها
معنی: نام یکی از طوایف کرد
فرهنگ فارسی
دهیست از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در ۱۲ هزار گزی خاور بافت سر راه فرعی زنجان به بافت .
لغت نامه دهخدا
گوران . (اِ) محل اجتماع لشکر. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 324). || اطاق اجتماع . || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. (ناظم الاطباء).
گوران . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 9 هزارگزی باختر قشم ، سر راه مالرو قشم به باسعیدو. جلگه و گرمسیر مالاریایی است . 185 تن سکنه ٔ آن است . آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و ماهی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 12 هزارگزی خاور بافت ، سر راه فرعی زنجان به بافت . کوهستانی وسردسیر است و 99 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . مزارع داء، اغرکوه ، بدوئیه ، سلموئیه جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 10 هزارگزی خاور الیگودرز و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ الیگودرز به گلپایگان واقع شده است . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 449 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
گوران . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه ٔ آن 1452 تن است . آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، اسپرس ، ارزن ، عسل ،گردو و میوه جات . شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است . دبستان دارد. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
(شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279).
گوران . (اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ٔ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه ٔ این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. (تاریخ کرد ص 98). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. (همان کتاب ص 122). این ایل دارای 6000 خانوار است : قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. (یادداشت مؤلف ).
گوران . (اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه ٔ شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است . موقع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه ٔ زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه ٔ زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره ٔ رودخانه ٔ مذکور و شعب آن واقع شده است . دامنه ٔ ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است . آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ٔ ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات : کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن ، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله ٔ شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله ٔ آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله ٔ گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله ٔ صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله ٔ صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله ٔ رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه ٔ پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه ٔ پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله ٔ باریکه و گردنه ٔ امیرخان و قله ٔ قاضی و گردنه ٔ بیگلر منتهی میگردد. از گردنه ٔ مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است . چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است . ارتفاع گردنه ٔ پنج سواره 1800، قله ٔ کوه باریکه 2320، گردنه ٔ امیرخان 1915،قله ٔ قلعه قاضی 2460، گردنه ٔ بیگلر 1558 و قله ٔ بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است . ارتفاع قصبه ٔ گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است . رودخانه : رودخانه ٔ مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه ٔ مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره ٔ بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی ، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه ٔ گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته ٔ آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه ٔ برشاه که سرچشمه ٔ آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است ، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان می ریزد. 2- رودخانه ٔ چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته ، پس از مشروب نمودن چند قریه ٔ مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده ٔ دهستان غلات ، حبوب ، لبنیات و توتون است . توتون قصبه ٔ گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی ، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است . دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه ٔ گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است : توت شامی ، گوراجوب ، گورگاورز، چقابورکاکی ، بیرقوند و جاماسب . در ازمنه ٔ قدیم هشت تیره ٔ زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره . 2- قلخانی اسپری . 3- قلخانی بهرامی . 4- تفنگچی . 5- طایشه ای . 6- دانیالی . 7- بی بیان . 8- نیریژی ، ولی امروز از 3 طایفه ٔ طایشه ای ، بی بیان و نیریژی عده ٔ قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه ٔ اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند (صورت زیر تعداد قراء، سکنه ، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد):
نام تیره تعداد دِه خانوار تن
گهواره 27 1000 5470
اسپری قلخانی 18 670 3700
بهرامی قلخانی 18 420 2120
تفنگچی 30 780 3870
سادات حیدری 17 450 2270
دانیالی 3 100 570
جمع 113 3420 18000
عده ای از ساکنان دهستان به خصوص تیره ٔ قلیخان زمستان برای تعلیف احشام خود به گرمسیر پشت تنگ ذهاب و جیگران میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گوران. ( اِخ ) نام سرزمینی است. ( فهرست ولف ) :
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
گوران. ( اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57 ). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. ( تاریخ کرد ص 98 ). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. ( همان کتاب ص 122 ). این ایل دارای 6000 خانوار است : قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. ( یادداشت مؤلف ).
گوران. ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه آن 1452 تن است. آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، اسپرس ، ارزن ، عسل ،گردو و میوه جات. شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
گوران. ( اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
گوران. ( اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است. موقع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره رودخانه مذکور و شعب آن واقع شده است. دامنه ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است. آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات : کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن ، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله باریکه و گردنه امیرخان و قله قاضی و گردنه بیگلر منتهی میگردد. از گردنه مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است. چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است. ارتفاع گردنه پنج سواره 1800، قله کوه باریکه 2320، گردنه امیرخان 1915،قله قلعه قاضی 2460، گردنه بیگلر 1558 و قله بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است. ارتفاع قصبه گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است. رودخانه : رودخانه مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی ، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه برشاه که سرچشمه آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است ، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان می ریزد. 2- رودخانه چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته ، پس از مشروب نمودن چند قریه مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده دهستان غلات ، حبوب ، لبنیات و توتون است. توتون قصبه گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی ، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است. دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است : توت شامی ، گوراجوب ، گورگاورز، چقابورکاکی ، بیرقوند و جاماسب. در ازمنه قدیم هشت تیره زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره. 2- قلخانی اسپری. 3- قلخانی بهرامی. 4- تفنگچی. 5- طایشه ای. 6- دانیالی. 7- بی بیان. 8- نیریژی ، ولی امروز از 3 طایفه طایشه ای ، بی بیان و نیریژی عده قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند ( صورت زیر تعداد قراء، سکنه ، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد ):
دانشنامه عمومی
گویش های گورانی: گورانی (اورامی)، دسته ای از گویش های ایرانی شمالغربی که در غرب ایران و شمال شرق عراق صحبت می شود
گوران (منطقه) منطقه ای در استان کرمانشاه
گوران (ایل) یکی از ایلات کرد در استان کرمانشاه
گوران (طالقان) منطقه ای در استان البرز
مردم گوران (اروپا) قومی از نژاد اسلاو هستند که در منطقه گورا در اروپای شرقی
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان صلخ قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۱۳۱ نفر (۲۸۲خانوار) بوده است.
بزرگان، گو رانان، دین گوران(یاری یارسان)، منطقە گوران، لقب سلطان صحاک
دانشنامه آزاد فارسی
گویش مازنی
طایفه ای در منطقه ی سوادکوه
پیشنهاد کاربران
******
ایل فراموش شده حسنکیفا *حسنکی*
از ایل بزرگ لر بختیاروند
شامل طوایف ::
بجنوی*بجنوردی *
شقاقی*شاقی. شاکی. شکاکی*
مهرانی
شوهان
کوردلی بزرگ
کوردلی کوچک
محلبی
خندقی
کیشکی*کشکی. کی اشکی*
جلکی
آستورکی*آسترکی*
. .
. . .
. . .
***
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه کشکی بابا احمدی بختیاری
طایفه آسترکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاروند
طایفه حسنکی*حسنکیفا بختیاروند
تیره ها
کلار
کاید
جافر*زافر. زفر*
حیدری
گوران*کی وران، گهوران*
کلوری*کلهری*
طایفه زفرانلو
طایفه شبانکاره لر جدا شده از تیره گوران
ساکن بوشهر
طایفه کلهر بختیاری چهارلنگ
ایل دینارونی لر بختیاری معروف به
چهار کر دالو*چهار پسر از یک مادر*
طوایف
شالو ( شاه دالو:شادلو )
سعید ( سعیدلو )
گورویی*گورونی. گورانی*
اورک
کردالو::کردالی
طایفه دیناروند لر
شهر حسن کیف مازندران
شهر کلاردشت مازندران
تیره کلار طایفه حسنکیفا
شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی در شمال عراق*بختیار*
کوه کلار بختیاری
ایل منجزی بهداروند*بختیاروند *
******
تیره اوروند*ابرآمد*طایفه موری ایل
دور کی*دیرکی* لر بختیاری
***
اور پسر عالی مهمد نواده خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*****
ساکن استان بوشهر
وجه تسمیه اش هم به معنی بزرگان هم می تواند باشد . گورانها شعبه ای از زبان غرب کشور را در اختیار داشته اند. که اکثر شاعران به نام به زبان بزرگان یا زبان گورانی شعر سروده اند . برخی گورانها را کرد و برخی لک می دانند و شاید بزرگان غرب کشور بهترین اسم با مسمی است. هرچند لکها گورانها را شعبه ای از لک می دانند.
ریشه اکثر تیره های این طایفه از ایل گوران در کرمانشاه میرسد. که در گذشته به خاطر اختلافات ایلی به پشتکوه مهاجرت نمودند ودر ( هفتکده ) زرین آباد ساکن می شوند. شرف الدین بدلیسی گوران ها را به عنوان یکی از چهار شعبه اصلی کرد معرفی کرده است.
طایفه گورا ن از تیره های
شه نر
شین شاهی
رحمن
صید تاجدین
کچل
زیادی
اقتباس از ویکپیدیا
احمد لطفی ١٦:٠٢ - ١٣٩٧/٠٩/٢٨
وجه تسمیه گوران:
گوران جمع گو می با شد ، یک معنیش می تواند اعقاب بهرام گور باشد که مخفف شده باشد یعنی محل زندگی طایفه گوران یا بهرام گوریان در بین میمه و زرین آباد و نزدیک قلعه شهاق ساسانیان روستای گوران اولیا و سفلی وجود دارد.
وجه تسمیه دوم گوران از گبران می آید شبیه کبر کوه یا گبر کوه یعنی کوه گبران یا آتش پرستان و گورها یعنی قدیمی ها و گورها و قبر گوری متعلق به زمان قبل از اسلام است و لغت گبر و ترسا از قدیم بوده است.
معنی سوم گوران معنی بزرگان می دهد ، که در الشتر هم تپه گریران یا گریرون به زبان لکی داریم ، یعنی محل و جایگاه بزرگان گور سایر نطرات دوستان هم سخنشان باید بررسی شود.
معنی چهارم گوران به مردمی گفته می شود که دارای مذهب گور هستند
1393/05/04 - 05:20
در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان است. این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است. برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
گوران ( GURAN )
در قرن بیستم تحقیق پژوهشگران به اینجا رسید که در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان[1] است و هم چنین از نام بسیاری از ادبا و دانشمندان کرد عراقی که "گورانی" نامیده شده اند می توان استنباط کرد که "گوران" در کردستان عراق نیز حضور دارد.
این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است، کرستین - سن لهجه گورانی را وابسته به زبان اشکانیان می داند که با لهجه های ایالات ساحل دریای خزر و سمنان و لحن های نواحی کاشان و اصفهان خویشاوندی دارد. [2]
نام گوران را گروهی ماخوذ از نام بهرام گور می دانند و معتقدند که گورانی ها از نسل وی هستند. برخی گو، ران گویند ( دنبال کننده گو ) طرفداران این نظریه که آن را به دفاتر نسبت می دهند می گویند تشبیه جلوه ذات حق است، گروهی دیگر آن را برگرفته از لغت "گورا Gawra به معنی بزرگ" ( که لغتی کردی است ) دانسته اند و معتقدند که گوران به معنی بزرگان است. بعد از حمله اعراب به ایران گروهی از نجبای ایرانی برای حفظ دین آبا و اجدادی خود، به کوهستان پناه برده و �رفته رفته امکان تحصیل و خواندن و نوشتن از ایشان سلب شده است�[3] گروهی از نژاد شناسان، مردمان ده نشین و کشاورز کرد را – که از چادر نشینان و رمه داران ممتاز بوده اند – گوران خوانده اند. [4] به هرحال آنچه مسلم است، برخی از نویسندگان دسته ای از اهل حق را – که پیرو مکتب ملک طاووسیه می باشند، گوران می خوانند. متون قدیمی اهل حق نیز به لهجه گورانی قدیم است که به گویش های ماچو - ماچو و سیدی ( از شعب زبان اورامانی قدیم و از خویشاوندان زبان زارایی ) و گاه آمیخته ای از این زبانها و لغات کردی و لکی است. [5] آنها زبان دینی خود را "عمرانی" می نامند. [6] علاوه بر این به نوعی کلام موزون که درمیان کردان با آواز خوانده می شود "گورانی" است که از قدیمی ترین آوازهای ایران محسوب می شود. این آواز با آنچه در بین مردم دشتستان مرسوم است و دشتی گفته می شود، قرابت دارد. نمونه ای از این آواز که در میان طوایف لک به هوره یا مور مرسوم است و اغلب به صورت مویه در رثای درگذتشگان خوانده می شود، آوازی حزین و در عین حال دلکش است، گمان می رود کلام خوانی درمجالس "جم" خود نوعی از گورانی باشد. به همین سبب به "اورامانات" در المعجم مربوط می شود. مردم اورامانات نیز خود نوعی "گورانی" دارند که به همین نام نیز مشهور است.
درنتیجه اهمیت گوران در اهل حق یکی به قوم و طایفه ای ست که به این نام خوانده می شوند چراکه ایشان تشکیل دهندگان اصلی اهل حق هستند و دیگری به زبان و لهجه ای ا ست که متون اصلی اهل حق بدان نوشته شده است و دیگر آن که قبول یکی از دیدگاه هایی که درباره ریشه گوران گفته شده است. چرا که قبول هر کدام از اقوال ذکر شده برای ریشه گوران، تبعات و احتمالات خاص خود را در این زمینه قوت می دهد.
منابع:
1 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
2 - آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، ناشر: دنیاى کتاب، تهران ۱۳۶۸، ص 79
3 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
4 - در خور نگرش است تمام مولفین متفق القولند که چهار ( عشیره آغازین ) کرد �کرمانج، گوران، لر، کلهر� به جز کرمانج روزگاری همه آنها گوران خوانده می شده و با گویش های مختلف گورانی صحبت می کرده اند که سابقه آنها به 2000 سال می رسد. ناگفته نماند زبان کردها کرمانج ( سنه ) سورانی می باشد.
5 - مکری، محمد، مقدمه، شاه نامه حقیقت ( حق الحقایق ) ، چاپ دوم، انتشارات طهوری، تهران.
6 - سوری، ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، چاپ اول، کتابهای سیمرغ، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1344 شمسی، ص 19
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب مقدمه ای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق اثر صحبت فرخ منش
اهل حق
تاریخچه
پیدایش اهل حق
حسنکی ایل بزرگ بختیاروند قوم لر
ایل گوران از شاخه ی ایل گهوران ایل حسنکی ایل بزرگ لر بختیاروند
طایفه کرانی ( کورانی ) ایل لر بختیاروند
ایل لر گورانی ( کورانی )
به زبان کردی گوران نامیدند ( که به معنی بزرگان
است ) با توجه به ترک زبان بودن، منطقه به مرور زمان به زبان ترکی صحبت کردند مردمانی سخت کوش مهربان ومهمانوازی هستند ومسلمان و مذهب شیعه ۱۲امامی می باشند
قوم بزرگ لک اصیلترین و قدیمی ترین قوم ایرانی است
لک و لکستان را فقط با نام نامی لک بخوانید
اتابکان لر کوچک ( لک )
( قوم بزرگ لک قومی به پهنای ایران زمین )
گورین:تغییر دادن
گوراو یا گوردراو:تغییر یافته، تغییرداده شده
عبدالله گوران:شاعر بزرگ کورد
رابطه کردها با گوران ها شبیه رابطه اروپایی ها با سرخپوستهاست با این تفاوت که در اینجا بومیها یعنی گورانها متمدن بوده اند نه مهاجمان کرد