تانژانت
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
مماس، تانژانت، خط مماس
فرهنگ فارسی
اگر زاویهای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، تانژانت آن زاویه عبارت است از عرض هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه بهجز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
فرهنگ معین
[ فر . ] (اِ. ) خطی است که فقط در یک نقطه به منحنی برخورد می کند.
فرهنگ عمید
تابعی مثلثاتی که در مثلث قائم الزاویه برابر است با نسبت ضلع مقابل به ضلع مجاور.
دانشنامه عمومی
تانژانت، یکی از نسبت های مثلثاتی است.
پیوسته نیست.
متناوب است (با دوره تناوب π {\displaystyle \pi } ).
دارای بی نهایت مجانب عمودی است.
ظِل (از عربی، به معنای سایه) اصطلاحی است که در گذشته در متن های اسلامی و ایرانی برای تانژانت در ریاضیات و اخترشناسی به کار می رفت.ستاره شناسی به نام حبش بن حاسب اولین بار در قرن سوم هجری قمری (قرن نهم میلادی) این نسبت مثلثاتی را به کار برد. در گذشته به آن ظل می گفتند.
تانژانت در مثلث قائم الزاویه چنین تعریف می شود: نسبت ضلع مقابل هر زاویهٔ حاده به ضلع مجاور آن.به عنوان مثال، در مثلث روبه رو، تانژانت زاویهٔ تتا برابر است با B C A C {\displaystyle {\frac {BC}{AC}}} .
نمودار تابع تانژانت به شکل روبه رو است. این تابع:
پیوسته نیست.
متناوب است (با دوره تناوب π {\displaystyle \pi } ).
دارای بی نهایت مجانب عمودی است.
ظِل (از عربی، به معنای سایه) اصطلاحی است که در گذشته در متن های اسلامی و ایرانی برای تانژانت در ریاضیات و اخترشناسی به کار می رفت.ستاره شناسی به نام حبش بن حاسب اولین بار در قرن سوم هجری قمری (قرن نهم میلادی) این نسبت مثلثاتی را به کار برد. در گذشته به آن ظل می گفتند.
تانژانت در مثلث قائم الزاویه چنین تعریف می شود: نسبت ضلع مقابل هر زاویهٔ حاده به ضلع مجاور آن.به عنوان مثال، در مثلث روبه رو، تانژانت زاویهٔ تتا برابر است با B C A C {\displaystyle {\frac {BC}{AC}}} .
نمودار تابع تانژانت به شکل روبه رو است. این تابع:
wiki: تانژانت
فرهنگستان زبان و ادب
{tangent} [ریاضی] اگر زاویه ای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، تانژانت آن زاویه عبارت است از عرض هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه به جز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
پیشنهاد کاربران
سایَک
در ریاضیات، نسبت ضلع روبرو به ضلع همسایه یک زاویه تانژانت گفته می شود. اگر ضلع همسایه را یک ستون بیانگاریم، ضلع روبرو می تواند سایه آن ستون باشد. به گونه ای که اگر زاویه تابش 45 درجه باشد، طول سایه با ستون برابر می شود و نسبت طول سایه به ستون، یک خواهد شد که همان تانژانت زاویه 45 درجه است. از این رو واژه سایَک پیشنهاد می شود.
در ریاضیات، نسبت ضلع روبرو به ضلع همسایه یک زاویه تانژانت گفته می شود. اگر ضلع همسایه را یک ستون بیانگاریم، ضلع روبرو می تواند سایه آن ستون باشد. به گونه ای که اگر زاویه تابش 45 درجه باشد، طول سایه با ستون برابر می شود و نسبت طول سایه به ستون، یک خواهد شد که همان تانژانت زاویه 45 درجه است. از این رو واژه سایَک پیشنهاد می شود.
کلمات دیگر: