کلمه جو
صفحه اصلی

الاغ


مترادف الاغ : حمار، خر، درازگوش، احمق

برابر پارسی : خر

فارسی به انگلیسی

ass, donkey, burro, moke

donkey


ass, burro, donkey, moke


فارسی به عربی

حمار

مترادف و متضاد

ass (اسم)
ستیزه جو، ستیز گر، الاغ، خر

donkey (اسم)
الاغ، خر، ادم نادان و کودن

burro (اسم)
الاغ

moke (اسم)
الاغ، ادم کودن

حمار، خر، درازگوش


احمق


۱. حمار، خر، درازگوش
۲. احمق


فرهنگ فارسی

ماخوذازترکی، خر، حیوان بارکش دارای گوشهای درازویال کوتاه، بترکی اولاق گویند، به معنی پیک وقاصدواسبی که قاصدبر آن سوارشود
( اسم ) ۱ - خر ۲ - پیک چاپار پست . ۲ - پیک چاپار پست . ۳ - حقوق و عوارضی که برای پیکها یا چارپایان متعلق به پیکها میگرفتند (ایلخانان مغول تا قاجاریه )

فرهنگ معین

( اُ ) [ تر. ] = اولاغ . اولاق : (اِ. ) ۱ - خر. ۲ - (عا. ) نفهم ، احمق (نوعی دشنام ).

لغت نامه دهخدا

الاغ. [ اُ ] ( اِ ) قاصد و پیک. ( برهان ). آنکه برای او اسب توشه مهیا دارند تا بجایی که نامزد بود زود رسد. ( شرفنامه منیری ) :
الاغ خدمتت مه شد که بر گردون چو آب زر
خطوط امر خویش از تخته سیمین میخوانی.
ابوعلی بن حسین مروزی ( لباب الالباب ج 2 ص 343 ).
داشت کاری در سمرقند او مهم
جست الاغی تا شود او مستتم.
مولوی.
|| بیکار. ( برهان ). مرکب که آن را بیگار گیرند. ( غیاث اللغات از رشیدی ) :
گفتی که دعا نمی نویسی
این شیوه بمن مبر گمانی
بر بنده نوشتن است و آن را
دادن به الاغ کاروانی.
کمال اسماعیل.
مثال اسب الاغند مردم سفری
نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار.
سعدی.
|| الاق. خر. حمار :
تخته گردنش کند ایمن
مرد را از گرفت و گیر الاغ.
کمال اسماعیل.
اتفاقاً بعد از یک دو روز شخصی سراغ آن الاغ بصاحب رسانید و برائت اخوان الصفا نزد حاکم بوضوح پیوست. ( تاریخ نگارستان ). ناگاه جانوری بر هیأت مور از میان درختان بیرون تاخته جوانان را با الاغان پاره پاره کرد. ( تاریخ نگارستان ). خدمت مولانا را با اهل بیت و فرزندانش بمعتمد خود سپرده با الاغ و مایحتاج به مرو رساند. ( مکتوب امیرتیمور در امر کوچانیدن ملاسعد تفتازانی به مرو ).
الاغ به اقسام مختلف در همه جای ایران وجود دارد که تعیین تعداد جنس آن خالی از اشکال نیست. الاغهای ایران اگرچه از حیث جثه کوچکتر ازالاغهای سایر ممالک اند لکن کارکن تر و بردبارتر میباشند، بهترین الاغ سواری در بوشهر و بنادر فارس موجود، و رنگ آن فلفل نمکی و کوچک اندام ولی سریع و زرنگ است.( جغرافیای اقتصادی مسعود کیهان ص 209 ). || کشتی کوچک. ( حاشیه برهان چ معین نقل از جغتائی ). || اسب. ( شرفنامه منیری ) :
سزد که جایزه این قصیده غرا
بیابم از تو زر و جامه و غلام و الاغ.
منصور شیرازی ( از شرفنامه منیری ).

فرهنگ عمید

۱. = خر۱
۲. (صفت ) [عامیانه، مجاز] احمق، نفهم.
۳. [قدیمی، مجاز] پیک، قاصد.
۴. [قدیمی] اسبی که پیک بر آن سوار شود.
۵. [قدیمی] در دورۀ مغول، عوارضی که مغول برای پیک ها و چهارپایان آن ها می گرفتند.

دانشنامه عمومی

نوعی حیوان باربر


امروزه این واژه معادل خر (حیوان بارکش) است. مجازاً به آدم نفهم و کودن و بی شعور هم اطلاق می شود. الاغ در قدیم به اسب چاپار گفته می شد و به پیک و قاصد هم الاغ می گفتند. مغول ها به عوارضی که از پیک ها و چارپایان آن ها می گرفتند الاغ می گفتند.


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به درازگوش الاغ می گویند و از آن در بابهای طهارت، حج، تجارت، سبق و رمایه و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
بول و سرگین الاغ به قول مشهور پاک است.
حلیت خوردن گوشت گورخر
خوردن گوشت آن، اعم از اهلی و وحشی (گورخر) حلال است.
حکم مسابقه با گورخر
برگزاری مسابقه با آن صحیح است.
مکروهات در الاغ
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: xar
طاری: xar
طامه ای: xar
طرقی: xar
کشه ای: xar
نطنزی: xer


واژه نامه بختیاریکا

دین ریت

پیشنهاد کاربران

خَر ، حمار

Donkey


همانطور که در فرهنگ معین و فارسی اشاره شده این واژه ترکی است به شکل صحیحِ " اولاق" اما معنی آن خر نیست در ترکی به هر حیوان چهارپای بارکش" اولاق" گفته میشود.
شاید چون خر بیشتر به عنوان بارکشی استفاده میشده و معروف بوده، وقتی این واژه وارد زبان فارسی شده گمان برده اند که به خر گویند. در ترکی به خر " اِشَّک یا اِشکَک یا اِشَک" گویند.

برج نام فارسی نام لاتین ماه های خورشیدی تاریخ خورشیدی تاریخ های میلادی
حَمَل

قوچ، بره


Aries


فروردین


۱ فروردین - ۳۱ فروردین


۲۱ مارس – ۲۰ آوریل
ثور

گاو نر


Taurus


اردیبهشت


۱اردیبهشت - ۳۱ اردیبهشت


۲۱ آوریل – ۲۱ مه
جوزا

دوپیکر


Gemini


خرداد


۱ خرداد - ۳۱ خرداد


۲۲ مه – ۲۱ ژوئن
سرطان

خرچنگ


Cancer


تیر


۱ تیر - ۳۱ تیر


۲۲ ژوئن – ۲۲ ژوئیه
اسد

شیر


Leo


مرداد


۱ مرداد - ۳۱ مرداد


۲۳ ژوئیه – ۲۲ اوت
سنبله

خوشه


Virgo


شهریور


۱ شهریور - ۱ مهر


۲۳ اوت – ۲۳ سپتامبر
میزان

ترازو


Libra


مهر


۲ مهر - ۱ آبان


۲۴ سپتامبر – ۲۳ اکتبر
عقرب

عقرب


Scorpios


آبان


۲ آبان - ۱ آذر


۲۴ اکتبر – ۲۲ نوامبر
قوس

کمان - کماندار


Sagittarius


آذر


۲ آذر - ۳۰ آذر


۲۳ نوامبر – ۲۱ دسامبر
جدی

بز


Capricorns


دی


۱ دی - ۳۰ دی


۲۲ دسامبر – ۲۰ ژانویه
دلو

آبریز


Aquarius


بهمن


۱ بهمن - ۳۰ بهمن


۲۱ ژانویه – ۱۹ فوریه
حوت

ماهی


Pisces


اسفند


۱ اسفند - ۲۹ اسفند


۲۰ فوریه – ۲۰ مارس





تورک

اولوغ بیگ ن اولوگ بیگ

دیوان اللغات ترک کاشغری صفحه ۱۱۹


Uluğ به معنی بزرگ تر از هر چیزی هست در عربی اولای گویند در ازبکستان قرقیزسان و قزاقستان رایج هست اولوگ بیگ


دوست عزیزمون لال شو لطفا



در زمان مغول به چاپار ( لغت نامه دهخدا چاپار کلمه ی ترکی هست ) گفته میشد




اولاغ به معنی خر نفهم در ترکی


کلمات دیگر: