کلمه جو
صفحه اصلی

بیلقان

فرهنگ فارسی

یکی از شهر های اران ( قراباغ جدید آذربایجان شوروی ) که از توابع شروان بود. این شهر درحدود ۱۴ فرسنگی جنوب بردعه و هفت فرسنگی شمال رود ارس نزدیک در بند امروزی واقع بوده ولی اکنون خرابست .
دهی از شهرستان کرج مرکز تاسیسات سازمان آب تهران برای نقل آب رود کرج به تهران و مجهز به دستگاههای اندازه گیری است حوضچه های تصفی. آب .

لغت نامه دهخدا

بیلقان. [ ب َ ل َ ] ( اِخ ) ظاهراً معرب بیلگان. ( غیاث ). شهر بیلقان که به ارمنی آن را فیداگران میگفتند پس از خراب شدن بردعه کرسی اران قرار گرفت و اگرچه امروز ظاهراً کلیه آثار آن شهر محو شده ولی جغرافی نویسان عرب محل تقریبی آن را بدست داده اند.بیلقان در چهارده فرسخی جنوب بردعه و هفت یا نه فرسخی شمال ارس در جاده ای که از برزند می آمد قرار داشت و تا قرن نهم جای مهمی محسوب بود. ابن حوقل در قرن چهارم مینویسد شهری نیکوست ، دارای آب فراوان و باغستان و درخت و آسیابهای بسیار و به تهیه حلوای معروف به ناطف مشهور است. در سال 617 هَ. ق. که مغولها آن شهر را محاصره کردند و باروی آن را مستحکم دیدند خواستند بارو را با منجنیق خراب کنند و چون سنگی که بوسیله منجنیق به حصار اندازند نیافتند چنارهای کهن رابا اره قطعه قطعه ساخته با منجنیق به بارو پرتاب کردند و بارو را خراب نموده وارد شهر شدند و پس از غارت شهر را سوزانیدند. بعد از رفتن مغولها مردم شهر که فرار اختیار کرده بودند، پس از چندی بشهر خود برگشته به آبادی آن پرداختند و آن شهر دوباره معمور گردید.در آخر قرن هشتم بیلقان در محاصره امیرتیمور قرار گرفت و او پس از تصرف شهر امر کرد ابنیه خراب آن رااز نو ساختند و نهری نیز از رود ارس جدا کردند و بشهر آوردند که شش فرسخ طول و پانزده ذراع عرض داشت و آن را بنام برلاس ، عشیره تیمور، نهر برلاس نامید. ( ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 191 ). و یاقوت در معجم البلدان نویسد شهری است نزدیک دربند که آن را باب الابواب گویند و از توابع ارمینیه کبری و نزدیک شروان قراردارد و گویند نخستین کس که آن را ایجاد کرد قباد پس از تصرف ارمینیه بوده است. و برخی دیگر ایجاد آن رانسبت به بیلقان بن ارمنی بن لنطی بن یونان دهند و گروهی این شهر را از توابع اران میدانند و سلمان بن ربیعه در روزگار خلافت عثمان آن را از راه صلح و پرداخت جزیت فتح نمود تا آنکه مغولها بر آن تاختند و آن را ویران کردند و عده ای بدان منسوبند از جمله ابوالمعالی عبدالملک بن احمدبن عبدالملک بن عبدکان بیلقانی محدث متوفی 496 هَ. ق. ( از معجم البلدان ). شهری قدیم در اران جنوب قفقاز که گویند بدست قباد ساسانی ساخته شد.( از دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به تاریخ سیستان ص 78، 77، تاریخ جهانگشای ج 1 ص 116 ج 2 ص 182، نزهةالقلوب ص 91، تاریخ مغول ص 331 ، 137، تاریخ رشیدی ص 85 ،تاریخ غازان ص 99، و حدود العالم ، ابن خلدون ص 62 ، فهرست اعلام حبیب السیر، مرآت البلدان ج 1 ص 327، مراصدالاطلاع ، تاریخ گزیده ص 282، 592 ، اخبارالدولةالسلجوقیة ( فهرست اعلام )، قاموس الاعلام ترکی ج 2، تاریخ کرد ص 115، برهان قاطع، آنندراج ، غیاث و ناظم الاطباء شود.

بیلقان . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از شهرستان کرج ، مرکز تأسیسات سازمان آب تهران برای نقل آب رود کرج به تهران و مجهز به دستگاههای اندازه گیری است . حوضچه های تصفیه ٔ آب این محل پیش از ساختن سد کرج اهمیت داشت . تأسیساتش در حال توسعه است . ایستگاه مخابراتی بی سیم با سازمان آب دارد و 609 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.


دانشنامه عمومی

بیلقان شهرکی است در استان البرز ایران.
بیلقان (در تلفظ گفتاری: بیلاقان/ بیلِقون) در ۴ کیلومتری شهر کرج و در نزدیکی منطقه عظیمیه و در ابتدای جاده چالوس واقع شده و دهات حسین آباد، باغ پیر و بهمنیه از توابع شهرک بیلقان می باشد. بیلقان دارای آثار تاریخی نیز می باشد که حمام بیلقان و کوره آجر پزی بیلقان از جمله این بناهاست لازم است ذکر شود حمام بیلقان مربوط به دوره قاجاریه می باشد و کوره آجرپزی بیلقان نیز مربوط به دوره صفویه است.
تونل و پلی به ارتفاع حدود ۵۰ متر در این شهرک وجود دارد که جاده چالوس را به ابتدای اتوبان تهران – کرج متصل می کند که به همین علت این ده نه چندان پرجمعیت را به پیشرفت هایی رسانده است.
بیلقان بیش از هزار نفر جمعیت دارد و بعلت نزدیکی به رودخانه کرج دارای شرایط خوبی برای سکونت است. بیش از نیمی از مردم این شهرک بومی هستند و مابقی به این شهرک مهاجرت کرده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

بَیلَقان
شهری قدیمی در ولایت اران، در جنوب قفقاز. پس از ویرانی شهر بردعه، کرسی اران شد. این نام ظاهراً معرب کلمۀ بیلگان است و گمان می رود که قباد ساسانی آن را ساخته باشد. بیلقان در جنوب بردعه و شمال رودخانۀ ارس و در کنار جادۀ برزند قرار داشت. شهری با آب فراوان و باغستان های گسترده بود. مغول ها در ۶۱۷ق/۱۲۲۰م این شهر را تصرف کردند و پس از قتل و غارت آن را آتش زدند. در اواخر قرن ۸ق به تصرف قوای امیرتیمور درآمد و به فرمان او برای بازسازی و آبادانی بیلقان، نهر برلاس را، که به نام طایفۀ تیمور نام گذاری شده بود، به طول شش فرسنگ از رودخانۀ ارس جدا کردند و به شهر آوردند. این شهر در قرون گذشته ویران شد و امروزه اثری از آن باقی نمانده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَیْلَقان، یا بیلکان، بیلگان، نام شهر و استانی تاریخی در سرزمین اران (آلبانیای قفقاز) می باشد.
از نوشته های جغرافی نویسان سده های نخستین اسلامی چنین برمی آید که بیلقان میان دو رود ارس (رَسَ) و کُر قرار داشته است و با محل برخورد این دو رود چندان فاصله ای نداشته است. امروزه ویرانه های آن در جایی به نام میلربیلقان در جنوب شرقی شوشه (شوشی) قرار دارد. بیلقان در آثار برخی از نویسندگان اسلامی گاهی از شهرهای اران به شمار آمده است. و زمانی آن را متعلق به ارمنیۀ بزرگ دانسته اند و دولتشاه سمرقندی آن را از اعمال (نواحی) آذربایجان محسوب داشته است. بیلقان با بردعه یا برذعه (شهر عمدۀ اران) ۱۴ فرسنگ فاصله داشت و در جنوب آن قرار گرفته بود. راهی که از بردعه به سوی جنوب شرقی می آمد، از بیلقان می گذشت و از آن جا به دشت مغان و شهر وَرت (وَرتان یا وَرثان) که شهر مرزی آذربایجان بود و در ۷ فرسنگی جنوب بیلقان قرار داشت، می رسید و سپس به اردبیل می رفت. بیلقان، پس از ویرانی بردعه (این شهر در سدۀ ۷ق/۱۳م ویران بوده است) مرکز سرزمین اران گردید. برخی از نوشته های مورخان متقدم اسلامی، گویان آن است که بیلقان روزگاری به صورت یک کوره بوده است و موسی خورنی، نویسندۀ نامدار ارمنی که در سدۀ ۵م می زیسته، پایداقاران (بیلقان) را در برگیرندۀ ۱۲کوره دانسته، و نام آن ها را که بیشترشان پارسی هستند، برشمرده است. از کتاب جغرافیایی موسی خورنی چنین برمی آید که در زمان او، شهر باکو نیز از نواحی اطراف بیلقان به شمار می آمده است.
وجه تسمیه و نام های شهر
نام بیلقان را معرب بیلگان دانسته اند. کان یا گان پسوندی است که در پایان نام شهرها و روستاهای ایران، بسیار آمده است. وجود نام شهرهایی مانند بیلقان، شروان و لیزان که اکنون لاهیچ خوانده می شود و با همنام خود لاهیجان پیوند دارد، نشانۀ مهاجرت گروه هایی از ایرانیان، به ویژه مردم گیلان، دیلمان و دیگر مردم کرانۀ جنوبی دریای خزر بدین نواحی است. ازاین رو، نام بیلقان (احتمالاً: بیلکان) باید با بیلمان در گیلان پیوستگی داشته باشد (به معنی خانۀ بیل ها؛ ).بارتولد از گزارشی یاد کرده که بر اساس آن منطقه ای که محدودۀ شهر بیلقان در آن قرار داشته اشت، روزگاری کاسپین نامیده می شد و کاسپین را یونانیان برای اقوام ساکن در کرانه های دریای خزر به کار می بردند و زیستگاه آنان در جنوب غربی این دریا بوده است. نام بیلقان در زبان ارمنی به صورت های فایداگاران، پایداقاران و پایتاکاران نوشته شده است. بیلقان در دورۀ حکومت استالین به نام یکی از رهبران اتحاد جماهیر شوروی، ژدانف خوانده شد، ولی هم اکنون بار دیگر نام گذشتۀ خود را بازیافته است.
ساخت و بنیانگذار شهر
بسیاری از نویسندگان دورۀ اسلامی، بنیان گذار بیلقان را قباد (کواد یا کواذ) یکم (د ۵۳۱م)، شاه نامدار ساسانی دانسته اند، اگرچه در روایتی دیگر ساختِ این شهر را به بیلقان ابن ارمنی بن لنطی بن یونان نسبت داده اند. ظاهراً قباد بیلقان و بردعه (دو شهر عمدۀ آلبانیا (اران)) را که بر سر راه اردبیل به ایبریا قرار داشتند، پس از عقب نشاندن مهاجمان قوم خزر که به سرزمین های ایران تاخته، و از رود ارس تا شروان را تصرف نموده بودند، در اران بنیاد نهاده است. در زمان خسرو پرویز (سل ۵۹۰-۶۲۸م) بیلقان از جملۀ شهرهایی بود که چندی به دست هِرقل (هراکلیوس)، امپراتور روم افتاد.
دوره عباسیان و امویان
...

پیشنهاد کاربران

بیل + قان
واژه ی ترکی
به معنای : بسیار داننده ، دانشمند .

بی=بدون. . . لِق یالَ=لَق بودن، هَزر بودن، ازجادررفتن، پایدارنبودن. . . آن=علامت جمع درفارسی میباشدمثل; افغانستان به معنی ستانَندِه گان دادوستدازظالمان. بیلقان یعنی=جایی بدون وجودانسانهای هرز ، ناپایدار، بی ثبات. . . . درروستای بیلقان قومی بوده وهست که به نام کلانتری ست. کلانتری برگرفته ازقلندری میباشدکه دربعضی گویشها ازحرف ک به جای حرف ق استفاده میکنند. ترکهای آناتولی ( ترکیه کنونی ) ازکلمه ک به جای ق استفاده می کنند. قلندری =قلند ری. . . . . قلندهمان قلدر میباشدقلدرکسی است که زور بسیار داردوقلندر قلدری است که اززور زیادش برای برقراری نظم وعدالت استفاده میکند. . . . ری. . . . ی=انجام دهنده کاری. . . مثل آ رایشگری، کلفتی. . . قلندری=بازوروقدرت ایجاد نظم وعدالت کردن. . . حالا به جای قلندری کلانتری میگویند. . . کلانترها . . . . همان شهربانان هستندکه نظم وعدالت را درشهربرقرار میکنند. . . . . کلانتری ها دربیلقان زندگی میکنندچون بیلقان مکانی است بدون تزلزل ویدون هرز. . ومکانی است استوار وپایدار. . .


کلمات دیگر: