کلمه جو
صفحه اصلی

تب


مترادف تب : الم، تاب، درد، شور وهیجان همگانی

فارسی به انگلیسی

fever, temperature

fever


مترادف و متضاد

fever (اسم)
هیجان، تب، مطبقه

pyrexia (اسم)
تب

الم، تاب، درد


شور وهیجان همگانی


۱. الم، تاب، درد
۲. شور وهیجان همگانی


فرهنگ فارسی

شهری در مصر قدیم و یکی از مشهورترین مداین جهان باستان که آنراتبس صد دروازه مینامیدند.
مرضی که باعث زیادشدن حرارت بدن وسرعت نبض میشود
( اسم ) ۱- نتیجه و اثر حالت مرض و اختلال دستگاه طبیعی بدن که با بالا رفتن حرارت طبیعی و ناراحتیهای عصبی همراهست .
شهری به یونان و مرکز ناحیه ولایت ( آتیک - و - بئوثی ) . این شهر بر روی خرابه های ( تب ) باستانی بنا شده و در حدود ۳۳٠٠ تن سکنه دارد .

فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) ۱ - بالا بودن دمای بدن در اثر بیماری . ۲ - مجازاً هیجان ، شور و حال .

لغت نامه دهخدا

تب. [ ت َ ] ( اِ ) در اوستا «تفنو» ، خونساری «ته » ، دزفولی «تو» ، طبری «تو» ، گیلکی «تب » ، فریزندی «تو» ، یرنی «تئو» ، نطنزی «تو» ، سمنانی و لاسگردی «تو» ، سنگسری «تو» ، سرخه ای «تو» ، شهمیرزادی «تب » . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). گرمی ، این لفظ در پهلوی «تپن » و اوستا «تفنو» و در سنسکریت «تپه » بوده. ( فرهنگ نظام ). آقای پورداود در یشتها ذیل تب آرد: در اوستا «تفنو» آمده است این لغت خود جداگانه بمعنی حرارت و گرمی است. کلمات فارسی تب و تاب و تابیدن و تفت و غیره جمله از یک ماده است. ( یشتها ج 1 ص 147 ). و رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 90 شود. ظاهراً مخفف تاب بمعنی حرارت است . پس اطلاق آن بر حمی بر سبیل مجاز بود و در مؤید نوشته که تب با بای فارسی به این معنی غلط است. ( آنندراج ). زیاد شدن گرمی خون بدن از حد اعتدال که باعث کسالت مزاج شود. با لفظ کردن ( تب کردن ) و داشتن ( تب داشتن ) استعمال میشود. ( فرهنگ نظام ). حالت مرضی که متصف است بسرعت نبض و ازدیاد حرارت عمومی بدن. ( ناظم الاطباء ). حمی ، و آن حرارت غریبه ای است مضر به افعال که تمام تن را فراگیرد وقدما آنرا دو نوع می گفتند: تب مرض و تب عرض. تب مرض آن است که تابع مرض دیگر نبوده ، و تب عرض آنکه از مرضی دیگر زاید. و نزد قدما تب ( حمی ) شامل انواع و اقسام مختلف است از این قرار: حمی یوم ، حمی دق ، حمی العفن ، حمی الغب ، حمی النافذ، حمی المحرقه ، حمی المطبقه ، حمی البلغمیه ، حمی اللثقة، حمی الربع، حمی الخمس ، حمی الس-دس ، حمی السب-ع، حمی الغشی-ة، حمی المثلثه ( و آن همان حمای غب است )، حمی صالب ، حمی ناف-ض ، حمی بسیط-ه ، حمی مرکب-ه ، حمی متداخله ، حمی متبادله ، حمی مشارک-ه ، حمیات المختلفه ، حمیات الحاده ، حمیات الوبائیه ، حمی النهار. رجوع به بحرالجواهر ذیل کلمه حمی و مرکبات آن و قانون ابن سینا کتاب حمیات و حمی و ترکیبات آن در این لغت نامه شود. تب از علائم بیماریهای مختلف است و نشانش بالا رفتن درجه حرارت بیمار از حد متعارف و معمولی است ( متجاوز از 98 تا 99 درجه فارنهایت در دهان و 99 تا 100 درجه فارنهایت در داخل نشیمن ). و نحوه نوسان حرارت و قطع و دوام تب خود راهنمای شناخت بسیاری از امراض است و با عکس العملهای مختلف مشخص است از آن جمله : 1- احساس سرما و لرزش. 2- راست شدن موهای بدن ( در بعضی ). 3- تنگ شدن عروق محیطی ( در بعضی ). 4- قطعشدن عرق در بدن اشخاصی که معمولاً عرق می کنند. ختم آن نیز علائمی دارد از قبیل : 1- انبساط عضلات. 2- عرق کردن بیمار. 3- گشاده شدن عروق اگر منقبض شده باشند.

تب . [ ت َب ب ] (ع مص ) هلاک شدن و زیان کار شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). هلاکی . (دهار). زیان و هلاکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).تباً له ؛ هلاکی باد او را. الزمه اﷲ خسراناً و هلاکا؛لازم گرداند خدای تعالی هلاک او را. (از منتهی الارب ). || بریدن چیزی را؛ تب الشی ٔ. (منتهی الارب )(از ناظم الاطباء). تب الشی ٔ؛ قطعه . (قطر المحیط).


تب . [ ت ِ ] (اِخ ) از بزرگترین شهرهای قدیمی مصر علیا که پایتخت یازدهمین و دوازدهمین سلسله ٔ سلاطین مصر (3100-1700 ق . م .) و نیز پایتخت هفدهمین تا بیستمین سلسله ٔ سلاطین این کشور (1600-1100 ق . م .) بوده است که مصریان آنرا «اوآست » و یونانیان آنرا «دیوس پولیس » می نامیدند. و آن را شهر صددروازه هم می گفتند. این شهر بر دو ساحل نیل گسترش یافته بود. در آن قسمت که برساحل راست نیل واقع شده بود، دو معبد بزرگ قرار داشت که به خداوند «آمون » تعلق داشت و اکنون بنام معبد «لوکزور» و «کرنک » دو شهری که در اطراف خرابه های آن دو معبد ساخته شده اند نامیده میشوند. و این دو شهر بوسیله ٔ خیابانی بهم مربوط میشوند و آن قسمت که بر ساحل یسار رود نیل قرار داشت ، اکنون به «بیبان الملوک » معروف است و یک گورستان عظیم زیرزمینی از آثار باستانی آن برجای است که در آن مقدار زیادی از حجارهای کهن که مخصوص حفظ خاک مردگان خانواده های شاهان است ، برجای مانده است . در میان آنها معبد «هاتشوپسان » (دیرالبحری ) و «ستوزیس » اول و رامسس (رعمسیس ) دوم و همچنین مجسمه های عظیم «آمنوفیس » سوم و بناهای عظیم رامسیس دوم (مدینة هبو) قرار دارد که بوسیله ٔ یک سلسله از تپه های عریان محصور است که بر بعض آنان آرامگاه های جدیدی ساخته شده است . در ماوراء این تپه ها دره ٔ بزرگی است که آنرا دره ٔ پادشاهان گویند که آرامگاه فراعنه ٔ «تب » در میان صخره های آن قرار دارد. آرامگاه «توتن خمون » (توت عنخ امون ) از آنجا کشف شده است . تب در حدود قرن ششم قبل از میلاد بوسیله ٔ لشکریان کمبوجیه (کامبوزیا) اشغال شد و خسارت قابل توجهی بر آن وارد آمد و در دوران بطالسه اعتبار پایتخت بودن خود را ازدست بداد و در دوران تسلط رومیان بر مصر این شهر مرکز ولایت تبائید بود. مرحوم پیرنیا از قول هرودوت آرد: مصریها گویند نخستین بشری که پادشاه مصر شد، مینس نام داشت و در زمان او به استثناء ولایت تب تمام مصر باتلاقی بود. (ایران باستان ج 1 ص 509). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 50، 496 و 573 و تبائید و «صعید» شود.


تب . [ ت ِ ] (اِخ ) شهری به یونان و مرکز ناحیه ٔ ولایت «آتیک - و - بئوثی » . این شهر بر روی خرابه های «تب » باستانی بنا شده و در حدود3300 تن سکنه دارد. آثار باستانی در این ناحیه بسیار کم و نادر است چه در دوران کشورگشایی اسکندر چنان مورد حمله و هجوم مقدونیها واقع شد که با خاک یکسان گردیده بود. || تب از بلاد قدیم یونان و پایتخت بئوثی بود، در زمان جنگهای مادی شهر تب علیه آتن با دولت ایران متحد شد وسپاهیان آن شهر بیاری «ماردنیوس » سردار ایرانی در محل «پلاتا» با یونانیان جنگیدند. دولت تب بیش از تمام دول یونانی طرفدار ایران بود. و در جنگ مذهبی (جنگ مقدس ) علیه فوسیدیها، اردشیر سوم سیصد تالان به آنها کمک کرده بود و از طرفی هم مردم تب در مقابل اسکندر خواستار حفظ آزادی خود بودند. این دو عامل موجب خشم اسکندر شد و در سال 336 ق . م . بر این ناحیه تاخت و چنان آن را ویران و اهالی آن سامان را قتل و غارت کرد که آثاری از آن باقی نماند، و قریب 30000 تن از مردم تب مانند بردگان بدست سربازان مقدونی به اسارت افتادند و در معرض فروش قرار گرفتند (335 ق . م .). سفاکی اسکندر در تب چنان بود که مردم آتن عزادار شدند و ازبرگزاری جشن عید «باکوس » خودداری کردند. با آنکه شهر زیبای تب پس از سالها مجدداً تجدید بنا شد، دوباره بوسیله ٔ رومیان ویران گشت . در قرون وسطی این ناحیه بار دیگر اهمیتی بدست آورد و علت آن رونق یافتن کارخانه های حریربافی آن بود ولی باز بر اثر حمله ٔ بلغارها، نورماندهای صقلیه ، لومباردها و کاتالانها دچار پریشانی و اختلال گشت . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 672، 784، 785، 782، 839، 841،845 و ج 2 ص 1198، 1231، 1235، 1236، 1241، 1400، 1546، 1532 و ج 3 ص 2027 و 2326 و تاریخ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ذیل کلمه ٔ «تبا» شود.


تب . [ ت َ ] (اِ) در اوستا «تفنو» ، خونساری «ته » ، دزفولی «تو» ، طبری «تو» ، گیلکی «تب » ، فریزندی «تو» ، یرنی «تئو» ، نطنزی «تو» ، سمنانی و لاسگردی «تو» ، سنگسری «تو» ، سرخه ای «تو» ، شهمیرزادی «تب » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گرمی ، این لفظ در پهلوی «تپن » و اوستا «تفنو» و در سنسکریت «تپه » بوده . (فرهنگ نظام ). آقای پورداود در یشتها ذیل تب آرد: در اوستا «تفنو» آمده است این لغت خود جداگانه بمعنی حرارت و گرمی است . کلمات فارسی تب و تاب و تابیدن و تفت و غیره جمله از یک ماده است . (یشتها ج 1 ص 147). و رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 90 شود. ظاهراً مخفف تاب بمعنی حرارت است . پس اطلاق آن بر حمی بر سبیل مجاز بود و در مؤید نوشته که تب با بای فارسی به این معنی غلط است . (آنندراج ). زیاد شدن گرمی خون بدن از حد اعتدال که باعث کسالت مزاج شود. با لفظ کردن (تب کردن ) و داشتن (تب داشتن ) استعمال میشود. (فرهنگ نظام ). حالت مرضی که متصف است بسرعت نبض و ازدیاد حرارت عمومی بدن . (ناظم الاطباء). حمی ، و آن حرارت غریبه ای است مضر به افعال که تمام تن را فراگیرد وقدما آنرا دو نوع می گفتند: تب مرض و تب عرض . تب مرض آن است که تابع مرض دیگر نبوده ، و تب عرض آنکه از مرضی دیگر زاید. و نزد قدما تب (حمی ) شامل انواع و اقسام مختلف است از این قرار: حمی یوم ، حمی دق ، حمی العفن ، حمی الغب ، حمی النافذ، حمی المحرقه ، حمی المطبقه ، حمی البلغمیه ، حمی اللثقة، حمی الربع، حمی الخمس ، حمی الس-دس ، حمی السب-ع، حمی الغشی-ة، حمی المثلثه (و آن همان حمای غب است )، حمی صالب ، حمی ناف-ض ، حمی بسیط-ه ، حمی مرکب-ه ، حمی متداخله ، حمی متبادله ، حمی مشارک-ه ، حمیات المختلفه ، حمیات الحاده ، حمیات الوبائیه ، حمی النهار. رجوع به بحرالجواهر ذیل کلمه ٔ حمی و مرکبات آن و قانون ابن سینا کتاب حمیات و حمی و ترکیبات آن در این لغت نامه شود. تب از علائم بیماریهای مختلف است و نشانش بالا رفتن درجه ٔ حرارت بیمار از حد متعارف و معمولی است (متجاوز از 98 تا 99 درجه ٔ فارنهایت در دهان و 99 تا 100 درجه ٔ فارنهایت در داخل نشیمن ). و نحوه ٔ نوسان حرارت و قطع و دوام تب خود راهنمای شناخت بسیاری از امراض است و با عکس العملهای مختلف مشخص است از آن جمله : 1- احساس سرما و لرزش . 2- راست شدن موهای بدن (در بعضی ). 3- تنگ شدن عروق محیطی (در بعضی ). 4- قطعشدن عرق در بدن اشخاصی که معمولاً عرق می کنند. ختم آن نیز علائمی دارد از قبیل : 1- انبساط عضلات . 2- عرق کردن بیمار. 3- گشاده شدن عروق اگر منقبض شده باشند.
تب رامعمولاً بر سه نوع تقسیم کنند: 1- تبهای ویروسی مانند گریپ ، انفلوآنزا، آبله ، پولیومریت ، تب زرد و غیره .2- تبهای انگل-ی مانن-د مالاریا، تب خواب ، تب راجع-ه . 3- تبهای میکروبی مانند سل ، تیفوئید، تب مالت ، تب زایمان (حمای نفاسی ) و غیره .
بالا رفتن درجه ٔ حرارت در تب های مختل-ف ، مختلف است : 1- صعود ناگهانی درجه ٔ حرارت مانند مالاریا. 2-صعود تدریجی درجه ٔ حرارت مانند سل . 3- ممکن است از هیچ قاعده ای پیروی نکند مانند تب مالت که آنرا بهمین جهت تب دیوانه نیز گویند. نزول حرارت هم در تب ها مختلف است : 1- نزول تدریجی درجه ٔ حرارت مانند تیفوئید. 2- نزول ناگهانی درجه ٔ حرارت مانند مالاریا.
دکتر علی کاتوزیان آرد: تب یعنی افزایش درجه ٔ حرارت بدن که بواسطه ٔ اختلال عمل دستگاه تنظیم حرارت پدید می آید. در هنگام تب ، مراکز تنظیم کننده ٔ حرارت فعالیت دارند ولی کار آنها برای حرارتهای بالاتر از حد طبیعی تنظیم شده است .
مکانیسم تب :... علت تب را نمیتوان نقصان اتلاف حرارت و بنابراین تجمع آن در بدن دانست ، زیرا از طریق کالوریمتری ثابت میشود که احتراقات بدن در موقع تب شدت می یابد. بعلاوه اگر درموقع لرز ماقبل تب ، جلد سفید و کم خون میشود، دفع حرارت محققاً باید کم و محدود گردد؛ ولی فوراً بعد از آن درجه ٔ حرارت بالا میرود، جلد قرمز و برافروخته میشود و تشعشع حرارت زیاد میگردد، بنابراین افزایش درجه ٔ حرارت بعلت ازدیاد احتراقات داخلی است . در این حال مقدار دفع انیدرید کربنیک 70 الی 80 درصد زیاد شده بر مقدار جذب اکسیژن و دفع اوره نیز افزوده میگردد. ضربان قلب و دفعات تنفس زیاد میشود. پس غیر از بالا رفتن تب (درجه ٔ حرارت ) چیزی که مشخص تب است ، همان ازدیاد احتراقات سلولی است و چون انسان در موقع تب ، قادر به انجام کاری نمیباشد، تقریباً تمام انرژی بصورت حرارت تبدیل شده ، خود این افزایش حرارت ، سبب تشدید احتراقات سلولی میشود. بطوری که می توان گفت خود تب باعث بالا بردن حرارت بدن میگردد. منحنی های حرارتی در امراض مختلف پنج نوع است که عبارتند از: 1- تب های ذات الریه ای ؛ در این نوع امراض تب ناگهان بالا رفته در ارتفاع نسبةً زیادی چند روزادامه دارد سپس سریعاً پایین می آید... 2- تب های دائمی ؛ مانند تب حصبه که حرارت بدن بتدریج در ظرف چند روز بالا میرود و مدتی نیز در ارتفاع ثابتی باقی می ماند و نوسانات شبانه روزی آن خیلی مختصر است . در آخر بیماری سقوط تب تدریجی است تا آنکه بکلی قطع شود... 3- تب های مواج ؛ نمونه ٔ آن تب مالت است که بشکل امواج متوالی تب می باشد. در فواصل امواج تب ، چند روزی درجه ٔ حرارت بیمار بحد طبیعی و یا نزدیک به آن میرسد. 4- تب های متناوب ؛ نمونه ٔ این تبها در بیماری پالودیسم (مالاریا) دیده میشود که صعود و نزول آن ناگهانی است . مدت حمله ٔ بیماری بیش از چند ساعت نمی باشد... 5- تب های راجعه ؛ تب راجعه دارای دو دوره ٔ متناوب و متعاقب هم می باشد که عبارتند از: دوره ٔ تب دار و دوره ٔ بدون تب . بدین ترتیب که تب بیمار هفت الی هشت روز ادامه دارد و سپس قطع شده مجدداً پس از پنج الی هفت روزدیگر برمیگردد و باز چند روزی ادامه داشته مجدداً قطع میشود و مجموعاً سه یا چهار حمله ٔ تبی دارد. علت اختلاف شکل تب ها مربوط به نوع میکروب مولد مرض و چگونگی واکنش بدن در مقابل آن میکروب می باشد.
علت تب : بغیر از مواردی که ازدیاد درجه ٔ حرارت بدن مربوط به افزایش زیاده از حد حرارت خارجی است ، تب ها را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته ٔ اول تب هایی است که بواسطه ٔ اختلال دستگاه عصبی و تحریک مراکز مغزی حرارتی ایجاد میشود بدون آنکه ضایعات هوموری در بین باشد. دسته ٔ دوم تب هایی است که در آنها اختلال مراکز عصبی حرارتی بواسطه ٔ ضایعات هوموری ایجاد شده باشد. دسته ٔ اول شامل تب های عصبی و دسته ٔ دوم شامل تب های سمی و عفونی میباشد.
تب های عصبی : خود بر چند قسم است : 1- تب هایی که در قولنج کبدی و کلیوی دیده میشود و نتیجه ٔ یک عمل انعکاسی است که موجب تحریکاتی در مرکز حرارتی بصل النخاع می گردد. 2- تب های ضربه ای که در اثر ضربه های وارده بمغز و بصل النخاع دیده میشود و ممکن است چند روز طول بکشند. 3 - تب هائی که مربوط به ضایعات مغزی است (خون ریزی مغزی و غیره ).
تب های امراض عفونی : فراوان ترین انواع تب ها است که بواسطه ٔ تأثیر سموم میکروبی روی مراکز حرارتی تولید میشوند. بعضی سموم علاوه بر تولید تب ایجاد تشنج نیز در بدن مینمایند مانند استرکنین ، وراترین ، کوکائین . بعضی از بیماریهای تب دار که در آنها صعود درجه ٔ حرارت سریع و شدید است ، با لرز نیز همراه میباشند. مکانیسم این لرز را چنین بیان میکنند که در نتیجه ٔ مسمومیت سطح حرارت در مرکز عصبی تنظیم حرارتی ، ناگهان بالا میرود و حال آنکه در این هنگام تغییری در میزان حرارت خون و درجه ٔ حرارت محیطی پیدا نشده است . این وضع که شبیه به پایین آمدن درجه ٔ حرارت خون است ، تولید لرز مینماید.
تب های آسپتیک : ... تب های دیگری نیز وجود دارد که به تب های آسپتیک موسومند و بعلت ورود پروتئین های خارجی در بدن تولید میگردند. (از فیزیولوژی دکتر علی کاتوزیان ج 2 صص 241-246).
در اوستا از «تب » یاد شده این چنین : در میان تب ها آنچه بیشتر تب است خواهند برانداخت . در میان تب ها با آنچه بیشتر تب است ستیزه خواهند نمود. (یشتها ترجمه ٔ پورداود ج 1 ص 147 ذیل اردیبهشت یشت ) :
چو یک بهره بگذشت از تیره شب
چنان چون کسی کو بلرزد ز تب
خروشی برآمد ز افراسیاب
بلرزید بر جای آرام و خواب .

فردوسی .


برآمد یکی بومهن نیم شب
تو گفتی زمین را گرفته ست تب .

اسدی .


بدین درد بودی همه روز و شب
که هرگز سرش درد نگرفت و تب .

اسدی .


شاد کی باشد در این زندان تاری هوشمند
یاد چون آید سرود آنرا که تن داردْش تب .

ناصرخسرو.


گرت تب آید یکی ز بیم حرارت
جستن گیری گلاب و شکر و چندن .

ناصرخسرو.


چون بشنوی که مکه گرفته ست فاطمی
بر دلت ذل ّ ببارد و بر تنت تاب و تب .

ناصرخسرو (دیوان ص 43).


ضعیف و خسته شدم نی همین غم و حسرت
ز بیم غمزه و تاب رُخت شدم در تب .

ابوالمعالی (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 272).


و اندر تب اگر مزوری سازم
اشک تر من تمشک من باشد.

خاقانی .


شمعی ولی هر شب مرا از لرز زلفت تب مرا
عمری بمیگون لب مرا سرمست و شیدا داشته .

خاقانی .


در دل خاقانی ارچه آتش تب خاست
آب حیاتش نگر که در سخن آورد.

خاقانی .


خاک تب آرنده بتابوت بخش
آتش تابنده بیاقوت بخش .

نظامی .


تب ندید او بدید شیرینی
لاجرم حال او همی بینی .

اوحدی .


گرچه شیرین و دلکش است رطب
نخورد طفل اگر بداند تب .

اوحدی .


تب بتار رشته می بندند مردم لیک او
هر شبی بندد بتاب رشته ای تب خویشتن .

سلمان (لسان العجم شعوری ).


چه تب دیوانه ای ازبندجسته
گذار سیل بر آتش نبسته
تبی خورشیدسامانی جهانسوز
به خرمنهای دل برق نوآموز
تبی طوفان جزر و مد بحران
شکسته کشتی غرقاب دوران .

زلالی (از آنندراج ).


صدشکر که گلشن صفا گشت تنت
صحت گل عیش ریخت بر پیرهنت
تب را بغلط برتو ره افتاد از شرم
مشت عرقی گشت و چکید از بدنت .

طالب (از آنندراج ).


- امثال :
برای کسی بمیر که برای تو تب کند ؛نظیرِ
غم آن کسی خوردن آئین بود
که او بر غمت نیز غمگین بود.

اسدی (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 464).


بر مال و جمال خویش مغرور مشو
کان را بشبی برندو این را به تبی .
به حسنت مناز به یک تب بند است
به مالت مناز به یک شب بند است .

(امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 392).


پیران را تبی ، زمستان را شبی ؛ نظیرِ ای دوست گل شکفته را بادی بس . (امثال وحکم دهخدا ج 1 ص 519).
تب تند زود عرقش می آید ؛ دوستی و عشق های سوزان غالباً بزودی به سردی و یا دشمنی بدل شود. (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 541).

تب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اختاچی بوکان بخش بوکان ، شهرستان مهاباد. این ده در ده هزارگزی جنوب بوکان و دوهزارگزی خاور شوسه ٔ بوکان به سقز واقع است ، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل مالاریایی که 241 تن سکنه دارد. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات ، توتون و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

حالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.
* تب آوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] مبتلا شدن به تب.
* تب خرگوشی: (پزشکی ) = تولارمی
* تب دق: (پزشکی ) = سلّ
* تب راجعه: (پزشکی ) بیماری عفونی ناشی از باکتری «اسپیروکت ابرمایر» که به بوسیلۀ شپش یا کنه از شخص مریض به شخص سالم سرایت می کند و باعث تب ولرز، درد مفاصل، خستگی و درد عضلات پا، کمر، و سینه، حالت تهوع، بزرگ شدن طحال، نفخ شکم، زرد شدن چشم و پوست بدن به شکل یرقان، و خون آمدن از بینی می شود.
* تب زرد: (پزشکی ) بیماری عفونی ناشی از نوعی ویروس که در اثر گزیدن پشۀ مخصوص سرایت می کند و با یرقان و استفراغ های شدید همراه است.
* تب لازم: (پزشکی ) = سلّ
* تب مالت: (پزشکی ) بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو، گوسفند، و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم، ضعف، کم خونی، و افسردگی روحی همراه است، بروسلوز.
* تب نِفاسی: (پزشکی ) التهاب دستگاه تناسلی زن در اثر عفونت ناشی از زایمان که به واسطۀ ناپاکی و آلوده بودن لوازم و مسامحه در نظافت و پاکیزگی عارض می شود.
* تب نوبه: (پزشکی ) تب و لرزهای شدید و متناوب که در برخی بیماری های حاد عفونی مانند مالاریا دیده می شود.
* تب وتاب: [مجاز] هیجان.
* تب یونجه ای: (پزشکی ) التهاب آلرژیک بینی که توٲم با آب ریزش از چشم و بینی است و در اثر گردۀ بعضی گیاه ها آب ریزش از چشم و بینی افزایش می یابد.

حالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.
⟨ تب آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] مبتلا شدن به تب.
⟨ تب خرگوشی: (پزشکی) = تولارمی
⟨ تب‌ دق: (پزشکی) = سلّ
⟨ تب راجعه: (پزشکی) بیماری عفونی ناشی از باکتری «اسپیروکت ابرمایر» که به‌بوسیلۀ شپش یا کنه از شخص مریض به شخص سالم سرایت می‌کند و باعث تب‌ولرز، درد مفاصل، خستگی و درد عضلات پا، کمر، و سینه، حالت تهوع، بزرگ شدن طحال، نفخ شکم، زرد شدن چشم و پوست بدن به شکل یرقان، و خون آمدن از بینی می‌شود.
⟨ تب‌ زرد: (پزشکی) بیماری عفونی ناشی از نوعی ویروس که در اثر گزیدن پشۀ مخصوص سرایت می‌کند و با یرقان و استفراغ‌های شدید همراه است.
⟨ تب لازم: (پزشکی) = سلّ
⟨ تب مالت: (پزشکی) بیماری واگیردار که به‌واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو، گوسفند، و خوک عارض می‌شود و گاه از حیوانات مریض یا به‌واسطۀ خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های آلوده به انسان سرایت می‌کند و با تب‌های مکرر به فاصله‌های منظم، ضعف، کم‌خونی، و افسردگی روحی همراه است؛ بروسلوز.
⟨ تب نِفاسی: (پزشکی) التهاب دستگاه تناسلی زن در اثر عفونت ناشی از زایمان که به‌واسطۀ ناپاکی و آلوده بودن لوازم و مسامحه در نظافت و پاکیزگی عارض می‌شود.
⟨ تب نوبه: (پزشکی) تب و لرزهای شدید و متناوب که در برخی بیماری‌های حاد عفونی مانند مالاریا دیده می‌شود.
⟨ تب‌وتاب: [مجاز] هیجان.
⟨ تب یونجه‌ای: (پزشکی) التهاب آلرژیک بینی که توٲم با آب‌ریزش از چشم و بینی است و در اثر گردۀ بعضی گیاه‌ها آب‌ریزش از چشم و بینی افزایش می‌یابد.


دانشنامه عمومی

تب (از فارسی میانه: تپ) از علائم بیماری بوده و حالتی است که در آن دمای بدن جانوران خون گرم از مقدار طبیعی آن بیش تر شده و نقطه ثبت دمایی در مغز (set-point) جابجا می شود. تب نشانهٔ مبارزهٔ بدن در برابر عوامل بیماری زا است و گاهی نیز پاسخ دمایی دستگاه ایمنی بدن نسبت به عفونتهای داخلی تلقی می شود. در واقع در گرمای حاصل از تب بسیاری از میکروبها توانایی رشد ندارند. البته بحث و جدل های زیادی در مورد بی فایده بودن تب در جریان است.نخستین پژوهش دربارهٔ دمای بدن در سال ۱۸۶۸ انجام گرفت و پژوهشگر آن، یک پزشک آلمانی به نام کارل وندریش بود.در انسان که میانگین دمای طبیعی بدن ‎۳۷°C است، دمای برابر یا بیش تر از ‎۳۸°C (در حالت استراحت) تب به شمار می آید.تب بیش از ‎۴۰°C تهدید بزرگی برای جان انسان محسوب می شود، چرا که عملکرد آنزیمها و سایر پروتئینهای بدن را دچار اختلال می کند. به تب ‎۳۷٫۵°C تا ‎۳۷٫۹°C تب خفیف گفته می شود. ذکر گردید که تب باعث اختلال در فعالیت آنزیمهای بدن می شود، آنزیمها کاتالیزور یا کاتالیزگرهایی هستند که در واکنش های زیستی مهم درون سلول و در بدن مؤثرند. چون این آنزیم ها در دمای معینی فعالیت دارند و در دمای بالا از بین می روند، تب بالا با از بین بردن این آنزیم ها، در واکنش های زیستی بدن اختلال ایجاد می کند. تشنج از نتایج تب بالاست.تب ۴۰ درجه و بیشتر، به ویژه در کودکان، نیازمند توجه و درمان سریع است. هنگامی که دمای بدن شخص به ۴۴٫۴ تا ۴۵٫۵ برسد، مرگ او حتمی است.
نمودار A: تب ممتد و مداوم(Continuous fever) که بتدریج بالا رفته و مدت چند روز به حالت ثابت مانده و بیشتر از ۱ درجه تغییری ندارد و بتدریج افت می کند. از بیماری های منجر به این نوع تب می توان به سینه پهلو (پنومونی)، تب تیفوئید، عفونت مجاری ادرار، تیفوس و تب مالت اشاره نمود.
نمودار B: از نوع اول با سرعت بیشتر در رسیدن به دمای بالا یا پایین.
نمودار C: تب متناوب موجی (Remittent fever) که در طول بیماری دمای بدن پیوسته بالا می ماند اما شدت آن به صورت موجی و منظم کم و زیاد (بیشتر از ۱ درجه) می شود. بیماری های دارای این نوع تب اندوکاردیت (التهاب عفونی درون شامه) قلب
نمودار D: تب متناوب بهبود شونده یا متقاطع(Intermittent fever) در بیمار به صورت متناوب و موجی رخ داده ولی در یک دوره زمانی منظم تب قطع شده و دوباره دمای بدن بالا می رود. از بیماری های دارای این تب مالاریا، گندخونی (سپتیسمی) و تب سیاه نمونه های بارز هستند.
نمودار E: همان تب سینوسی از نوع متناوب بهبود شونده (نوع پیشین) ولی سرعت تغییرات دمایی در بیمار کندتر است.
نمودار F: تب عودکننده در بیماری لنفوم هوچکین دیده می شود و در آن در یک دوره زمانی (مثلاً دو هفته) در بیمار به طور متناوب تب و بهبود با سرعت زیاد در تغییر دما (به شیب منحنی توجه شود) دیده می شود.
الگوی وضعیت لحظه ای تب در تشخیص پزشکی بسیار مهم است.
دمای بدن با دماسنج طبی اندازه گیری می شود. دمای بدن می تواند از راه دهان (زیر زبان)، مقعد (دقیق ترین شیوه؛ که برای نوزادان و کودکان خردسال استفاده می شود)، زیر بغل یا پردهٔ گوش (از طریق اندازه گیری اشعه های فروسرخ) انجام گیرد.
دمای به دست آمده از طریق دهان و زیر بغل نسبت به دمای به دست آمده از طریق مقعد پایین تر هستند (تفاوتی برابر ‎۰٫۴°C برای اندازه گیری از طریق دهان؛ ‎۰٫۸°C از طریق زیر بغل)؛ بنابراین این تفاوت باید به هنگام اندازه گیری میزان تب مورد توجه قرار گیرد.
تب (فیلم ۱۹۸۱). «تب» (لهستانی: Gorączka) یک فیلم به کارگردانی آگنیشکا هولاند است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به باربارا گرابوفسکا اشاره کرد.

تب (فیلم ۱۹۸۹). تب (انگلیسی: Fever) فیلمی در ژانر شهوانی است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد.

تب (فیلم ۱۹۹۹). تب (به انگلیسی: Fever) یک فیلم تریلر روانشناسانه آمریکایی-بریتانیایی محصول ۱۹۹۹ به کارگردانی الکس وینتر است.

تب (فیلم ۲۰۰۴). «تب» (انگلیسی: The Fever (2004 film)) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ونسا ردگریو و مایکل مور اشاره کرد.
۲۴ سپتامبر ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-09-۲۴) (جشنواره فیلم سن سباستین)

تب (فیلم ۲۰۰۵). «تب» (ایتالیایی: La febbre) یک فیلم به کارگردانی آلساندرو دالاتری است. از بازیگران آن می توان به لوچیلا آگوستی اشاره کرد.

تب (فیلم ۲۰۱۴). «تب» (آلمانی: Fieber) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مارتین وتکه اشاره کرد.
۱۱ فوریه ۲۰۱۴ (۲۰۱۴-02-۱۱) (شصت و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم برلین)

تب (فیلم ۲۰۱۵). «تب» (انگلیسی: Fever (2015 film)) یک فیلم هندی محصول سال ۲۰۱۶ است.
راجیو خاندلوال
گوهر خان

تب (فیلم). تب فیلمی به کارگردانی و نویسندگی رضا کریمی و تهیه کنندگی عزت الله جامعی ندوشن محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۸۱ شروع به فیلم برداری شد.

تب (مجموعه تلویزیونی). تب (با نام پیشین: زیرآواز باران) یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۸۱–۱۳۸۰ به کارگردانی، نویسندگی رضا کریمی و تهیه کنندگی عزت الله جامعی ندوشن می باشد که از شبکه پخش شد.
فلور نظری
رحیم نوروزی
امیرحمزه گرجی نژاد
امین حیایی
بهناز حوری
حدیث فولادوند
حمید فرخ نژاد
خسرو خانمحمدی
داریوش ارجمند
سعید پورصمیمی
شیرین بینا
فرهاد صفاخو
لعیا زنگنه
محمد قدیمی خو
محمدرضا جامعی
محمود جعفری (بازیگر)
مژگان ربانی
این مجموعه داستان انتقام با نقشهٔ یک سرقت است.

تا


دانشنامه آزاد فارسی

تَب (fever)
افزایش دمای بدن به بیشتر از حد معمول آن، که در مورد انسان در حدود ۳۷ درجه سانتی گراد و ۹۸ درجه فارنهایت می باشد. تب بیش از آن که خود بیماری باشد، نشانه ای از وجود اختلال در بدن است. اعتقاد بر این است که بیماری های عفونی، جراحات وارده بر بافت های بدن و شرایط دیگری که باعث پیدایش تب می شوند در عملکرد غده هیپوتالاموس، که مرکز کنترل دمای بدن است، ایجاد اختلال می کنند. افزایش دما یکی از عوامل دفاع بدن علیه عفونت تلقی می شود و ممکن است باکتری هایی را که باعث بیماری شده اند، از بین ببرد یا بر میزان دفاع بدن در برابر عفونت بیفزاید. آثار تب بر بدن، ضعف، خستگی و گاهی کاهش مایعات بدن به علت تعریق اضافی است. تب بسیار بالا ممکن است واکنش های تشنج زا به دنبال آورده حتی مرگ بیمار را سبب شود. علاوه بر بیماری های عفونی، اختلالات مغزی، انواع خاصی از سرطان ها و گرمازدگی شدید نیز موجب پیدایش تب می شود. همچنین مواردی وجود دارد که علت تب قابل تشخیص نیست. معالجه تب شامل استفاده از مایعات بیشتر و مصرف آسپیرین و داروهای ضد تب دیگر است. آسپیرین در مورد تب کودکان ممکن است خطرناک باشد. درمان های اولیه معمولاً متوجه عوامل مهم و شایع است، مگر در مواقعی که تب بسیار بالا باشد (۴۰ درجه سانتی گراد). بیمارانی که تب بالا دارند گاهی با حوله آغشته به آب سرد مالش یا حتی گاهی داخل حمام آب سرد قرار داده می شوند.

تب (مصر). تِب (مصر)(Thebes)
(نام امروزی: طیوِه) نام دیگر شهر باستانی نیوت ـ آمن در مصر علیا، در ساحل نیل. این شهر احتمالاً در دورۀ سلسلۀ اول بنا شد، و مرکز پرستش آمن (آمون) بود، در زمان سلطنت جدید از حدود ۱۵۵۰پ م پایتخت مصر شد. ویرانه های معبد آن نزدیک آبادی های کارنک و لوکسور واقع است، و در نزدیکی آن، درۀ فراعنه قرار دارد، که فراعنۀ سلسله های هجدهم تا بیستم، ازجمله تحوت عَنخ آمون و آمِنحوتپ سوم، در آن جا دفن شده اند.

تب (یونان). تِب (یونان)(Thebes)
(به یونانی: تِبای) مرکز بوئتیا در یونان قدیم. در جنگ پلوپونزی علیه آتِن با اِسپارت متحد بود. پس از غلبه تب بر اسپارت (۳۷۱پ م) لئوکترا، مدتی کوتاه قدرتمندترین دولت شهر یونان بود. اسکندر مقدونی آن را ویران کرد (۳۳۶پ م). گرچه بعدها تجدید بنا شد اما هرگز عظمت گذشته را باز نیافت.

نقل قول ها

تب از علائم بیماری بوده و حالتی است که در آن دمای بدن از مقدار طبیعی آن بیش تر می شود. تب نشانهٔ مبارزهٔ بدن در برابر عوامل بیماری زا است و گاهی نیز پاسخ دمایی دستگاه ایمنی بدن نسبت به عفونتهای داخلی تلقی می شود.
• « برای کسی بمیر که برات تب کنه »• « بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه »• « عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو / در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است »• « گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت / همچو تبم نمی رود آتش مهر از استخوان » -> حافظ
• « نی تب بدم نی درد سر سر می زدم دیوار بر / کز طمع آن خوش گلشکر قاصد دلم بیمار شد » -> مولوی
• « گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود / تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم » -> مولوی
• « شرر پریده رنگم مگذر ز جلوهٔ من / که بتاب یک دو آنی تب جاودانه دارم » -> اقبال لاهوری

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُبْ عَلَیْنَا: توبه مارا بپذیر
معنی تَبَّتْ: از هر خیری کوتاه باد-بریده باد (تب و تباب به معنای خسران و هلاکت است و راغب آن را به دوام خسران معنا کرده . بعضی هم گفتهاند به معنای خیبت و نومیدی است و بعضی دیگر آن را به معنای تهی دستی از همه خیرها دانستهاند )
ریشه کلمه:
توب (۸۷ بار)

[ویکی فقه] تب (ابهام زدایی). واژه تب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تب (علوم قرآنی)، علامت دو آیه بودن نزد قراء بصره• تب (فقه)، بیماری معروف و دارای احکامی در فقه
...

[ویکی فقه] تب (علوم قرآنی). تب، علامت دو آیه بودن نزد قراء بصره است.
بین قراء در عدد آیات بعضی از سوره های قرآن مجید - بدون آنکه در حروف و کلمات آیات زیاده یا نقصانی باشد -اختلاف است. در مورد ابتدای آیه چنان چه میان قراء اختلاف باشد برای نشان دادن این اختلاف از رموزی استفاده شده است. از جمله این رموز، علامت «تب» است که نشان می دهد قراء بصره آن چه را نزد سایر قراء یک آیه است دو آیه می دانند.
← مثال
اما اگر قاریان غیر اهل بصره آنچه را نزد قراء بصره یک آیه است دو آیه محسوب کنند از علامت «لب» استفاده می شود.
عناوین مرتبط
شماره آیات، رموز شماره آیات.

[ویکی فقه] تب (فقه). تب از عناوینی است که در برخی عناوین فقه از آن نام برده شده است.
تب به یک بیماری معروف گفته می شود.
تب در ابواب فقه
از آن در بابهای طهارت، تجارت و وصیت به مناسبت سخن رفته است
احکام تب
← بخشش در بیماری منجر به تب
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: tew
طاری: tev
طامه ای: tev
طرقی: tev
کشه ای: tev
نطنزی: tow


گویش مازنی

۱توپ – گلوله ی نخی یا پارچه ای که از آن به عنوان توپ استفاده ...


قطره – چکه


/tab/ توپ – گلوله ی نخی یا پارچه ای که از آن به عنوان توپ استفاده کنند - پهن گاو و چهارپایان ۳ورم بیضه ۴قاپیدن & قطره – چکه

واژه نامه بختیاریکا

تَو

جدول کلمات

حمی

پیشنهاد کاربران

تب یعنی سوزش از گرما

have a temperature

بریده . هلاک

در لهجه محلی شیرازی بعضا به جای تَب از کلمه ( تُو ) استفاده می کنند. بچه تُو کرده یعنی بچه تَب دارد.

تب:[ اصطلاح تویتر]به خلاصۀ عبارت "توییت بعدی" می گویند. مثلاً وقتی می خواهید چیزی را اعلام کنید. #تب بیشتر جنبۀ پیش خبری دارد.

واژه ی تب از لغت هندواروپایی tap که معنای آن سوزاندن داغ کردن است گرفته شده است . این واژه با واژه های طبخ ، تابه و طباخ همریشه می باشد

تِب یعنی تبادل

تب ینی ت میای بنر یکی مثلا تو چندتا چنل فور میکنی بد اونم بنرشو میزاره تو چنل ت تموم شد🖐


کلمات دیگر: