کلمه جو
صفحه اصلی

کرند

فارسی به انگلیسی

sorrel or chestnut (horse)


congress, sorrel


فرهنگ فارسی

۱ - یکی از بخشهای شهرستان شاه آباد کرمانشاه واقع در شمال باختری شاه آباد . این بخش مرتفعترین نقطه شهرستان شاه آباد است و پست ترین نقطه آن بیش از ۱۵٠٠ متر از سطح دریا ارتفاع دارد . هوای آن سرد و تابستانش معتدل است . بخش کرند دارای ۳۹ آبادی و ۱۲٠٠٠ تن سکنه است . ۲ - قصبه مرکز بخش کرند واقع در ۲۵ کیلومتری شمال باختری شاه آباد و آن در دره واقع است و رودخانه کرند از آن میگذرد و آبشارهای زیبایی تشکیل میدهد. صنعت حدادی آن مانند ساختن اسلحه شکاری و خود کار قفل چاقو تختخواب و وسایل آشپزخانه معروفست . جمعیت آن حدود ۵٠٠٠ تن میباشد در کرند دو زیارتگاه قدیم بنام مقبره بنیامین و پیرموسی وجود دارد و محل توجه [ اهل حق ] است . محصول کرند انواع میوه های سردسیری میباشد .
اسبی که زردپررنگ یاحنائی یاقهوهای روشن باشد، کرنده وکرنگ وکورنگ وکران وکرن هم گویند، میدان اسب دوانی، حلقه وجرگه مردم
( اسم ) دیگی که رنگرز ان بقم و رنگها ی دیگر را در آن جوشانند .
اسم هندی سنبادج است .

فرهنگ معین

( ~ .) (اِ.) دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند. کرنگ نیز گویند.


(کُ رُ) (اِ.) لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارت است از جاروب مانندی که بدان آش و آهار بر تارة جامه مالند.


(کُ رَ ) (اِ. ) ۱ - میدان اسب دوانی . ۲ - اسبی که رنگش قهوه ای روشن باشد. ۳ - حلقه زدن مردم .
( ~ . ) (اِ. ) دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند. کرنگ نیز گویند.
(کُ رُ ) (اِ. ) لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارت است از جاروب مانندی که بدان آش و آهار بر تارة جامه مالند.

(کُ رَ) (اِ.) 1 - میدان اسب دوانی . 2 - اسبی که رنگش قهوه ای روشن باشد. 3 - حلقه زدن مردم .


لغت نامه دهخدا

کرند. [ ] (اِ) اسم هندی سنبادج است . (فهرست مخزن الادویه ).


کرند. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ گرمسار که 424 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) بخشی است از شهرستان شاه آباد و محدود است از شمال به گوران ، از خاور به بخش مرکزی شاه آباد و از باختر به دهستان پاطاق پل ذهاب . این بخش مرتفعترین نقاط شهرستان شاه آباد است . پست ترین نقطه ٔ کرند بیش از 1500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، از این جهت زمستان آن سرد و تابستان معتدل است . از رودخانه های آن زمکان ، راوند و الوند را می توان نام برد. کرند از 39 ده بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 12هزار نفر است و به سه دهستان : حومه ، بیونیج و ریجاب تقسیم می شود. ساکنان حومه و بیونیج اهل حق هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


کرند. [ ک ُ رَ ] (اِ) کرنده . میدان اسب دوانی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. (برهان ). اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد. (ناظم الاطباء). کرن . کرنده . کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || جرگه و حلقه زدن مردم باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). کرنگ .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). || دیگی را گویندکه رنگرزان بَقَم و رنگهای دیگر در آن جوشانند. (برهان ) (از آنندراج ). دیگ رنگرزان که در آن رنگها جوشانند. (ناظم الاطباء). کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).


کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام رود مشهوری است به اصفهان . (آنندراج ). کرنگ . (مخفف کوهرنگ ). کرنده .


کرند. [ ک ُ رَ] (اِخ ) دهی است از بخش اترک شهرستان گنبدکاوس . سکنه ٔ آن 75 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


کرند. [ ک ُ رُ ] (اِ) کرنده . (ناظم الاطباء). کرنگه . (از برهان ). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تاره ٔ جامه مالند. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به کرنده و کرنگه شود.


کرند. [ ک ُ رَ ] ( اِ ) کرنده. میدان اسب دوانی را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. ( برهان ). اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد. ( ناظم الاطباء ). کرن. کرنده. کرنگ. ( حاشیه برهان چ معین ). || جرگه و حلقه زدن مردم باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کرنگ.( حاشیه برهان چ معین ). || دیگی را گویندکه رنگرزان بَقَم و رنگهای دیگر در آن جوشانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). دیگ رنگرزان که در آن رنگها جوشانند. ( ناظم الاطباء ). کرنگ. ( حاشیه برهان چ معین ).

کرند. [ ک ُ رَ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). نام رود مشهوری است به اصفهان. ( آنندراج ). کرنگ. ( مخفف کوهرنگ ). کرنده.

کرند. [ ک ُ رُ ] ( اِ ) کرنده. ( ناظم الاطباء ). کرنگه. ( از برهان ). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تاره جامه مالند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کرنده و کرنگه شود.

کرند. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ گرمسار که 424 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

کرند. [ ک ِ رِ ] ( اِخ ) بخشی است از شهرستان شاه آباد و محدود است از شمال به گوران ، از خاور به بخش مرکزی شاه آباد و از باختر به دهستان پاطاق پل ذهاب. این بخش مرتفعترین نقاط شهرستان شاه آباد است. پست ترین نقطه کرند بیش از 1500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، از این جهت زمستان آن سرد و تابستان معتدل است. از رودخانه های آن زمکان ، راوند و الوند را می توان نام برد. کرند از 39 ده بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 12هزار نفر است و به سه دهستان : حومه ، بیونیج و ریجاب تقسیم می شود. ساکنان حومه و بیونیج اهل حق هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

کرند. [ ک ِ رِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش کرند. در دامنه کوهی بنا شده و منظره باصفادارد. گردنه پاطاق که یکی از نقاط مهم نظامی غرب است در مغرب آن قرار دارد. از شمال به زهاب ، از مشرق به ماهیدشت ، از جنوب به لرستان و از مغرب به عراق محدود است. ( از جغرافیای غرب ایران صص 74-75 ). قصبه مرکزی بخش کرند از شهرستان شاه آباد. سردسیر است و تابستان آن معتدل ، از این جهت گردشگاه مردم شاه آباد و قصرشیرین است. در حدود 5هزار نفر که اکثر اهل حق هستنددر آنجا سکونت دارند. صنعت حدادی و کشت میوه و بخصوص انگور در کرند رونق دارد. دو زیارتگاه به نام مقبره بنیامین و پیرموسی از آثار قدیم و مورد توجه اهل حق این منطقه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش کرند. در دامنه ٔ کوهی بنا شده و منظره ٔ باصفادارد. گردنه ٔ پاطاق که یکی از نقاط مهم نظامی غرب است در مغرب آن قرار دارد. از شمال به زهاب ، از مشرق به ماهیدشت ، از جنوب به لرستان و از مغرب به عراق محدود است . (از جغرافیای غرب ایران صص 74-75). قصبه ٔ مرکزی بخش کرند از شهرستان شاه آباد. سردسیر است و تابستان آن معتدل ، از این جهت گردشگاه مردم شاه آباد و قصرشیرین است . در حدود 5هزار نفر که اکثر اهل حق هستنددر آنجا سکونت دارند. صنعت حدادی و کشت میوه و بخصوص انگور در کرند رونق دارد. دو زیارتگاه به نام مقبره ٔ بنیامین و پیرموسی از آثار قدیم و مورد توجه اهل حق این منطقه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


فرهنگ عمید

۱. اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنده، کرنگ، کورنگ، کران.
۲. میدان اسب دوانی.
۳. حلقه، جرگۀ مردم.

دانشنامه عمومی

کرند ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کرند (کرمانشاه)
کرند (بشرویه)
کرند (گرمسار)
کرند (گنبد کاووس)
کرند (بشرویه). مختصات: ۳۳°۵۵′۱۲″ شمالی ۵۷°۰۹′۴۰″ شرقی / ۳۳٫۹۲۰۰۰°شمالی ۵۷٫۱۶۱۱۱°شرقی / 33.92000; 57.16111
کرند روستایی کوه پایه ای در فاصله ۳۵ کیلومتری شهر بُشرویه در استان خراسان جنوبی و خاور ایران است. این روستا، مرکز دهستان کرند از بخش مرکزی شهرستان بشرویه است.این روستا تا پاییز ۱۳۸۷، جزء دهستان علی جمال بود که پس از ارتقای بشرویه به شهرستان، با ایجاد دهستان کرند، مرکز این دهستان شد. کرند در زبان محلی کوروند نیز گویش می شود.
براساس سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا، ۵۴۹ نفر (۱۵۶ خانوار) بوده است.
روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن از یک گذرگاه می باشد.

کرند (گرمسار). مختصات: ۳۵°۱۴′۱۳″شمالی ۵۲°۲۰′۴۸″شرقی / ۳۵٫۲۳۶۸۳۰۵۵۵۵۵۵۶°شمالی ۵۲٫۳۴۶۶۸۰۵۵۵۵۵۵۶°شرقی / 35.2368305555556; 52.3466805555556
کرند (گرمسار)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گرمسار در استان سمنان ایران است.
این روستا در دهستان لجران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۷۷ نفر (۲۰۵خانوار) بوده است.

کرند (گنبد کاووس). کرند، روستایی است از توابع بخش داشلی برون شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ایران.
این روستا در دهستان کرند قرار داشته جمعیت ان حدوداً ۶۰۰۰نفروخانوار ان ۱۵۰۰خانوارمیباشد.

گویش مازنی

اسب زرد رنگ


/karend/ اسب زرد رنگ

پیشنهاد کاربران

( کُ رُ ) کرند روستایی در فاصله ۴۰ کیلومتری شهر بُشرویه در خاور ایران است.
روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن از یک گذرگاه می باشد این روستا دارای انواع میوه می باشد که از مهم ترین آنها انار و زردآلو می باشد.

کرند روستایی از شهرستان بشرویه در خراسان جنوبی است . . که دارای باغ های زیبا و سر سبز است. .

کُرند:اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد

رنگ اسبی حائل از زرد و بور

نام دهستانی است ترکمن نشین در شمال شرقی شهرستان گنبدکاووس استان گلستان؛ شامل روستاهای کرند و هوتن و آی تمر و چند روستای کوچک دیگر که خود روستای کرند حدود ۶ هزار نفر جمعیت دارد.

میدان اسب دوانی 2 - اسب به رنگ قهوه ای روشن

اسبی که رنگ ان میان زرد و بور باشد

زرد مایل به بور

کرند شهر بسیار کهن از شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه هست که به عنوان نگین این استان شناخته میشود


کلمات دیگر: