مترادف کلانتر : پیشوا، کدخدا، مهتر، رئیس، سرپرست، متصدی
کلانتر
مترادف کلانتر : پیشوا، کدخدا، مهتر، رئیس، سرپرست، متصدی
فارسی به انگلیسی
magistrate, ship's pilot, harbour's master, elder, headman
marshal, sheriff
مترادف و متضاد
پیشوا، کدخدا، مهتر
رئیس، سرپرست، متصدی
۱. پیشوا، کدخدا، مهتر،
۲. رئیس، سرپرست، متصدی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کلانتر. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آغیمون است که در بخش مرکزی شهرستان سراب واقع است و 342 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلانتر. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرمادوز است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلانتر. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مانه است که در بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 351 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
- کلانتر شهر ؛ داروغه شهر. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). توضیح آنکه وظیفه کلانتر تعیین کدخدایان محلات و ریش سفیدان اصناف بود که با مشورت و موافقت مردم هر محل و افراد هر صنف معین می کرد. رسیدگی به اختلافات کسبه و اصناف و شکایات رعایا و زارعین و رفع ظلم اقویا از ضعیفان و اصلاح حال رعیت نیز از جمله وظائف وی بوده است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کلانتر مرز ؛ این کلمه را فرهنگستان ایران بجای کمیسر سرحدی انتخاب کرده است. ورجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
|| رئیس یکی از دسته های ایل ( بزرگتر از دسته که تحت نظارت کدخدا است ) ( فرهنگ فارسی معین ). || سرپرست اصناف ( در عهد صفویه و قاجاریه ) ( فرهنگ فارسی معین ). || افسری که ریاست یکی از نواحی پلیس شهر را بعهده دارد. رئیس کلانتری. کمیسر. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) (نظامی ) [منسوخ] رئیس کلانتری.
۳. (اسم ) [قدیمی] در دورۀ صفویه تا اوایل قاجار، مسئول شهر یا محله که وظیفه اش جمع آوری مالیات و برقراری نظم و امنیت بود.
۴. (اسم ) [قدیمی] رئیس و سرپرست یک صنف یا گروه.
* کلانتر محل: [عامیانه، مجاز] شخص فضول.
۱. [عامیانه، مجاز] بسیارباهوش و کاری.
۲. (اسم) (نظامی) [منسوخ] رئیس کلانتری.
۳. (اسم) [قدیمی] در دورۀ صفویه تا اوایل قاجار، مسئول شهر یا محله که وظیفهاش جمعآوری مالیات و برقراری نظم و امنیت بود.
۴. (اسم) [قدیمی] رئیس و سرپرست یک صنف یا گروه.
〈 کلانتر محل: [عامیانه، مجاز] شخص فضول.
دانشنامه عمومی
حاج ابراهیم کلانتر
مارشال
شرف الدوله کلانتر
میرزا محمد کلانتر فارس
جمعیت این روستا ۶۵۳ نفر می باشد و تعداد خانوار ۱۹۶ خانوار می باشد.این روستا دارای اماکن گردشگری بسیار عالی می باشد و دارای بهترین نوع آب و هوا بخصوص در تابستان می باشداین روستا دارای امکانات برق تلفن گاز اب و آنتن دهی موبایل را دارا می باشد همچنین این روستا دارای شرکت تعاونی روستایی و همچنین راهدار خانه می باشد که در صورت نیاز می توانند مسافران عزیز در مهمانسرای راهدار خانه مستقر شوند.
دانشنامه آزاد فارسی
در دورۀ صفویه ، عنوان عهده دار امور شهرداری . وی به مشکلات مردم شهر رسیدگی می کرد. دفاع از حقوق آنان دربرابر حاکم شهر، وصول مالیات ها و یکنواخت نمودن زحمات و کارهای مشکل بین مالیات دهندگان و نیز تعیین کدخدایان محلات و ریش سفیدان اصناف برعهدۀ او بود. در شهرهای بزرگ بیش از یک کلانتر وجود داشت . اصطلاح کلانتر به رئیس یکی از دسته های ایل نیز گفته می شود. در زمان قاجاریه به سرپرست اصناف و امروزه رئیس هر یک از شعب نیروی انتظامی، که به کلانتری معروف است، را کلانتر گویند.