کلمه جو
صفحه اصلی

چدن


مترادف چدن : آهن، پولاد

فارسی به انگلیسی

cast iron

مترادف و متضاد

cast iron (اسم)
چدن

آهن، پولاد


فرهنگ فارسی

( اسم ) فلزی است مرکب از آهن و زغال که قریب صدی پنج کربن دارد و بر دو قسم است : یا چدن خاکستری . که در ریخته گری و قالب گیری استعمال شود و در ۱۲٠٠ درجه حرارت ذوب گردد. یا چدن سفید. که سخت و شکننده است .
مخفف چیدن باشد ٠مخفف چیدن است ٠ چیدن ٠برداشتن و گرد کردن چیزی را چنانکه مروارید های پراکنده یا دانه های تسبیح را ٠ جمع کردن ٠ گل یا میوه را از درخت کندن ٠ برچدن .

فرهنگ معین

(چَ دَ ) (مص م . ) ۱ - چیدن میوه و مانند آن . ۲ - برگزیدن و جدا کردن .
(چُ دَ ) (اِ. ) فلزی است مرکب از آهن و زغال که تقریباً صدی پنج کربن دارد.

(چَ دَ) (مص م .) 1 - چیدن میوه و مانند آن . 2 - برگزیدن و جدا کردن .


(چُ دَ) (اِ.) فلزی است مرکب از آهن و زغال که تقریباً صدی پنج کربن دارد.


لغت نامه دهخدا

چدن. [ چ ُ دَ ] ( اِ ) فلزی است مرکب مثل برنج که ازآن مجسمه و غیره میسازند. ( فرهنگ نظام ). آهن تصفیه نشده که از کوره ذوب خارج کنند و بدان بخاری و مجسمه و غیره سازند. خشکه. مفرغ. هفت جوش. قسمی فلز مرکب.قسمی فلز سخت. ترکیبی است از بعض فلزات در غایت سختی. آهنی است که سه تا پنج درصد کربن و بدو صورت سفیدو خاکستری وجود دارد. جسمی شکننده است ، لذا در قسمتهای ضرب گیر ماشینها بکار میرود و چون در موقع سرد شدن بر حجمش اضافه میشود در قالب گیری استعمال میشود.
- مثل چدن ؛ کنایه است از سخت و محکم و تأثرناپذیر: فلان کس مثل چدن است ؛ یعنی سالم و خستگی ناپذیر است. یا از هیچ سخن زشت متأثر نمیشود.

چدن. [چ ِ دَ ] ( مص ) مخفف چیدن باشد. ( برهان ). مخفف چیدن است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). چیدن. ( ناظم الاطباء ). برداشتن و گرد کردن چیزی را، چنانکه مرواریدهای پراکنده یا دانه های تسبیح را. جمع کردن. گل یا میوه را از درخت کندن. برچدن. برکندن :
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چنم از باغ تو یک مشت.
دقیقی.
بر پیلگوش قطره باران نگاه کن
چون اشک چشم عاشق گریان غمزده
گوئی که پر باز سفید است برگ او
منقار بازو لؤلؤ ناسفته برچده.
کسائی ( از انجمن آرا ).
چو از کوه خورشید سر برزدی
منیژه ز هر در همی نان چدی.
فردوسی.
گلستان که امروز باشد ببار
تو فردا چنی گل نیاید بکار.
فردوسی.
بگشتند هر سو همی گل چدند
سراپرده را چون برابر شدند.
فردوسی.
بسی گل چدند از لب رودبار
رخان چون گلستان و گل در کنار.
فردوسی.
یاد ناری پدرت را که مدام
گه پلنگمش چدی و گه خنجک.
معروفی ( از فرهنگ اسدی ).
بتی چون گل تازه کاندر مه دی
ز رخسار او گل توان چد کناری.
فرخی.
جهان همه چو یکی گلبن است و او چون گل
چو گل چدند ز گلبن همی چه ماند خار.
فرخی.
زآن رخ چنم امروز گل و لاله سیراب
زآن ساده زنخدان سمن تازه و نسرین.
فرخی.
خیز تا گل چنیم و لاله چنیم
پیش خسرو بریم و توده کنیم.
فرخی.
در است ناخریده و مشک است رایگان
هرچند برفشانی و هرچند برچنی.

چدن . [چ ِ دَ ] (مص ) مخفف چیدن باشد. (برهان ). مخفف چیدن است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). چیدن . (ناظم الاطباء). برداشتن و گرد کردن چیزی را، چنانکه مرواریدهای پراکنده یا دانه های تسبیح را. جمع کردن . گل یا میوه را از درخت کندن . برچدن . برکندن :
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چنم از باغ تو یک مشت .

دقیقی .



بر پیلگوش قطره ٔ باران نگاه کن
چون اشک چشم عاشق گریان غمزده
گوئی که پر باز سفید است برگ او
منقار بازو لؤلؤ ناسفته برچده .

کسائی (از انجمن آرا).


چو از کوه خورشید سر برزدی
منیژه ز هر در همی نان چدی .

فردوسی .


گلستان که امروز باشد ببار
تو فردا چنی گل نیاید بکار.

فردوسی .


بگشتند هر سو همی گل چدند
سراپرده را چون برابر شدند.

فردوسی .


بسی گل چدند از لب رودبار
رخان چون گلستان و گل در کنار.

فردوسی .


یاد ناری پدرت را که مدام
گه پلنگمش چدی و گه خنجک .

معروفی (از فرهنگ اسدی ).


بتی چون گل تازه کاندر مه دی
ز رخسار او گل توان چد کناری .

فرخی .


جهان همه چو یکی گلبن است و او چون گل
چو گل چدند ز گلبن همی چه ماند خار.

فرخی .


زآن رخ چنم امروز گل و لاله ٔ سیراب
زآن ساده زنخدان سمن تازه و نسرین .

فرخی .


خیز تا گل چنیم و لاله چنیم
پیش خسرو بریم و توده کنیم .

فرخی .


در است ناخریده و مشک است رایگان
هرچند برفشانی و هرچند برچنی .

منوچهری .


هر آنگاهی که داری گل چدن کار
روا باشد اگر دستت خلد خار.

فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).


بگلستانی ماند نگاهبانش دو مار
رخان او که چنان در جهان گلستان نیست
همی چدیم گل آنگه که با نگهبان بود
کنون همی نتوان چد که با نگهبان نیست .

حکیم قطران (از انجمن آرا).


تخم بخت نیک پورا نیست چیزی جز هنر
بار بخت نیکت از شاخ هنر باید چدن .

ناصرخسرو.


کرا پیشه نیکی بشاید بدن
همیشه روانش ستایش چند.

ناصرخسرو.


برِ طاعت از شاخ عمرت بچن
که اکنونش گردون ز بن برکند.

ناصرخسرو.


گر همی خواهی ترا نخلی کنند
شرقی و غربی ز تو میوه چنند.

مولوی .


ما را که جراحتست خون آید
درد تو چنم که فارغ از دردی .

سعدی .


- برچدن ؛ برچیدن . چیدن :
آن کبک مرقعسلب برچده دامن
از غالیه غل ساخته از بهر نشان را.

سنائی .


حدیثی بگو تا شکر برچنم
بمان برگذر تا شوی عنبری .

(از سندبادنامه ).


برچده زلفک فراهم او
کرد صبر از دلم پراکنده .

سوزنی .


گل برچنند روز بروز از درخت گل
زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده اند.

سعدی .


رجوع به چیدن شود.

چدن . [ چ ُ دَ ] (اِ) فلزی است مرکب مثل برنج که ازآن مجسمه و غیره میسازند. (فرهنگ نظام ). آهن تصفیه نشده که از کوره ٔ ذوب خارج کنند و بدان بخاری و مجسمه و غیره سازند. خشکه . مفرغ . هفت جوش . قسمی فلز مرکب .قسمی فلز سخت . ترکیبی است از بعض فلزات در غایت سختی . آهنی است که سه تا پنج درصد کربن و بدو صورت سفیدو خاکستری وجود دارد. جسمی شکننده است ، لذا در قسمتهای ضرب گیر ماشینها بکار میرود و چون در موقع سرد شدن بر حجمش اضافه میشود در قالب گیری استعمال میشود.
- مثل چدن ؛ کنایه است از سخت و محکم و تأثرناپذیر: فلان کس مثل چدن است ؛ یعنی سالم و خستگی ناپذیر است . یا از هیچ سخن زشت متأثر نمیشود.


فرهنگ عمید

= چیدن: همی گل چدند از لب رودبار / رخان چون گلستان و گل در کنار (فردوسی: ۱/۱۹۱ )، همی چدیم گل آنگه که با نگهبان بود / کنون همی نتوان چد که با نگهبان نیست (قطران: ۴۶ ).
فلزی مرکب از آهن و زغال که تقریباً پنج درصد کربن دارد.
* چدنِ الماسه: = * چدن سفید
* چدن سفید: نوعی چدن سخت و شکننده.
* چدن خاکستری: نوعی چدن که در ریخته گری و قالب گیری به کار می رود.

= چیدن: ◻︎ همی گل چدند از لب رودبار / رخان چون گلستان و گل در کنار (فردوسی: ۱/۱۹۱)، ◻︎ همی‌چدیم گل آنگه که با نگهبان بود / کنون همی‌نتوان چد که با نگهبان نیست (قطران: ۴۶).


فلزی مرکب از آهن و زغال که تقریباً پنج درصد کربن دارد.
⟨ چدنِ الماسه: = ⟨ چدن سفید
⟨ چدن سفید: نوعی چدن سخت و شکننده.
⟨ چدن خاکستری: نوعی چدن که در ریخته‌گری و قالب‌گیری به ‌کار می‌رود.


دانشنامه عمومی

چُدَن به آلیاژهایی از آهن و کربن که بین ۲٫۱ الی ۶٫۲ درصد کربن داشته باشند، گفته می شود. رنگ مقطع شکست این آلیاژ به عنوان شناسه نامگذاری انواع مختلف آن به کار می رود. بیش از ۹۵ درصد وزنی چدن را آهن تشکیل می دهد و عناصر آلیاژی اصلی آن کربن و سیلیسیم هستند. به طور معمول بین ۲٫۱ تا ۴ درصد کربن و ۱ تا ۳ درصد سیلیسیم دارد و به عنوان آلیاژی سه گانه شناخته می شود. با این وجود، انجماد آن از روی دیاگرام فازی دوتایی آهن-کربن بررسی می شود. جایی که نقطه یوتکتیک در دمای ۱۱۵۴ درجه سانتی گراد و ۴٫۳ درصد کربن اتفاق می افتد که حدود ۳۰۰ درجه کمتر از نقطه ذوب آهن خالص است.
چدن های خاکستری با گرافیت کلوخه ای یا شکوفه ای یا چدن های مالیبل با چکش خوار
چدن خاکستری با گرافیت ورقه ای یا فلسی یا پولکی
چدن خاکستری با گرافیت کروی یا چدن داکتیل یا SG یا چدن نشکن
چدن خاکستری چشم گاوی (این نوع چدن ما بین خاکستری و سفید می باشد که به علت گرافیت های نسبتاً بزرگ در بین فاز روشن رنگ فریت به این اسم مشهور است.
چدنها، به استثنا نوع داکتیل، ترد هستند و به دلیل نقطه ذوب پایین، سیالیت، قابلیت ریخته گری، ماشین کاری، تغییرشکل ناپذیری و مقاومت به سایش به موادی مهندسی با دامنه وسیعی از کاربرد تبدیل شده و در تولید لوله ها، ماشین ها، قطعات صنعت خودرو مانند سرسیلندر، بلوک سیلندر و جعبه دنده به کار می روند. چدن همچنین به تضعیف و تخریب ناشی از اکسایش (خوردگی) مقاوم است.
عنوان چدن، مشخص کننده دسته بزرگی از آلیاژهای صنعتی است. آلیاژهایی که در این دسته قرار دارند از نظر خواص تفاوتهای فاحشی با هم دارند و عنوان چدن ریختگی همانند فولاد که مشخص کننده دسته دیگری از فلزات است، یک عبارت کلی است به این علت ضرورت شناخت شدن ها به دلیل استفاده وسیع آنها در تولیدات صنعتی، به وضوح مشهود است. آنها خانواده بزرگی را شامل شده و به طور عمده به دو دسته بزرگ چدن های آلیاژی و چدن های غیر آلیاژی تقسیم میشوند. در چدن های آلیاژی بنا به ضرورت و دست یافتن به برخی از خواص مکانیکی بالا، از عناصر آلیاژی استفاده می شود در حالی که در چدن های ساده از عنصر آلیاژی استفاده ای به عمل نمی آید. آنها در اصل آلیاژ آهن و کربن و سیلیسیم هستند. بالا بودن میزان کربن و سیلیسیم در چدن ها موجب سهولت در ریخته گری آنها می شود و از بروز عیوبی نظیر مک های انقباضی می کاهد. چدن ها به سهولت ذوب شده و در حالت مذاب سیالیت زیادی دارند. بخش قابل توجهی از کربن موجود در چدن، حین انجماد آزاد شده و به صورت یک جزء اصلی مجزا یا فاز، در ساخت میکروسکوپی ظاهر می گردد. چگونگی تشکیل کربن آزاد یا گرافیت و شکل خاص آن، تعیین کننده نوع چدن ریختگی بوده و خواص آن را معین می سازد.
وجه تمایز چدن ها و فولاد ها، میزان کربن موجود در آنهاست به نحوی که آهن حاوی تا ۲ درصد کربن را فولاد و آهن حاوی دو الی ۶.۶۷ درصد کربن را چدن می نامند. کربن موجود در چدن ها به صورت گرافیکی در زمینه پراکنده است و این در حالی است که کربن در فولادها به صورت ترکیب بین فلزی Fe3C ظاهر می شود و به این دلیل خواص مکانیکی و فیزیکی و شیمیایی فولادها با چدنها متفاوت است.

دانشنامه آزاد فارسی

چُدَن (cast iron)
نوعی آلیاژ آهن و کربن. ماده ای ارزان و بسیار کاربردی است که عموماً برای ساخت قطعات موتور خودروها به کار می رود. چدن از تصفیۀ آهن خام به دست می آید. در حالت مذاب بسیار روان و برای ریخته گری مناسب است، اما ناخالصی های فراوانی دارد و به همین سبب، شکل دادنش به روش های دیگر مشکل است. چدنِ جامد سنگین و بسیار شکننده است، اما ضربه های سنگین را تحمل می کند.


کلمات دیگر: