sorrel or chestnut (horse)
کرند
فارسی به انگلیسی
congress, sorrel
فرهنگ فارسی
اسبی که زردپررنگ یاحنائی یاقهوهای روشن باشد، کرنده وکرنگ وکورنگ وکران وکرن هم گویند، میدان اسب دوانی، حلقه وجرگه مردم
( اسم ) دیگی که رنگرز ان بقم و رنگها ی دیگر را در آن جوشانند .
اسم هندی سنبادج است .
فرهنگ معین
( ~ .) (اِ.) دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند. کرنگ نیز گویند.
(کُ رُ) (اِ.) لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارت است از جاروب مانندی که بدان آش و آهار بر تارة جامه مالند.
( ~ . ) (اِ. ) دیگی که رنگرزان رنگ ها را در آن می جوشانند. کرنگ نیز گویند.
(کُ رُ ) (اِ. ) لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارت است از جاروب مانندی که بدان آش و آهار بر تارة جامه مالند.
(کُ رَ) (اِ.) 1 - میدان اسب دوانی . 2 - اسبی که رنگش قهوه ای روشن باشد. 3 - حلقه زدن مردم .
لغت نامه دهخدا
کرند. [ ] (اِ) اسم هندی سنبادج است . (فهرست مخزن الادویه ).
کرند. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ گرمسار که 424 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) بخشی است از شهرستان شاه آباد و محدود است از شمال به گوران ، از خاور به بخش مرکزی شاه آباد و از باختر به دهستان پاطاق پل ذهاب . این بخش مرتفعترین نقاط شهرستان شاه آباد است . پست ترین نقطه ٔ کرند بیش از 1500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، از این جهت زمستان آن سرد و تابستان معتدل است . از رودخانه های آن زمکان ، راوند و الوند را می توان نام برد. کرند از 39 ده بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 12هزار نفر است و به سه دهستان : حومه ، بیونیج و ریجاب تقسیم می شود. ساکنان حومه و بیونیج اهل حق هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِ) کرنده . میدان اسب دوانی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. (برهان ). اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد. (ناظم الاطباء). کرن . کرنده . کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || جرگه و حلقه زدن مردم باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). کرنگ .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). || دیگی را گویندکه رنگرزان بَقَم و رنگهای دیگر در آن جوشانند. (برهان ) (از آنندراج ). دیگ رنگرزان که در آن رنگها جوشانند. (ناظم الاطباء). کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام رود مشهوری است به اصفهان . (آنندراج ). کرنگ . (مخفف کوهرنگ ). کرنده .
کرند. [ ک ُ رَ] (اِخ ) دهی است از بخش اترک شهرستان گنبدکاوس . سکنه ٔ آن 75 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرند. [ ک ُ رُ ] (اِ) کرنده . (ناظم الاطباء). کرنگه . (از برهان ). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تاره ٔ جامه مالند. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به کرنده و کرنگه شود.
کرند. [ ک ُ رَ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است که از طرف زردکوه می آید و مسکن لران است و از نواحی صفاهان می گذرد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). نام رود مشهوری است به اصفهان. ( آنندراج ). کرنگ. ( مخفف کوهرنگ ). کرنده.
کرند. [ ک ُ رُ ] ( اِ ) کرنده. ( ناظم الاطباء ). کرنگه. ( از برهان ). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تاره جامه مالند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کرنده و کرنگه شود.
کرند. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ گرمسار که 424 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
کرند. [ ک ِ رِ ] ( اِخ ) بخشی است از شهرستان شاه آباد و محدود است از شمال به گوران ، از خاور به بخش مرکزی شاه آباد و از باختر به دهستان پاطاق پل ذهاب. این بخش مرتفعترین نقاط شهرستان شاه آباد است. پست ترین نقطه کرند بیش از 1500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، از این جهت زمستان آن سرد و تابستان معتدل است. از رودخانه های آن زمکان ، راوند و الوند را می توان نام برد. کرند از 39 ده بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 12هزار نفر است و به سه دهستان : حومه ، بیونیج و ریجاب تقسیم می شود. ساکنان حومه و بیونیج اهل حق هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کرند. [ ک ِ رِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش کرند. در دامنه کوهی بنا شده و منظره باصفادارد. گردنه پاطاق که یکی از نقاط مهم نظامی غرب است در مغرب آن قرار دارد. از شمال به زهاب ، از مشرق به ماهیدشت ، از جنوب به لرستان و از مغرب به عراق محدود است. ( از جغرافیای غرب ایران صص 74-75 ). قصبه مرکزی بخش کرند از شهرستان شاه آباد. سردسیر است و تابستان آن معتدل ، از این جهت گردشگاه مردم شاه آباد و قصرشیرین است. در حدود 5هزار نفر که اکثر اهل حق هستنددر آنجا سکونت دارند. صنعت حدادی و کشت میوه و بخصوص انگور در کرند رونق دارد. دو زیارتگاه به نام مقبره بنیامین و پیرموسی از آثار قدیم و مورد توجه اهل حق این منطقه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش کرند. در دامنه ٔ کوهی بنا شده و منظره ٔ باصفادارد. گردنه ٔ پاطاق که یکی از نقاط مهم نظامی غرب است در مغرب آن قرار دارد. از شمال به زهاب ، از مشرق به ماهیدشت ، از جنوب به لرستان و از مغرب به عراق محدود است . (از جغرافیای غرب ایران صص 74-75). قصبه ٔ مرکزی بخش کرند از شهرستان شاه آباد. سردسیر است و تابستان آن معتدل ، از این جهت گردشگاه مردم شاه آباد و قصرشیرین است . در حدود 5هزار نفر که اکثر اهل حق هستنددر آنجا سکونت دارند. صنعت حدادی و کشت میوه و بخصوص انگور در کرند رونق دارد. دو زیارتگاه به نام مقبره ٔ بنیامین و پیرموسی از آثار قدیم و مورد توجه اهل حق این منطقه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ عمید
۲. میدان اسب دوانی.
۳. حلقه، جرگۀ مردم.
دانشنامه عمومی
کرند (کرمانشاه)
کرند (بشرویه)
کرند (گرمسار)
کرند (گنبد کاووس)
کرند، روستایی از توابع بخش داشلی برون شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ایران.
دهستان حومه کرند، دهستانی از توابع بخش مرکزی شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه ایران.
دهستان کرند (بشرویه)، دهستانی از بخش مرکزی شهرستان بشرویه در استان خراسان جنوبی ایران.
دهستان کرند (گنبد کاووس)، دهستانی از توابع بخش داشلی برون شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ایران.
تپه و محوطه کرند، اثری تاریخی مربوط به هزاره دوم و اول ق. م. در روستای کرند شهرستان بشرویه.
محوطه کرند، اثری تاریخی مربوط به سده های میانه دوران های تاریخی پس از اسلام در شهرستان دالاهو.
کرند روستایی کوه پایه ای در فاصله ۳۵ کیلومتری شهر بُشرویه در استان خراسان جنوبی و خاور ایران است. این روستا، مرکز دهستان کرند از بخش مرکزی شهرستان بشرویه است.این روستا تا پاییز ۱۳۸۷، جزء دهستان علی جمال بود که پس از ارتقای بشرویه به شهرستان، با ایجاد دهستان کرند، مرکز این دهستان شد. کرند در زبان محلی کوروند نیز گویش می شود.
براساس سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا، ۵۴۹ نفر (۱۵۶ خانوار) بوده است.
روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن از یک گذرگاه می باشد.
کرند (گرمسار)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گرمسار در استان سمنان ایران است.
این روستا در دهستان لجران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۷۷ نفر (۲۰۵خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان کرند قرار داشته جمعیت ان حدوداً ۶۰۰۰نفروخانوار ان ۱۵۰۰خانوارمیباشد.
گویش مازنی
اسب زرد رنگ
پیشنهاد کاربران
روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن از یک گذرگاه می باشد این روستا دارای انواع میوه می باشد که از مهم ترین آنها انار و زردآلو می باشد.