کلمه جو
صفحه اصلی

ممکن الوجود

فرهنگ فارسی

آنست که نه وجودش ضروری بود و نه عدم آن و آن شامل مخلوقات است . مقابل واجب الوجود ممتنع الوجود : ... آن بغیر است ممکن الوجود خوانند .

فرهنگ عمید

آن که نه وجودش ضروری باشد و نه عدمش، مخلوق.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مُمْکِن الوُجود اصطلاحی فلسفی به معنای چیزی که برای موجود شدن نیازمند علت است. گفته شده ممکن الوجود ماهیت (شکل و قالب چیزها بدون توجه به موجود بودن آن ها) است و زمانی که لازم شود، موجود می شود. مفهومِ ممکن الوجود، پس از تقسیمِ موجودات به واجب الوجود و ممکن الوجود، درک می شود. ممکن پس از موجود شدن، واجب الوجودی است که به علت خود وابسته است و واجب الوجودِ بالغیر نامیده می شود.
نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده؛ ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم روانشناسی نیست.
ممکن الوجود حقیقتی است که موجود شدن یا نشدنش (وجود یا عدمش) دلیلی ندارد، ممکن است که موجود شود و موجود شدن یا نشدنش لزومی ندارد. ابن سینا در تعریف ممکن گفته است آنچه سزاوار است باشد یا نباشد. از این نگاه تمامی اشیاء مانند درختان، انسان ها و غیر آن ممکن هستند. برخی ممکن را ماهیت دانسته و معتقدند ممکن ماهیتی است که سِرِشتش(ذاتش) نه به موجود شدن گرایش دارد و نه به نابود ماندن. ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم پزشکی و روانشناسی نیست.


کلمات دیگر: